مـن در وادى هلاكـت فـرو افـتاده ام و در راه هاى تلف و نابودى وارد شده ام و در آن وادي ها در معرض غلبه و سلطه سخت تو هستم و با ورود در آن راه ها خود را در معرض عقاب تو قرار داده ام وسيله من به سوى تو يكتاپرستى است و ابزارم اين اسـت كـه چيزى را شريك تو قرار نداده ام و معبودى را در كنار تو برنگزيده ام و با جان و دل بسوى تو گريخته ام. و راه فرار گناهكار تنها به سوى توست و تويى پناهگاه كسى كه بهره جانش را ضايع ساخته و به تو پناهنده شده است.
پس چه بسا دشمنى كه شمشير دشمني اش را در بـرابـر مــن از نيام بر كشيده و لبه تيغش را براى من تيز كرده و تيغه اش را براى من صيقل داده و زهر هاى مرگبارش را براى من با آب مخلوط ساخته و مرا در برابر تير هايى كه هرگز بهخطا نمى روند هدف قرار داده و چشم نگاهبانش هيچگاه از من برداشته نشده و نخفته است و در دل خواسته كه شر و بديم به من برسد و قصد نموده كه از آب تلخ و ناگوار آن شر به من بنوشاند.