سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پربیننده ترین های سال 91؛(88)

سوگواري انبياء الهي از آدم تا خاتم بر سيدالشهدا(ع)

در بحارالانوار جلد44، 36 و 13 آمده كه در عزاي امام حسين(ع) خداوند پيش از خلقت سوگواري كرده و در ادامه نيز همه انبياء الهي از حضرت آدم(ع) تا حضرت ختمي مرتبت(ص) در اعصار مختلف بر سوگ سيدالشهداء(ع) گريسته و با اين ماتم عظيم به همنوايي نشسته‌اند.

به گزارش خبرنگار ويژه‌نامه محّرم باشگاه خبرنگاران؛ آنان که عشق را به مسلخ مي‌کشيدند شايد در اين ميانه حقيقتي را ناديده مي‌گرفتند که در آن وجود را در ملکوت مي‌نشانيد. حقيقيت اين امر در اين است که خداوند خود خونبهاي خون خويش است و خود اولين کسي است که براي خليفه خويش و خون خود به مرثيه سرايي مي‌نشيند.


قبل از حضرت آدم (ع) 

قبل از خلقت حضرت آدم (ع) مصیبت امام حسین(ع) بارها و بارها ذکرشده که از آن جمله می‌توان به آن هنگام که خداوند امر فرمود به قلم که بر لوح امر شهادت و اکرام آن را ثبت کند که هر دو محزون شدند و دردمند مصائب حضرت سید الشهدا(ع) گشتند و یا آن زمان که خداوند به ملائک فرمود من خلق می‌کنم در زمین خلیفه خود را ، ملائک در پاسخ گفتند: آیا می آفرینی کسی را که خون ریزی کند ؟ که در بعضی از تفاسیر بزرگان ما آمده است که مقصود ملائک قضیه کربلا بوده است و از طرف خداوند ندا می‌آید : من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید ؟ 
 
عزاداري انبيا بعد از آدم(ع)
 
گریه حضرت آدم (ع) در عرفات در عرفات

 وقتی که حضرت آدم ( ع ) به سوی عرش نگاه کرد و اسماء خمسه و نورآنها را دید از جبرئیل خواست تا این اسماء را بدو یاد دهد پس آدم ( ع ) خدا را با این اسماء خواند :  "یا حمید بحق محمد ( ص ) یا عالی بحق علی ( ع) یا فاطر بحق فاطمه ( س) یا محسن بحق الحسن (ع) و الحسین ( ع ) و منک الاحسان . "
 
اين فرشته وحي یک به يك این اسماء طیبه را می‌گفت تا رسید به اسم امام حسین( ع ) و تا این نام را برلبش جاری كرد، حزن و اندوه بیشماری بر قلبش مستولی گشت و اشک از هر دو دیده‌اش جاری شد. حضرت آدم( ع ) از جبرئیل علت این امر را جویاشد پس جبرئیل نیز برای او مصیبت امام حسین( ع ) را نقل کرد : 
 
"ای آدم(ع) این حسین(ع) فرزند توست که مبتلی به مصیبت بزرگی می‌شود مصیبتی که تمام مصائب درمقابل آن اندک و کوچک است . "
 
حضرت آدم (ع) پرسید : که آن چه مصبیتی است که همه مصائب درمقابل آن اندک است؟ 
 
جبرئیل گفت: ای آدم این حسین (ع)در حالیکه غریب و بی کس و تنهاست و هیچ یار و یاوری ندارد و فریاد می‌زند: واعطشاه ! واقلة ناصراه! (داد از تشنگی، فریاد ازکمی یار) با لب تشنه کشته می‌شود عطش وتشنگی او بحدی است که آسمان در دید او تیره و تار گشته و هیچ کس او را اجابتی نمی‌کند مگر به ضرب شمشیر . ای آدم (ع): او را از قفا مانند گوسفند ذبح می‌کنند و سرهای بریده او و یارانش را بر روی نی زده و به همراه حرم او که به اسارت گرفته‌اند شهر به شهر می‌گردانند. 
 
مرثیه خوانی جبرئبل دربهشت روایت شده است كه امام حسن مجتبی (ع ) در لحظات آخر عمر خود که زهر درتمام بدن مبارکشان اثر کرده و رنگ رخساره ایشان به سبزی گرویده بود برادر خود امام حسین (ع) را درآغوش گرفته و گریستند و فرمودند : ای برادرحدیث جدم حضرت رسول خدا( ص) درحق من و تو درست است ایشان خبرداد مرا که درشب معراج هنگامی که وارد بهشت شدم و دو قصر بسیار بلند و نزدیک هم را روایت نمودم که اولی از زبرجد سبز بود و دومی ازیاقوت سرخ . ازجبرئیل سوال کردم این دو قصر ازآن کیست ؟ 

جبرئیل گفت : یکی از آن حسن(ع) و دیگری ازآن حسین (ع). گفتم : چرا هر دو به یک رنگ نیستند ؟ جبرئیل ساکت شد، گفتم چرا تکلم نمی‌کنی ؟ 
 
گفت : ازتو حیا می کنم 
 
پس گفتم : که تو را به حق قسم می‌دهم بگو 
 
گفت : سبزی قصر حسن (ع) بخاطر آن است که او را با زهر شهید می‌کنند و رنگش سبز می‌شود و سرخی قصر حسین(ع) بخاطرآن است که او را می‌کشند و رنگش از خون سرخ می‌شود پس دراین هنگام پیغمبر و جبرئیل هردو گریستند و صدای شیون و ضجه ملائک نیز بلند شد . 
 

  حضرت آدم ( ع ) در کربلا 

هنگامیکه حضرت آدم (ع)درزمین سیر می‌کرد ، به محل شهادت امام حسین(ع) رسيده و پایش به چیزی برخورد می‌کند و برزمین افتاده خون ازپایش جاری می‌شود. او سر به آسمان بلند کرده و عرض می‌کند : خداوندا آیا گناهی ازمن سرزده که من به خاطر آن عقوبت شده‌ام ؟ 
 وحی می‌رسد : نه ای آدم (ع)این سرزمینی است که فرزندت حسین( ع ) درآن کشته می‌شود و خون تو همانند خون او بر روی زمین جاری شده است . 
 
حضرت آدم( ع ) عرض می‌کند: قاتل او کیست ؟ 
 
وحی می‌آید که قاتل او یزید ملعون است پس او را لعن کن و حضرت آدم (ع)نیز اورا لعن می‌کند . 
 
کشتی نوح ( ع ) و وادی کربلا 

هنگامیکه حضرت نوح( ع )با کشتی خود بر روی آب بود ، به مکانی رسیدند که هوا طوفانی شد و کشتی به تلاطم افتاد ، همه ترسیدند که مبادا غرق شوند. حضرت نوح ( ع ) با خدا مناجات کرد و عرضه داشت : خداوندا این چه سرزمینی است ؟ من تمام زمین را گشتم و چنین حالتی به من دست نداد . 
 
دراین هنگام جبرئیل نازل می‌شود و نام این سرزمین و نحوه شهادت حضرت سید الشهدا اباعبدالله الحسین ( ع ) را برای ایشان نقل می‌کند و حضرت نوح ( ع )و افراد کشتی‌اش برای مصائب وارده بر ایشان گریه می‌کنند . 
 
اشكهاي موسي(ع) و خضر(ع) بر مصيبت ابا عبدالله 

حضرت موسی ( ع ) وجریان کربلا حضرت موسی ( ع )درملاقاتی که باحضرت خضر ( ع ) داشت برای او از آل حضرت محمد ( ص) و قضیه امام حسین ( ع ) می‌فرماید و هردو برای مصائب امام حسین ( ع )گریه می‌کنند . 
 
روضه خوانی حضرت سلیمان ( ع )

هنگامیکه حضرت سلیمان نبی( ع ) به همراه حشم و خدم از روی هوا گذر می‌کرد به سرزمین نینوا رسید، باد او را سه دور به دور خود چرخانید و به سوی زمین آورد حضرت سلیمان نبی ( ع )نیز از باد خواست که بگوید چرا این عمل را مرتکب شده است ؟ باد در پاسخ او گفت : ای نبی خدا اینجا سرزمین به شهادت رسیدن حضرت امام حسین ( ع ) است و روضه احوالات حضرت سید الشهدا ( ع ) را برای او نقل کرد . 
 
حضرت ابراهیم ( ع ) و گریه بر امام حسین ( ع ) 

حضرت ابراهیم خلیل الله ( ع ) بارها و بارها برای مظلومیت و مصائب حضرت سیدالشهدا ( ع) اشک ریخت، که از آن جمله آن هنگام که سکوت آسمان و زمین را مشاهده نمود و نور حضرت امام حسین( ع) را دید محزون شد و گریست .

باز بر طبق فرمایش امام رضا ( ع ) در آن هنگام که حضرت ابراهیم( ع ) قصد ذبح کردن فرزندش حضرت اسماعبل( ع ) را نمود خداوند گوسفندی را فرستاد تا او بجای فرزندش ذبح نماید، حضرت ابراهیم( ع ) دلگیر شد زیرا دوست داشت تا آن هدیه خداوندی نمی‌آمد و او پسرش را ذبح کرده و دلشکسته می‌شد و به درجه رفیع صبر و رضا نایل می‌گشت، دراین هنگام ازسوی پروردگار وحی می‌آید : ای ابراهیم ( ع )محبوب ترین مخلوقات من درنزد تو چه کسی است ؟ حضرت ابراهیم ( ع) عرض کرد : حبیب تو حضرت محمد ( ص ) !

  وحی آمد که : آیا فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خود را ؟ حضرت ابراهیم ( ع )عرض کرد : فرزند حبیب تو را بیشتر دوست می‌دارم . 

وحی آمد که: آیا ذبح شدن فرزند او به دست دشمنان بیشتردل تو را به درد و رنج می آورد یا ذبح کردن پسر خود درطاعت من؟

حضرت ابراهیم ( ع ) عرض کرد : ذبح فرزند او بدست دشمنان بیشتر دلم را می‌سوزاند . 

پس خداوند می‌فرماید : ای ابراهیم ( ع )، عده ای که گمان می‌کنند از امت رسول خاتم (ص) هستند او را با شقاوت وبی رحمی و بسان گوسفند ذبح می‌کنند و با انجام این عمل مستحق عذاب دردناک وخشم من می‌شوند . ای ابراهیم( ع ) من بخاطر حزن واندوه تو و دل شکستگی تو برحسین ، مرتبه‌ات را بالا برده و تورا به درجه رفیع صبر کنندگان درمصائب می‌رسانم . 

و این جریان تفسیر آیه ( و فدیناه بذبح عظیم ) ذبیحه بزرگی را فدای او کردیم. 
 
درجای دیگر حضرت ابراهیم ( ع ) هنگامیکه بر اسبش سوار بود به وادی مقدس کربلا می‌رسد و درحین عبور از آنجا اسبش اورا بر زمین می‌زند که درهمین حین سر او شکسته و خون ازسرش جاری می‌شود پس به خداوند عرض می‌کند : چه گناهی از من صادر شده که من باید به خاطر آن چنین عقوبت شوم ؟ 

اسبش به سخن در می‌آید و می‌گوید : ای خلیل خدا( ع ) بدان که دراین جا محل به شهادت رسیدن فرزند حضرت خاتم الانبیاء( ص ) است و برای تأسی به آن بزرگوار و شریک بودن درمصائبش خون سرتو نیزمانند خون او برروی زمین جاری شده است . 
  
 حضرت اسماعیل ( ع) درکربلا 

 هنگامیکه حضرت اسماعیل ( ع) گوسفندان خود را به شریعه فرات فرستاد مشاهده کرد که آنان آب نمی‌نوشند پس از خداوند علت آنرا جویا شد .

 وحی رسید که ای اسماعیل از گوسفندان بپرس و او از گوسفندان سوال نمود که چرا آب نمی‌نوشید؟ 

آنان در پاسخ گفتند : ای اسماعیل ( ع ) امام حسین ( ع ) فرزند حضرت محمد ( ص ) در اینجا با لب تشنه شهید می‌شود [ و این آب از او منع می‌شود ] و ما به جهت حزن و اندوه و به احترام او آب نمی‌نوشیم . 



حضرت موسی ( ع ) و عاشورا 

 روزی شخصی از بنی اسرائیل حضرت موسی ( ع ) را دید که او باشتاب وبا حالتی خاص و درحالیکه رنگ به رخساره ندارد برای عبادت و مناجات با خدا می‌رود عرض کرد :  ای نبی خدا( ع ) من گناه برزگی انجام داده‌ام و می‌دانم که اکنون برای مناجات با خدا وهم صبحتی با او می روی ای پیامبر خدا( ع ) از تو طلب و خواسته‌ای دارم و می‌خواهم از خداوند سوال کنی آیا گناه مرا می‌بخشد ؟
 
حضرت موسی ( ع ) پذیرفت و هنگام مناجات با خداوند عرض که : ای خداوند بزرگ توعالمی به آنچه که می‌خواهم تکلم نمایم آن مرد که بنده ای از بندگان توست گناهی را مرتکب گشته و ازمن خواسته تا برای او بدرگاه تو طلب عفو و رحمت نمایم .ازجانب خداوند خطاب رسید: ای موسی( ع ) هرکس ازمن طلب مغفرت و بخشش نماید من او را مورد رحمت وغفران خود قرار می دهم بجز قاتل حسین ( ع ) . حضرت موسی ( ع ) عرض کرد : حسین( ع ) کیست ؟ 

 خطاب رسید : همان کسی که ذکر او و احوالات او در گذشته و درکوه طور برای تو گفته شده است. عرض کرد : چه کسی او را می‌کشد ؟ 

خداوند فرمود : او را جماعتی طاغی و ستمگر که خود را از امت خد ا می‌شمارند، می‌کشند و اسب او فرار کرده و شیهه کشان می‌گوید : ای داد از امتی که فرزند پیغمبر(ص) خود را می‌کشند . این ستمگران بدن او را برروی خاک‌ها بی غسل و بی کفن رها کرده و حرم او را غارت می‌کنند و زنان او را به اسارت گرفته یاران او را شهید و سرهایشان را برسرنیزه‌ها کرده و در بلاد مختلف می‌گردانند ای موسی اطفال صغیر ایشان از تشنگی هلاک شده و بزرگانشان از شدت تابیدن آفتاب ، پوست بدنشان بهم کشیده می‌شود . دراین هنگام حضرت موسی (ع) گریست و خطاب رسید ای موسی (ع)بدانکه هرکس گریه کند درعزای او یا گریاند یا خود را شبیه به گریستن کند ( تباکی ) آتش را بربدنش حرام می‌کنم . 
 
حضرت ذکریا ( ع ) وذکر مصائب حضرت سید الشهدا ( ع ) 

 از حضرت مهدی ( عج ) نقل شده که زکریا(ع) از خداوند درمورد اسماء خمسه طاهره سوال نمود و ازحضرت باری تعالی خواست تا آن اسماء را بدو هم بیاموزد ، جبرئیل نازل شد وآن اسماء را به او یاد داد . زکریا (ع) نیزآن اسماء را ذکرنمود وحالات عجیبی براو مستولی می‌شد اوهرگاه نام حضرت محمد(ص) ، علی(ع) و فاطمه(س) وحسن(ع) را می‌برد غم و اندوه ازدلش رخت برمی‌بست اما همین که نام حسین (ع) را می‌برد بغض گلویش را می‌گرفت و دلش به طپش می‌افتاد و اشک‌هايش جاری می‌گشت. 

 پس به خداوند عرض کرد : خدایا چه می‌شود که نام آن چهار بزرگوار مرا از هم وغم نجات می‌دهد ولی اسم حسین (ع) را که می‌برم اشکانم جاری می‌شود و دلم می‌شکند ؟ 

 سپس خداوند او را خبرداد از قضیه شهادت حسین (ع) و فرمود ( کهیعص) پس کاف به کربلا و ( هاء ) به هلاکت و کشته شدن عترت طاهره و ( یاء ) به یزید قاتل و کشنده امام حسین ( ع ) و ( عین ) به عطش او و ( صاد ) به صبرش برمصائب دلالت دارد .
 
چون ذکریا(ع) این مصائب را شنید تا سه روز از مسجد بیرون نیامد و کسی را بحضور نپذیرفت و پشت هم می‌گریست وعرض کرد خدا یا آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزندش مبتلا می‌سازی ؟ و سپس از خدا خواست تا او را فرزندی عطا کند که محبت او دردلش بسیار باشد و او نیز به سرنوشت امام حسین(ع) دچارشود ، خداوند نیز حضرت یحیی(ع) را به اوعطا فرمود و حضرت یحیی(ع)نیز همانند حضرت سیدالشهدا (ع) بدنیا آمد ( یعنی مدت حمل او شش ماه بود) و سراز بدن او نیز جداساختند . 
 
حضرت عیسی مسیح ( ع ) و روضه خوانی او در کربلا

هنگامیکه حضرت عیسی (ع) به همراه حواریون خود از سرزمین کربلا عبور می‌کردند حزن و اندوه بیشماری آنان را فرا می‌گیرد که آنان ازخدا درخواست می‌کنند و سبب پیدایش چنین حالتی در وجودشان را جویا می‌شوند . 

بدستور خداوند حیوانات وحشی ( آهوان) برای آنان واقعه و جریان کربلا و مصائب حضرت سیدالشهدا(ع)را بازگو می‌کنند و حضرت مسیح (ع) وحواریون برای آن همه مصائب و مظلومیت حسین (ع) گریه می‌کنند . 
 
 
گریه پیامبر(ص) هنگام ولادت امام حسین(ع)
 
حافظ احمد بن حسین بیهقى به نقل از على بن حسین (ع) و آن حضرت از اسما بنت عمیس روایت مي‌‏کند که گفت: «من در ولادت حسن (ع)و حسین(ع قابله جده‏ات فاطمه (س) بودم. وقتى حسین (ع) به دنیا آمد، رسول خدا به سراغ من آمد و فرمود: اى اسما فرزندم را بیاور. حسین را در پارچه سفیدى قنداق کرده به دست آن حضرت دادم. در گوش راست اذان و در گوش چپ ایشان اقامه گفتند، آنگاه او را در دامن خود گذاشته و گریستند! عرض کردم پدر و مادرم فدایت، چرا گریه مي‌‏کنید؟ فرمود: بر این پسرم! گفتم: او که هم اکنون متولد شده است. فرمود: اى اسما! پسرم را گروه ستمگران خواهند کشت، خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند! 
 
روایت ام سلمه از سوگواری پیامبر(ص) بر امام حسین (ع)  

ام سلمه روایت می‌کند که : «حسن(ع) و حسین (ع) در جلو پیامبر(ص) در خانه من مشغول بازى بودند، جبرئیل(ع) نازل شد و گفت:
 
اى محمد(ص)! امت تو فرزندت حسین(ع) را شهید خواهند کرد. آنگاه رسول خدا(ص) گریست، سپس حسین (ع)را در آغوش گرفته و به سینه چسبانید و فرمود: این تربت در نزد تو امانت باشد، خاک را بوییدند و فرمودند:اى ام سلمه! هرگاه این تربت رنگ خون به خود گرفت، بدان که فرزندم حسین(ع) به شهادت رسیده است. 
 
روایت عایشه از سوگواری پیامبر(ص)برامام حسین(ع)
  
عایشه م‌ گوید: «روزى جبرئیل(ع) بر رسول خدا (ص) نازل شد و به آن حضرت وحى نمود. حسین (ع)نزد پیامبر (ص) وارد شد و از شانه و پشت آن جناب بالا مي‌‏رفت و بازى مي‌‏کرد. جبرییل(ع) گفت: اى پیامبر(ص)! به زودى امت تو فتنه مي‌‏کنند و این فرزند کوچک تو را پس از تو خواهند کشت. آنگاه جبرییل(ع) دست برد و خاک سفید رنگى آورد و گفت: فرزندت در این سرزمین کشته مي‌‏شود. نام آن طف است! پس از آنکه جبرییل (ع)از نزد رسول خدا (ص) رفت، آن حضرت در حالى که خاک را در دست داشت و گریه مي‌‏کرد بر گروهى از یارانش وارد شدند و فرمودند: جبرئیل به من خبر داده است که فرزندم حسین(ع) پس از من در سرزمینى به نام طف کشته مي‌‏شود و این خاک را به من نشان داده که محل شهادت و قبر او در این خاک خواهد بود». 
 
آری چگونه رسول خدا (ص) بر قتل سیدجوانان بهشت نگریست که تمام ملائکه آسمان و انبیا(ع) بر مظلومیت فرزندش حسین (ع) خون ریخته اند؟
 
نويسنده: عماد اصلانی 
برچسب ها: آدم ، انبیاء ، محرم
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۳:۴۶ ۲۷ شهريور ۱۳۹۷
سلام بر حسین(ع)
سعید خان
۱۳:۴۴ ۰۴ آذر ۱۳۹۶
السلام علیک یا اباعبدالله
علی
۱۸:۱۶ ۰۲ شهريور ۱۳۹۶
.لطفاکمی قران بخونید