سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گزارش/

قیام 19 دی مردم قم؛ سرمنشاء نهضت اسلامی مردم ایران

در یک برهه تاریخی وقتی امام خمینی(ره) مرگ فرزندشان را از "الطاف خفیه الهی" دانستند، منظور این حرف برای بسیاری از مستمعین غیر قابل درک بود، تا اینکه رحلت این بزرگوار سرمنشاء تحول بزرگی در تاریخ اسلام می شود.

به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران؛ «اینطور قضایا مهم نیست خیلی، پیش می‌آید. برای همه مردم پیش می‏‌آید. خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد ظاهر و الطافِ خفیه. یک الطاف خفیه‌‏ای خدای تبارک و تعالی دارد که ما علم به آن نداریم، اطلاع بر او نداریم؛ چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در اینطور اموری که پیش می‏‌آید جزع و فزع می‏‌کنیم، صبر نمی‏‌کنیم. این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی.

اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیه‌‏ای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و اِنَّهُ لَطیفٌ عَلیٰ عِبٰادِه و اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در اینطور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست اینقدر بی ‏طاقت نبودیم؛ می‏ فهمیدیم که یک مصالحی در کار است، یک الطافی در کار است...»

آنچه در بالا به آن اشاره شده سخنرانی امام خمینی(ره) در مراسم چهلم فرزندشان حاج آقا مصطفی است که این اتفاق را از "الطاف خفیه اللهی" می دانند.

در آن برهه تاریخی مرگ فرزند را "لطف خفیه الهی" دانستن از سوی امام خمینی(ره) برای بسیاری از مستمعین قابل درک نبود، تا اینکه رحلت این بزرگوار سرمنشاء تحول بزرگی در تاریخ اسلام می شود.

در واقع رحلت مرموز حاج آقا مصطفي خميني در یکم آبان 1356 را مي توان نقطه عطفي در نهضت اسلامي مردم ايران دانست، چراکه به دنبال این اتفاق مجالس يادبود متعدد در سراسر کشور برگزار و پس از آن مجالس، تظاهرات گسترده ای عليه رژيم آغاز می شود.

از اين رو رژيم محمدرضا پهلوی، تصميم می گیرد با توهين به ساحت حضرت امام خميني(ره)، چهره ايشان را به عنوان رهبري نهضت مخدوش کند.

یکی از تلاش های محمدرضا برای لطمه به شخصیت امام خمینی(ره) نگارش مقاله ای علیه شخصیت «آیت الله روح الله خمینی» در روزنامه "اطلاعات" بود.

در اواسط دي ماه 1356، پيک دربار، نامه ممهور به مهر دربار را به داريوش همايون، وزير اطلاعات و جهانگردي داد. او نيز نامه را به روزنامه اطلاعات جهت انتشار سپرد.

مسعودي، صاحب امتياز روزنامه، مفاد مقاله را باعث واکنش علما و روحانيون و براي آينده روزنامه خطرناک مي داند، اما در تماس با وزير اطلاعات و نخست وزير آموزگار، درمی یابد که برخي از مفاد تند و تحريک آميز آن به خواست شاه در مقاله آمده است.

در اين مقاله که با امضاي مستعار "احمد رشيدي مطلق" در روزنامه اطلاعات در تاریخ 17 دی ماه به چاپ رسيد، به ساحت مقدس امام خمینی رحمه الله(آن زمان در نجف اشرف تبعید بودند) اهانت و قيام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سياه معرفي شده بود.

با انتشار اين مطالب اهانت آميز، اولين واکنش ها در شهر قم آغاز شد.

این قیام مردمی که طی سه روز شکل گرفت براساس اسناد و مدارک مرکز اسناد اتقلاب اسلامی که گزارش های ساواک را (سازمان امنیت و اطلاعات رژیم پهلوی) نیز شامل می شود به شرح زیر است:


گزارش روز اول؛ 18 دی ماه 1356

«ساعت 9 صبح در مدرسه خان قم یک بریده روزنامه اطلاعات را که به قلم احمد رشیدی مطلق تحت عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه راجع به ] آیت الله [ خمینی مطالبی نوشته بود به دیوار الصاق کرده بودند و طلبه‌ها دور بریده روزنامه جمع شده و چون جمیعت زیاد بود و همه نمی‌توانستند بخوانند لذا یک نفر که جلو بود شروع کرد با صدای بلند به خواندن تا رسید به نام روح الله خمینی، طلبه‌ها با صدای بلند صلوات فرستادند و از همانجا شعار و تظاهرات شروع شد.

جمعیت که حدود 500 نفر بودند از مدرسه خان بیرون آمدند و قصد داشتند به صحن وارد شوند که فراش‌ها فورا درب‌های صحن را بستند و طلبه‌ها مقداری شعار جلوی صحن داده و گفتند بروید منزل ] آیت الله [ گلپایگانی. طلاب همگی به منزل ] آیت الله [ گلپایگانی رفتند به طوری که منزل مذکور پر از طلبه و افراد شخصی شد.

] آیت الله [ گلپایگانی پشت میکروفون رفت و پنج دقیقه سخنرانی کرده و گفت، دیشب روزنامه را برایم خواندند. خیلی ناراحت شدم. مدتی است که به دین و روحانیت جسارت می‌کنند. دستگاه‌ها می‌گویند روحانیت با ما بودند در صورتی که همه مراجع با برنامه آنها مخالف هستند و این را همه می‌دانند و حالا هم مخالف هستیم و بعدا هم مخالف خواهیم بود و تلگرافاتی که ما برای آنها کردیم الان هم رونوشتش درتلگرافخانه موجود است.

بعد طلبه‌ها را نصیحت کرد که باید متحد باشید اختلاف را کنار بگذارید اختلاف بین ما از آمدن کارتر به ایران بدتر و زیان ‌آورتر است. آنها از اختلافات ما استفاده می‌کنند. قبل از اینکه شما بیایید من داشتم نامه می‌نوشتم برای آیت الله خوانساری که جلوی این کارها را بگیرد، چون من شخصا بادستگاه رابطه ندارم. درس‌ها را تعطیل کردیم ولی نباید که به همین جا اکتفا کنیم. ما باید با آقایان دیگر هم صحبت کنیم تا آنها هم با ما اقدام کنند.

سخنرانی ] آیت الله [ گلپایگانی که تمام شد جمعیت به طرف منزل ] آیت الله [ شریعتمداری حرکت کردند و در مسیر خیابان شعار می‌دادند که مأموران با اتومبیل به تظاهرکنندگان حمله کردند. آنها هم به مأموران سنگ پرتاب می‌کردند تا به منزل شریعتمداری رسیدند. در منزل ایشان طلبه‌ای بنام سید کاظم کشمیری بلند شد و گفت "حضرت آیت الله الان که ما از منزل آیت الله گلپایگانی به منزل شما می‌آمدیم سرهنگ جوادی دستور شلیک داد و با تراکتور به ما حمله کردند. شما به درد دل طلبه‌ها برسید".

بعد شریعتمداری سخنرانی کرد و گفت: "چون من مریض هستم نمی‌توانم صحبت کنم ولی امروز صبح روزنامه را خواندم خیلی متأثر شدم و باید این شخصی که توهین کرده مجازات شود. ما اقدام می‌کنیم حرف ما را گوش نمی‌دهند ولی این را بدانید این‌ها همه به ضرر خودشان است چون همه مردم، ایشان(آیت الله) خمینی را می‌شناسند ولی شما آرام و متحد باشید. معلوم می‌شود شما ما را قبول دارید که به اینجا آمدید پس بگذارید ما با آقایان مشورت کنیم تا ببینیم چه باید کرد.

سخنرانی شریعتمداری که تمام شد چون مقارن با ظهر بود لذا اعلام کردند عصر ساعت 3 در منزل آقای نجفی جمع شوید. ساعت 3 طلبه‌ها در منزل آیت الله نجفی جمع شدند. آیت الله نجفی سخنرانی کرده و گفت: من ایشان (خمینی ) را خوب می‌شناسم ما چند سال است با هم رفیق هستیم. ایشان با این حرف‌ها کوچک نمی‌شود. من اقداماتی کرده‌ام و نامه برای آقای نوری در تهران نوشته‌ام که ایشان هم اقدام کند.

بعد از اتمام سخنان نجفی طلاب به منزل سید صادق روحانی و آقا مرتضی حائری رفتند. شب بعد در نماز مغرب وعشاء در مسجد اعظم گفته شد که آقای حائری سخنرانی می‌کند ولی حائری به طور ایستاده پای منبر چند کلمه صحبت کرد و اظهار داشت: صلاح نیست ما در مسجد اعظم سخنرانی کنیم چون اینجا را هم مثل مدرسه فیضیه می‌گیرند. اگر بنا باشد صحبت کنیم در جای دیگر صحبت خواهیم کرد والسلام.

به محض اتمام سخنرانی حائری شعار درود بر خمینی ـ مرگ بر این حکومت یزیدی شروع شد و مردم از مسجد به طرف خیابان موزه بیرون آمدند. جلوی درب مسجد مأموران آماده بودند. طلبه‌ها به محض مشاهده مأموران با دست به طرف آنها اشاره کرده و فریاد می‌زدند مزدور برو گمشو. در تظاهرات آن شب به عنوان اعتراض حدود 100 روزنامه اطلاعات را پاره کردند و در ضمن به عنوان اعتراض نسبت به توهینی که در روزنامه اطلاعات به (آیت الله) خمینی شده بود کلیه درس‌های حوزه تعطیل بود.»


گزارش روز دوم؛ 19 دی ماه 1356

«مانند روز هجدهم به عنوان اعتراض نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات که به] آیت الله [ خمینی اهانت کرده بود، درس‌های حوزه علمیه قم تعطیل بود و بازار قم و مغازه‌های اطراف بازار و اکثر مغازه‌های خیابان‌ها تعطیل بودند.

ساعت حدود 10 صبح طلبه‌ها که در مسجد اعظم و مدرسه خان اجتماع کرده بودند بطور دسته جمعی به منزل شیخ هاشم آملی رفتند. (آیت الله) آملی خیلی مختصر و در چند کلمه گفت "ما این اهانت را محکوم می‌کنیم و ساکت نمی‌نشینیم. من پیشقدم شده با آیات و مراجع دور هم می‌نشینیم و تصمیم می‌گیریم که چه باید بکنیم. حرف‌هایی داریم که در اینجا صلاح نیست بگویم. ما کارهای شما را تحسین می‌کنیم. همه شما را دوست داریم. به خاطر شماهاست که ما را می‌شناسند".

شما هم متحد باشید. پس از سخنرانی ] آیت الله [ آملی طلاب به منزل علامه طباطبایی رفتند و علامه طی چند کلمه برنامه دولت را در این مورد محکوم کرد. سپس ] آیت الله [ شیخ محمد یزدی رشته صحبت را به دست گرفته و گفت "چرا احساسات مردم را ندیده می‌گیرند آیا نمی‌دانند مردم بیدار هستند. یک نفر مجهول الهویه مقاله‌ای در روزنامه این مملکت می‌نویسد و یا در روزنامه‌های قبل اهانت می‌کردند اینها به ضرر خودشان است".

پس از سخنرانی ] آیت الله [ یزدی طلاب از منزل علامه به مدرسه امیرالمؤمنین رفتند و در آنجا آقای ] آیت الله [ ناصر مکارم شیرازی سخنرانی کرد و گفت "بدانید که در صدر اسلام تاکنون برنامه همین‌طور بوده و به پیغمبران اهانت می‌کردند تا این زمان که بر می‌دارند در یک کاغذ پاره به مرجع بزرگ توهین می‌کنند. در اینجا به آقای خمینی توهین نشده چون ایشان را همه می‌شناسند به مراجع دیگر توهین شده زیرا غیر از ایشان سایرین را جزو خودشان می‌دانند پس به ما توهین شده است".

وی اضافه کرد "بیایید متحد باشیم و دست بدست هم بدهیم اگر قرار باشد بمیریم همه با هم بمیریم و اگر هم زنده باشیم با هم زنده باشیم" و سپس نوشته روزنامه را محکوم کرد. بعد از سخنرانی مکارم طلاب به منزل وحید خراسانی رفتند. در آنجا ابتدا هادی مروی داماد خزعلی صحبت کرده و از مقامات دولت خواست نویسنده مقاله را محاکمه کنند بعد وحید خراسانی شروع به صحبت کرد و در ضمن "صحبت خمینی را تشبیه به نور کرد که اگر کسی پا روی نور بگذارد نور خاموش نمی‌شود" و سپس شعری خواند که مفهومش این بود که آب دریا به دهان سگ نجس نمی‌شود.

پس از سخنرانی ] آیت الله [ وحید طلاب از منزل وی بیرون آمده به طرف بازار حرکت کردند و چون ظهر شده بود و مأموران هم بازار را محاصره کرده بودند عده‌ای داخل بازار شدند و از درب دیگر بیرون آمدند و عد‌ه‌ای هم داخل بازار نرفتند و در خیابان پراکنده شدند.

ساعت 4 بعد از ظهر طلاب که مجددا درمسجد اعظم و مسجد خان اجتماع کرده بودند به طرف خیابان ارم و صفائیه حرکت کرده و به منزل حسین نوری رفتند.

درآنجا ] آیت الله [ نوری همدانی سخنرانی کرده و گفت: اگر در جراید این قبیل حرف‌ها تکرار شود مراجع تصمیم جدی خواهند گرفت. پس از سخنرانی نوری مردم از منزل وی بیرون آمده و در خیابان شروع به راهپیمایی کردند. نزدیک چهار راه ارم که رسیدند چند نفر شروع کردند به شکستن شیشه‌های بانک صادرات و حمله کردند به حزب رستاخیز و اتومبیل‌هایی که جلوی حزب پارک شده بود و اتومبیل پلیس که جلوی کلانتری یک ایستاده بود و آنها را با سنگ و چوب شکستند.

دراین وقت مأموران به جمعیت حمله کردند و مردم هم مقاومت کرده با سنگ و چوب به مأموران حمله کردند. مأموران ناچار شدند که تیراندازی کنند. با اینکه مأموران مرتب تیراندازی می‌کردند ولی طلبه‌ها متفرق نمی‌شدند و همچنان شعار می‌دادند و به طرف مدرسه خان می‌آمدند. نزدیک چهار راه مدرسه خان ژاندارم‌ها رسیدند و با سنگ و چوب به طلاب‌ها حمله کردند. در اینجا طلاب شعار مرگ بر خاندان پهلوی را شروع کرده و از داخل گذرخان به طرف محلات داخل شهر رفتند.»


گزارش روز سوم؛ 20 دی ماه 1356

«حدود ساعت 8 صبح جاری آیت الله گلپایگانی در بیمارستان گلپایگانی حاضر و از مجروحین عیادت نموده است.

اعلامیه ‌ای به امضا جوانان مسلمان مبنی بر تشکر و سپاسگذاری از بازاریان که به حمایت از تظاهر کنندگان بازار را تعطیل کرده‌اند کپی شده در مدرسه‌خان و بازار در تعداد معدودی توزیع گردیده است.

تلفن‌های ناشناسی که به بانک ملی و دادگستری و آموزش و پرورش شده مبنی بر اینکه کارمندان را مرخص کنید زیرا در ادارات مذکور بمب نصب شده و اضافه شده که از شهربانی تلفن می‌کنند.

تحریکات شدیدی به وسیله شیخ محمد یزدی مبنی بر راهپیمایی و ترک نماز آیات و تعطیل بازار آذربایجان و اصفهان به حمایت از روحانیون تلگرافی به وسیله شریعتمداری و گلپایگانی ارسال شد.

تجمع آیات] عظام [ در منزل آیت الله شریعتمداری به منظور اتخاذ تصمیم در زمینه وقایع اخیر که جلسه هنوز تشکیل است.

به قرار اطلاع تأیید نشده قرار است مهندس بازرگان جهت رسیدگی به وضع کشته شدگان و مجروحین وقایع اخیر قم با نماینده صلیب سرخ بین المللی درتهران تماس حاصل نماید.

تجمع حدود هزار نفر درجلوی بیمارستان‌های نکویی و کامکار و گلپایگانی به منظور اخذ جنازه‌های مقتولان که با مداخله پلیس متفرق گردیدند.

در حال حاضر حدود 2 هزار نفر در کوچه‌های اطراف منزل آیت الله گلپایگانی تجمع و مبادرت به دادن شعارهای مضره نموده و از گلپایگانی درخواست تحویل جنازه‌های مقتولان را می‌نمایند که به محض مواجهه با پلیس درکوچه‌های فرعی متفرق و مجددا اجتماع می‌نمایند که این عمل تاکنون بیش از ده نوبت تکرار شده است.

سه برگ اعلامیه تحت مضامین 1) فردا ساعت 8 صبح بازار تهران را فراموش نفرمائید 2) ساعت سه بعد از ظهر روز جاری درمنزل شیخ حسین نوری جمع شوید 3) الساعه به منزل آیت الله گلپایگانی مراجعه نمایید در مدرسه خان و بعضی نقاط دیگر الصاق گردیده است.

تعداد تظاهرکنندگان در حال حاضر که به طور موضعی عمل می‌نمایند متجاوز از 5 هزار نفر است. به وسیله مأموران انتظامی تا ساعت 13 دو نفر طلبه مظنونا بازداشت شده‌اند.

کلیه مغازه‌های واقع در بازار و اغلب مغازه‌های خیابان‌های قم طی روز جاری تعطیل بوده است.طی روز جاری پلیس جهت مقابله با تظاهرکنندگان منحصرا از گاز اشک آور استفاده و تا این ساعت تیراندازی به عمل نیامده و تلفاتی گزارش نشده است.»

قیام 19 دی مردم قم نخستین تظاهرات گسترده و شكوهمند مردم مسلمان ایران بر ضد رژیم پهلوی، پس از قیام 15 خرداد 1342بود؛ به عبارت دیگر پس از 14 سال، مردم انقلابی ایران، بار دیگر با روحیه‏ای انقلابی و عزمی استوار، فریاد درود بر خمینی سر دادند.

این واقعه تاثیرگذار تاریخی، سرآغاز مرحله نوین انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) علیه نظام استبدادی و استكباری پهلوی بود.

پس از قیام 19 دی رخدادهای سلسله‌واری در سراسر کشور صورت گرفت که در نهایت به 17 شهریور 57 و چند ماه بعد به 22 بهمن و پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد؛ اینجاست که معنای "الطاف خفیه ای" که بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی پس از در گذشت فرزندشان از آن یاد می کنند، آشکار می شود.

انتهای پیام/


برچسب ها: قیام ، نوزده ، دی ، مردم ، قم ، ساواک ، طلالب
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.