باشگاه خبرنگاران- صبا (لیلا حاتمی) و لیلا(خاطره اسدی) مدت هاست که هم خانه هستند اما لیلا به تازگی تدارک ازدواجش را دیده و در حال جداشدن از صباست.
از طرفی برادر لیلا (آرش مجیدی) به صبا علاقه مند شده و بحث ازدواج را پیش می کشد صبا خیلی خجالتی است و تنها همدم او دوستان اینترنتی اش هستند ما از درونیات صبا هنگام تایپ درد و دل هایش با دوست های اینترنتی و همچنین مناجات های بلند بلندش با خدا مطلع می شویم صبا خجالت می کشد که به خواستگارش بگوید اهل نماز خواندن است و فیلم همین را تبدیل به دغدغه مخاطب می کند و مسئله ی به این سادگی بسیار هیجانی می شود آخر سر وقتی صبا از سالن سینما بیرون می آید و پیامکی برای برادر لیلا می فرستد که نوشته (من می رم نماز بخونم)، دغدغه فیلم گشایش می یابد و تمام اولین آفرین را باید به ایده ی اثر گفت.
فیلم های بد در سینمای اجتماعی ایران به دو دسته تقسیم می شوند. گروه اول فیلم هایی با شخصیت های به اصطلاح بالا دستی اجتماع که من معتقدم حتی اکثر ثروتمندان ایران همراه این شکلی نیستند.
مثلا مردی را همراه همسرش می بینیم که با یکی از دوستانش برخورد کرده: ( لام کامبیز، این همسرم ترانه است) و دوست او پاسخ می دهد: (سلام، خوشبختم، چه خانم زیبایی!) البته این یک مثال است اما چنین مساله ای را با غلظت کم و بیش در خیلی فیلم ها می بینیم لطفا بپرسید این آدم ها کجایشان ایرانی است و چنین آثاری چطور ادعای اجتماعی بود می کنند. همانطور که عرض کردم ثروتمندان ما هم این شکلی نیستند بلکه این اداها از جامعه تئاتری وارد سینما شده نه جامعه ی ایران.
گروه دوم فیلم هایی اند که به بهانه هایی نظیر دردمندی و درد شناسی سراغ طبقه های فرو دست می روند طوری که انگار این عده اکثریت جامعه ی ایران هستند یا اینکه بقیه ی اجتماع (طبقه ی متوسط) که تعدادشان بیشتر هم هست، هیچ مشکلی ندارند.
اگر قرار نبود این یادداشت کوتاه باشد به تفصیل توضیح می دادم که طبقه های خیلی فرودست دغدغه ندارند بلکه مشکل دارند و دغدغه های این فیلم ها را فیلمسازانی می تراشند که میل توریستی شان به بازدید از زیر پونز نقشه، در فیلمشان این طور تجلی می یابد( یا خدای ناکرده میل به جشنواره های رنگی فرنگی دارند و قصد سیاه نمایی) سینمای ما خیلی از اوقات آنچه را که جلوی چشمش در اجتماع وجود دارد و باید ببیند، نمی بیند: یک انسان امروزی که به سنت ها هم نقد دارد و نمی خواهد ( آدم قدیمی ) باشد اما در برخورد با جو آدم های آوانگاردی که همه ی قدیم و ندیم را زیر سوال برده اند از ابراز اعتقادش به بعضی اصول خجالت می کشد یا می برسد که او را بی کلاس بدانند.
در خیلی از جمع ها به راحتي می گوییم ( نيچه می گوید...)، ( كنفسيوس می گوید...)، ( فلان شاعر نوپرداز می گوید...) اما خجالت می کشیم بگوییم که ( علی علیه سلام گفته... ) این وضعیتی است مربوط به جامعه ی در حال گذار ایران از سنت به مدرنیته.
در فیلم (زندگی خصوصی آقا و خانم میم) هم مردی را دیدیم که می ترسید غیرت به خرج دادنش بی کلاسی به حساب بیاید. حالا فیلمی می بینیم که انگار از سوراخ کلید، زندگی خیلی شخصی یک نفر را دید می زند و به ما نشان می دهد و با هم – به خصوص در بعضی قسمت ها – اندیشه می کنیم که وضعیت صبا به خودمان شبیه است مثلا وبلاگ نویسی، این هم یکی از مسائل روز جامعه ی ماست.
مسئله ای که مربوط به این فیلم نه به طور کلیشه ای جانماز و مهر را نشان دادند. نماز خواندن های آب و تاب دار را همراه با موسیقی های ملو. اما این قدر طرفدار نماز بود و اینقدر مخاطب را همراه ایدئولوژی خود کرد که وقتی صبا پیامک ( من می رم نماز بخونم ) را برای برادر لیلا فرستاد، در سالن سینما هم کف زدند دومین آفرین را باید به خیلی گفت که خیلی پر دیالوگ بود اما بیانیه صادر نکرد.
اما علیرغم بعضی صحنه های خوب، اکثر بازی ها آن چنان که بایسته بود به نظر نمی رسیدند.
مخصوصا صحنه ای که برادر لیلا با صبا در حال گفتگو درباره ی کار است و ناگهان صدای اذان می آید. فیلمساز برای اینکه نشان ما دهد صبا دغدغه ی نماز دارد، از بازیگرش می خواهد مردمک چشم ها را مرتب مثل چرخ و فلک بچرخاند. باید به این دوست عزیز گفت مخاطب خیلی راحت تر از آنچه می پندارید شیر فهم می شود. احتیاج به چنین غلوهایی نیست در ضمن دغدغه ی فیلم نماز خواندن است نه نماز اول وقت و لازم نبود صبا همان هنگام اذان با این حد آشفته شود(این سکانس با اندازه ای آبروی فیلم را برد) از تهیه کننده ای که (زندگی خصوصی آقا و خانم میم را هم در کارنامه دارد (محمد رضا شفیعی) باید تشکر کرد تا یک نویسنده ی خوش فکر اگر قرار باشد داستانی را خودش کارگردانی کند در قصه پردازی سنگ تمام خواهد گذاشت و ( هادی مقدم دوست) غیر از قصه گویی خوب کارگردانی قابل قبول هم انجام داد و چه نام زیبایی روی اثرش گذاشت.(سر به مهر)
ایهام دوگانه ای دارد هم به راز سر به مهر و هم به سری که برای نماز خواندن روی مهر می گذاریم./ي2
میلاد جلیل زاده.