آیا آن کس که بنای خویش را بر بنیاد تقوی و رضای الهی نهاده است بهتر است یا آن کس که بنایش را بر لبه پرتگاهی بسازد از صخره های سست که آماده فروریختن است و زود باشد که آن بنا همراه با خود او به میان جهنم فرو ریزد، و خداوند مردم ستمکار را به سوی هدایت راه نمیمانید.
*مجسم کنید وضع دو کس را که یکی امن و آرام در خانه ای محکم و بر پایه ای استوار نشسته و یکی بر لبه پرتگاه در جایی که هر لحظه ممکن است زیر آن خالی شود و فرو ریزد، خانه ای بنا کرده است: این بدان کِی مانَد؟
*این تمثیل، به روشنی تمام، تفاوت میان زندگی پرهیزکاران و اصحاب فضایل را که در بهشت رضایت الهی زیست میکنند با آنها که دل به ظلم و جور سپرده و از حق و انسانیت و عدالت دور شدهاند و در جهنم ناخرسندی خویش و خداوند به سر میبرند بیان کرده است زیرا پیروی از خیر و خوبی و زیبایی در همین جهان شخص را به بهشت وارد میکند.
*پایه های سست دروغ و تزویر و جور و ستم به اصطلاح فیزیک دانان در «تعادل ناپایدار» قرار دارد که محکوم به فروریختن است و این ریزش به تدریج از چهره ستمکار آغاز میشود.
*یکی از صنایع ادبی در نظم و نثر جهان این است که نویسنده در بیان هر مضمون، کلمات را به گونه ای انتخاب کند که ضمن ارائه معنای مقصود از نفس صوت و صدای کلمات نیز آن معنی احساس شود مانند بیت زیر از منوچهری:
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است
*نقاط اوج این صنعت را در گوشه و کنار قرآن مییابیم از جمله یکی همین آیه است که وقتی سخن از خالی شدن زیربنا و فروریختن آن میرود کلماتی چون «شفا، جرف، هار، فانهار به» این صدای فروریختن را القا میکند و نمونه آن در دیگر سوره های قرآن فراوان است.برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک
کنید