سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پرونده‌هایی که برای مردم محرمانه است!

در این چند وقت اخیر بخاطر کارهای مطالعاتی که روی تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس انجام می دادیم ناگزیر بودیم که سری هم به پرونده ی شهدا بیندازیم البته بعد از نامه نگاری و ... .

کار مطالعاتی درباره ی شهدای انقلاب اسلامی داشتیم. بعد از نامه نگاری و طی روال اداری، اطلاعاتی را درباره ی شهدای انقلاب استان به ما دادند ولی قبلش گفتند: «این اطلاعات سری است. جز خودتان کسی نخواند. خلاصه شرعا به گردن خود شماست.»

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،  فارس در یادداشتی از محمد اصغر زاده نوشت: چند سال پیش تر، برای نشریه دانشگاه به بنیاد شهید رفتیم تا تعداد دقیق شهدای شهرستان را بپرسیم. اما جوابی که به ما دادند خیلی قابل تامل بود، «تعداد شهدا را نمی توانیم بگوییم چون سری است».  حال کیست که ندادند شهرستان سبزوار 1600 و خرده ای شهید دارد. اما این آمار کجایش سری است.

چند وقت پیش تر هم یکی از رزمنده ها و جانبازان هشت سال دفاع مقدس که از فرماندهان زمان جنگ هم بوده به بنیاد شهید مراجعه می کند. می گفت:«می خواستم تعداد جانبازان و آزاده های شهرستان را بدانم تا جایی اگر سخنرانی کردیم بدانیم سبزوار چقدر جانباز و آزاده دارد. اما باز هم گفته بودند که سری است». حال فکرش را بکنید محافظه کاری تا به کجا!

کار مطالعاتی ای درباره ی شهدای انقلاب اسلامی در سبزوار داشتیم. بعد از نامه نگاری و طی روال اداری، اطلاعاتی را درباره ی شهدای انقلاب استان به ما دادند ولی قبلش گفتند: «این اطلاعات سری است. جز خودتان کسی نخواند. خلاصه شرعا به گردن خود شماست.» اما اطلاعاتی که به ما دادند فقط تاریخ تولد و شهادت و زندگی نامه ی چند خطی از شهید بود. همه ی اطلاعات که به قول ایشان سری بود روی اینترنت هم بود. قبل از این که اطلاعاتی درباره ی بنیاد شهید داشته باشیم فکر می کردیم که کلی اطلاعات از شهدا دارد ولی زهی خیال باطل.

در این چند وقت اخیر بخاطر کارهای مطالعاتی که روی تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس انجام می دادیم ناگزیر بودیم که سری هم به پرونده ی شهدا بیندازیم البته بعد از نامه نگاری و ... . شاید بیش از صد تا از پرونده های شهدای سبزوار را کامل خوانده ایم. اکثر این پرونده ها هم مربوط به شهدای مطرح بوده که یا عکس شان را دیده ایم یا جایی حرفی ازشان شده است. شهدای که به نسبت محتوای بیش تری می شود درباره شان تولید کرد. اما چند نکته درباره ی این به اصطلاح پرونده های سری!

اکثر مصاحبه های که با خانواده ی شهدا و یا دوستان شهید صورت گرفته به سال های 77 و 78 مربوط می شود. یعنی 10 سال بعد از پایان دفاع مقدس و 20 سال بعد از انقلاب اسلامی. مشخص نیست که بنیاد شهید چرا این قدر دیر به فکر ثبت و ضبط خاطرات و اسناد شهدا افتاده است. اما همین مصاحبه های هم که انجام شده تنها اسمی که می شود رویش گذاشت مصاحبه های بیخودی است که نه استانداردهای مصاحبه رعایت شده و نه حتی استاندارد های یک گفت و گوی ساده که از دست هر کسی بر می آید. اما موردی اگر خواسته باشیم بعضی از اشکالات این به اصطلاح مصاحبه ها را بگوییم می شود این چند نکته:

-افراد به اصطلاح مصاحبه گر اصلا آموزش ندیده اند و بی کارترین افراد را برای این مهم انتخاب می کرده اند.

- محور سوالات به گونه است که می خواهند از شهید فرشته ای بسازند که گویا تلپی از آسمان به زمین آمده است.

-در مصاحبه ها اصلا دنبال این نیستند که شرایط آن مقطع حساس را نشان بدهند و فقط سعی شده با 4 تا سوال کلیشه ای، ده دقیقه ای صحبت خانواده ی شهید ضبط شود، به طور مثال این سوال ها در اکثر مصاحبه ها هست که آیا شهید ولایت فقیه را قبول داشت؟ آیا نماز می خواند؟ و... سوال هایی که جوابش مشخص است.

- در یکی از مصاحبه های که با پدر یکی از شهدای انقلاب شده بود پدر شهید دارد نحوه شهادت پسرش را در جلو مسجد جامع توضیح می دهد که مصاحبه شونده صحبتش را قطع می کند و می پرسد: "آیا رفتارش با دیگر کودکان تان تفاوت داشت؟". از این نمونه وقت ناشناسی مصاحبه شونده ها زیاد است.

- اما همین مصاحبه های بیخودی که تنها حرف های بجامانده از شهداست پیاده سازی نشده است و به یک اسکن بی کیفیت قناعت شده است.

نکته ی جالب توجه در این اسناد این بود که از فرم های که برای شهدای جنگ طراحی شده برای شهدای انقلاب استفاده کرده بودند. در این فرم ها سوال های است که به طور مثال شهید در کدام گردان بوده یا از کجا اعزام شده یا این که در کدام منطقه شهید شده است. وقتی هم جناب مصاحبه گر بنیاد شهید با همین فرم ها به مصاحبه خانواده ی شهدای انقلاب می رفته بدون این که حتی بداند شهید کی و کجا شهید شده می پرسیده که شهید در کدام گردان بوده است. در یکی از این مصاحبه ها، مصاحبه گر چندبار سوالاتی که مربوط به شهدای انقلاب نمی شود می پرسد که آخر سر پدر شهید می گوید شهید در انقلاب به شهادت رسیده است نه جبهه. آیا شهدای انقلاب ارزشش را نداشتند که فرم های جداگانه ای برای شان طراحی شود؟

در پرونده ی بعضی از شهدا حتی یک عکس بدردبخور از شهید وجود ندارد. نه این که از شهید عکس وجود ندارد بلکه بنیاد شهید این زحمت را به خودش نداده که حداقل از هر شهید یک عکس در پرونده ی شهید باشد. در عکس های دسته جمعی که در پرونده ی شهدا هست برای این که شهید مورد نظر را مشخص کنند با خودکار روی سر شهید ضربدار زده اند. این کوتاهی تا به حدی است که در پرونده ی تعدادی از شهدا هیچ سند و مدرک و عکسی نیست. حتی یک مصاحبه های خشک و خالی هم با خانواده ی شهید صورت نگرفته است. این کوتاهی کماکان ادامه دارد و بنیاد شهید اصلا به فکر تکمیل پرونده ها نیست.

با این وجود، این شرح حال پرونده های شهدایی است که مطرح بوده اند. حال شما خودتان فکرش را بکنید که در پرونده ی شهدایی که اسم و رسم نداشته اند چه خبر است؟

در این چند خط دنبال این نبودیم که کلیت بنیاد شهید را تخطئه کنیم و خواسته باشیم نشان دهیم که هیچ کاری نکرده است. ولی می خواستیم بگوییم حال و روز پرونده های شهدا در چه حالیست.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.