باشگاه خبرنگاران، بعد از گذشت مدتی از این کار اوایل وجدان درد می گرفتم و وسایل را پس می دادم ولی دیگر وجدانم آرام گرفت و برایش عادی شد.
وسایلی را به شوخی بر می داشتم کمتر می شد که آنان را به صاحبانش برگردانم به راهنمایی که رفتم کارم را حرفه ای تر کردم تا به گفته خودم روی دوستانم را کم کنم، از معلمان از اتاق آقای مدیر، از کتابخانه و نمازخانه و ...
دیگر فرقی نمی کرد عادت کرده بودم یک چیزی از هر جایی کش بروم.سال ها به همین صورت گذشت به دانشگاه رفتم و با دوستان جدیدی آشنا شدم ولی این بار خرج و مخارج دوستانم برای خوش گذرانی بالا بود و تنها کاری که بی زحمت هنوز مزه اش بر زیر زبانم جای داشت دزدی بود.
خودم باورم نمی شد دزدی شده بود حرفه ام، کارم و منبع درآمدم...
آن قدر در این کار غرق شده بودم که هرگز فکر عاقبتش را نمی کردم.
ولی حیف که دوام و ناپایدار بود تمام آبرویم و تمام دوستانم و تمام خوشگذرانی هایم را یک جا از دست دادم.
این گفته امیرعلی بود حدودا 25 ساله که به علت چندین فقره سرقت لوازم خودرو و کیف قاپی دستبند در دست در حال ورود به دادسرا بود./ز