فقط باید یک غسال باشی تا طعم تلخ نگاههای سرد و ترس آلود اطرافیان را به خود و دستهایت بچشی. فقط باید یک غسال باشی تا ببینی که دیگران طوری نگاهت میکنند که انگار از آن دنیا آمده ای.
به گزارش
گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ، از قدیم گفتهاند جنازه مرده روی زمینه نمیماند اما واقعا اگر همین آدمهایی که تا اسم غسال و در اصطلاح خودمانی مرده شور رویشان گذاشته میشود، نگاهها به آنها عوض میشود و یاد سدر و کافور و تخته غسالخانه تداعی میشود، حاضر نبودند تا با انجام این شغل، تکلیف از عهده دیگر زندهها در قبال جنازه بردارند، تکلیف مردهها چه میشد.
غسال شدن سواد و تحصیلات نمیخواهد، باسواد یا بیسواد میتوان مرده شست و کفن پیچ کرد، شغلی که حتی آدم امی و نظریه پرداز هم سرش نمیشود، شهید بهشتی هم مرده میشست، غسال بودن دل میخواهد دلی که بتواند یاد مرگ را هر روز ببیند و دل محکم نگاه دارد برای زندگی پر فراز و نشیب در این دنیا.
شاید غسالها تنها شاغلانی هستند که بیشتر از دیگران یاد مرگ میافتدند، آخر غسالخانه آخرین ایستگاه توقف انسان است و انسان روح از بدن رفته، در این مکان برای سفر پاک و تطهیر میشود.
اهتمام به سختی و فشار روحی کار غسالها، چندی قبل شهرداری قم را بر آن داشت تا میزبان برگزاری اولین همایش خامین آرامستانهای کشور باشد، مهمانانی که از سراسر آرامستانهای ایران برای شرکت دعوت شدند.
یاد آخرت در غسالخانه زنده استنعیمه علیزاده، غساله آرامستان استان کردستان است که 15 سال است شلنگ به دست میگیرد و جنازه میشوید و کفن میپیچد، با لهجه کردی از کارش، از مرده شستن برای خبرنگار مهر میگوید.
دنبال کار بوده و یکی از دوستان این شغل را به او معرفی کرده است، از روز اولی که برای انجام این کار وارد غسالخانه شده میگوید که همه ترس بود و ترس.
نعیمه 41 ساله، وقتی که قرار بود برای اولین بار، مرده ببیند حالت تهوع پیدا میکند، میترسد و میخواهد دیگر غسال نباشد، اما وقتی به مرگ فکر میکند و اینکه سر و کار همه آدم ها به غسالخانه میرسد، تصمیمش عوض میشود، یک بار و دوبار و دیگر نمیترسد.
وی که سه فرزند دارد و شوهرش را از دست داده است، از زندگیش راضی است، دیسک کمر دارد و تازه دارد صاحب خانه میشود و به قول خودش در دنیای مردگان زندگی میکند و یاد آخرت است.
غسال بودن ترسناک نیستفریدون پورعلی غسال آرامستان گیلان است، قبل از اینکه غسال شود، کارگر ساختمان بود، اما خرج و دخل زندگی کفاف نمیداده و غسال شده است. او از نگاه مردم به این شغل میگوید، از انسانهایی که یک جور دیگر نگاه میکنند، به قول خودش انگار ما از آن دنیا آمدیم یا روح هستیم.
دو دخترش را شوهر داده است و خانواده یکی از دامادهایش اوایل آشنایی عروس و داماد با شغل او کنار نمیآمدند اما کم کم نسبت به این قضیه بیتفاوت شدند.
پورعلی از سختی روحی و فشار عصبی این شغل میگوید و اینکه در مرگ فرد و انتقال وی به غسالخانه، اطرافیان میت، غسالها را عامل و مسبب مرگ عزیزان خود میدانند و در برخی موارد با آنها برخورد بدی دارند.
فشار روحی کار غسال ها بالاستسمیه محمدنژاد در بهشت زهرا تهران خادم آرامستان است. پنج سال است که وارد این حرفه شده است، خودش میگوید مادرش نیز در این شغل بوده و زمانی که میخواسته بازنشسته شود او جایگزین مادر شده است.
او 30 سال بیشتر ندارد و همسرش با شغل او مشکلی ندارد، اما نگران عکس العمل زینب دختر 10 سالهاش است که هنوز از شغل مادر خبر ندارد.
محمدنژاد از نبودن این شغل جزو مشاغل سخت و زیانبار میگوید و ادامه میدهد، آدم در این شغل خیلی زود شکسته میشود اما 20 سال فعالیت برای رسیدن به سن بازنشستگی در این شغل مقرر شده است در حالی که فشار روحی خیلی زودتر فرد غسال را از پا در می آورد.
وقتی پای صحبت غسالها و غسالهها بنشینید و سفره دلشان را برای شما باز کنند، متوجه میشوید که با وجود کمبودها و فشارهای روحی و روانی که دارند، توقع چندانی از مسئولان ندارند؛ بزرگترین انتظار آنها قرار گرفتن حرفه آنها در لیست مشاغل سخت و زیانبار است.
یبار رفتمو از پشت شیشه مُرده هایی رو که میشستنو نگاه کردم حتی وقتی میرم بهشت زهرا خیلی دلم آروم میشه و دوس دارم وقتی مُردم منو اونجا دفن کنن خیلی دوس دارم برا یبارم که شده یه چند روزی تو غسالخانه بهست زهرا کار کنم حتی بعضی وقتا از اینترنت فیلماشونو میبینم. لطفا خواهش میکنم راهنمایی کنید چطوری باید برای این کار ثبت نام کنم ??