به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ؛ "… در هر لذّتی که ذائقۀ انسانی از این عالم میبرد در صورتی که محدود به حدود الهیّه نباشد، همان لذّت، انسان را به دنیا نزدیک کند و علاقۀ قلبیه را زیاد کند، و به همان اندازه علاقه به روحانیّت و حق کم شود و محبت الهیّه از قلب زائل شود.
و چون پشت هر لذّتی، نفس لذّت دیگر، بلکه لذّات دیگر را طالب شود و نفس امّاره قوای مخصوصۀ این کار را برای تحصیل آن ترغیب کند؛ پس در پشت هر حجابی، حُجُبی ظلمانی برای انسان پیدا شود و از هر یک از این مجاری و قوای حسیّه -که شعاع نفس از آنها به عالم طبیعت و دنیا جلوه کرده- دائماً حجابهائی به روی قلب و روح کشیده شود که انسان را از سیر الی الله و طلب حق -جلّ جلاله- باز دارد.
… ای عزیز! اکنون تا حجابهای غلیظ طبیعت نور فطرت را بکلی زائل نکرده، و کدورتهای معاصی صفای باطنی قلب را بکلی نبرده، و دستت از دار دنیا -که مزرعۀ آخرت است، و انسان در آن میتواند جبران هر نقصی و غفران هر ذنبی کند- کوتاه نشده، دامن همتی به کمر زن و دری از سعادت به روی خود باز کن.
و بدان که اگر قدمی در راه سعادت زدی و اقدامی نمودی، و با حق -تعالی مَجدُه- از سر آشتی بیرون آمدی و عذر ماسبق خواستی، درهائی از سعادت به رویت باز شود، و از عالم غیب از تو دستگیریها شود و حجابهای طبیعت، یکیک، پاره شود و نور فطرت بر ظلمتهای مکتسبه غلبه کند، و صفای قلب و جلای باطن بروز کند و درهای رحمت حق تعالی به رویت باز شود، و جاذبۀ الهیّه تو را به عالم روحانیت جذب کند، و کمکم محبت حق در قلبت جلوه کند و محبتهای دیگر را بسوزاند، و اگر خدای -تبارک و تعالی- در تو اخلاص و صدق دید، تو را به سلوک حقیقی راهنمائی کند و کمکم چشمت را از عالم کور کند و به خود روشن فرماید، و دلت را از غیر خودش وارسته و به خودش پیوسته کند.
بارخدایا! آیا شود که این دل محجوب و این قلب منکوس را به خود آری، و این غافل فرو رفته در ظلمات طبیعت را به عالم نور کشانی، و بتهای دل را به دست قدرت خود در هم شکنی، و غبار تن را از پیش چشم فرو ریزی؟
بارالها! ما به امانت تو خیانت کردیم، و فطرتالله را به تصرّف شیطان پلید دادیم، و از فطرت الهیّه محجوب شدیم؛ و ترسم که کمکم، با این سیر طبیعی و سلوک شیطانی، از فطرت الهی یکسره بیرون آئیم، و خانه را یکجا به تصرّف شیطان و جنود آن و جهل و جنود آن دهیم.