سیطره آمریکا رو به زوال است. ما در عراق شکست سختی از مردم خوردیم.
به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از کیهان، نوام چامسکی منتقد و تحلیلگر آمریکایی با بیان این مطلب در مصاحبه با روزنامه گاردین اظهار داشت: به تجاوز آمریکا به عراق نگاه کنید. همه (مگر ایدئولوگهای خشکه باور) قبول دارند که عشق ما به دموکراسی نبود که دستمایه تجاوز به عراق شد، بلکه چون عراق دومین یا سومین منبع نفت در جهان است و چون درست در مرکز منطقه انرژیخیز قرار دارد. اگر این حرف را بزنید، میگویند دارید نظریه توطئه میپرورانید. ایالات متحده در عراق شکست سختی از ملیگرایی عراقی خورد؛ این ملیگرایی عمدتاً در قالب مقاومتهای غیر خشن ظاهر شد. ایالات متحده می توانست شورشیان را بکشد، اما از پس نیم میلیون آدمی که در خیابانها تظاهرات میکردند برنمیآمد. عراق، قدم به قدم، توانست کنترلی را که توسط نیروهای اشغالگر ایجاد شده بود در هم بشکند.
خبرنگار به چامسکی میگوید: به نوشته نیویورک تایمز «گیجی سیاستها در قبال بهار عربی نشان میدهد که انگیزههای ایالات متحده چه قدر متناقض شدهاند، انگیزههایی مثل حمایت از تغییرات دموکراتیک، تمایل به ثبات، احتیاط نسبت به اسلامگراهایی که بدل به نیروهای بالقوه سیاسی شدهاند.» شما در این باره چه فکر میکنید؟
چامسکی در پاسخ اظهار میکند: دو تا از اینها درست هستند. ایالات متحده به دنبال ثبات است. اما باید به یاد داشت که منظور از ثبات چیست. ثبات به معنی هم نوایی با نظم ایالات متحده است. خب، برای مثال، یکی از اتهامهایی که به ایران میزنند این است که عراق و افغانستان را ناآرام می کند. چه طور؟ با گسترش دادن نفوذ خود در کشورهای همسایه. از سویی دیگر، ما وقتی به این کشورها تجاوز میکنیم و ویرانشان میکنیم، داریم «ثبات دهی»شان میکنیم.
وی خاطرنشان کرد: تمایل ما به دمکراسی در همان سطحی است که ژوزف استالین از تعهد روسیه به آزادی و دموکراسی و برابری برای جهان میگفت.
وی با بیان اینکه «با توجه به گزارشهای موجود، تمایل آمریکا به دموکراسی جوک بدی خواهد بود» میگوید یکی از دانش پژوهان اصلی در زمینه آنچه «ترویج دمکراسی» نامیده میشود تامس کاروترس است که بسیار محافظهکار و عمیقاً یک نئو-ریگانی قلمداد میشود و نه یک لیبرال دوآتشه. وی در دولت ریگان کار میکرد و چندین کتاب نوشت که اصول «ترویج دموکراسی» را مورد بررسی قرار میدهند. وی میگوید این همان آرمان ریشهدار آمریکایی است، اما تاریخ جالب و خندهداری دارد. تاریخاش این است که همه دولت های ایالات متحده «اسکیزوفرنیک» بودهاند. آنها فقط در صورتی از دموکراسی دفاع کردهاند که با منافع اقتصادی و استراتژیک مشخصی در هماهنگی باشد. وی این گرایش را یک جور آسیب شناسی غریبی میداند که انگار ایالات متحده نیازمند درمان روانی یا چیزی در همین مایههاست.
چامسکی گفت: اگر اسرائیل به لبنان تجاوز میکند و هزار نفر را میکشد و نیمی از کشور را ویران میکند اشکالی ندارد. جالب است. باراک اوباما قبل از این که رئیس جمهور شود سناتور بود. در مقام سناتوری کار چندانی نکرد، اما در طول تجاوز اسرائیل به لبنان در سال 2006 وی از لایحهای حمایت کرده بود که میگفت ایالات متحده مانع از اقدامات نظامی اسرائیل نشود تا این که اسرائیلیها به اهدافشان دست یافتند و همچنین این لایحه میخواست ایران و سوریه را سانسور کنند چون این دو کشور داشتند از مقاومتی حمایت میکردند که علیه ویرانسازی جنوب لبنان به دست اسرائیل (پنج بار در ظرف این 25 سال) بود.
چامسکی معتقد است: اگر کسی آمریکا را به پرسش بگیرد، منجر به حمله عصبی میشود و متهم به ضد آمریکایی یا «نفرت از آمریکا». جالب این جاست که این مفاهیم در جوامع دمکراتیک وجود ندارد، فقط در جوامع تمامیت خواه هستند که وجود دارند چون در آن جاها مفروض و بدیهی پنداشته میشوند.