هیچكس حتی از انسانهای 4 هزار سال پيش هم به عنوان موجودی پویا و مستعد یادگیری و البته مخترع! توقع نداشت دست روی دست بگذارند و از اختراع ساعت شنی تا همیشه لذت ببرند. مصریها هم این توقع را از خودشان نداشتند و 3500 سال پیش زحمت اختراع ساعت آبی را هم كشیدند.
هدیه دیگر آنها یعنی تقسیم شبانه روز به 24 ساعت بود كه 2 هزار سال پیش به بشریت تقدیم شد. این بار یونانیان باستان بودند كه كمر همت بستند تا نامی از خود در این زمینه به یادگار بگذارند. آنها توانستند با استفاده از تقسیمبندی فصلی، شبانه روز را به 12 ساعت روز و 12 ساعت شب تقسیم كنند؛ موضوعی كه این روزها خیلی پیشپا افتاده و طبیعی قلمداد میشود...كنجكاویتان خوب ورز آمد؟! حس جستجوگریتان در اعماق دانشهای وابسته به زمان تحریك شد؟! حالا میخواهید بدانید بالاخره این ساعتها از كجا آمدهاند و در هر دوره چه شكل و شمایلی داشتهاند؟ اگر پاسختان به این سوالها مثبت است، لطف كنید تا آخر این گزارش با ما باشید تا با قسمتهای مختلف موزه زمان كه جواب همه این پرسشها را در خود دارد، آشنا شوید و وقتی گذرتان به آنجا افتاد، احساس غریبی نكنید.
تماشاگه زمان با به نمایش گذاشتن انواع زمانسنج و سیر تكاملی آنها پرده از راز زمان برمیدارد؛ اينجا جان میدهد برای گردشگری چندساعته و غوطهوری در تاریخ شگفتآور و چندهزار ساله زمانسنجها. (نشانی این موزه در انتهای گزارش ما درج شده است)
مطلعان تاریخ سر این كه باغ متعلق به حسین خداداد ـ یكی از تجار معروف فرش ـ كه از فردی به نام منصور خریداری شده 6 یا 7 هزار مترمربع است، اتفاقنظر ندارند تا امروز هم كه هیچیك از آنهایی كه سر هزار متر اختلافنظر دارند سر یك متر را نگرفته و به سادگی متراژ باغ را محاسبه نكرده تا به این اختلاف تاریخی پایان دهد.
اما در اینكه یك بنای فاخر با تلفیق معماری سبك قاجار و جدید پس از مرمت ساختمان از 80 سال پیش در 700 متر مربع از این باغ جاخوش كرده، اختلاف نظر وجود ندارد. گچبریها كه از تركیب سبك ایرانی و اروپایی بر جای جای ستونها، سردر، سقف و دیوارهای عمارت نشستهاند 10 سال كار بردهاند و رد دستان هنرمند استادانی چون عبدالكریم نوید تهرانی، فرهاد و محمد یحییپور و حسن جعفری در آنها هویداست.
كاشیكاری، مقرنس و گره
چوبی هم رخسار این بنای تاریخی را كه از سال 78 به موزه ساعت مبدل شده،
چشمگیرتر كرده است تا چشم هر گردشگر اعم از ایرانی و خارجی لحظاتی خیره
بماند.
محوطه باز و چند سوال
در تماشاگه زمان هر طرف سر بچرخانی یك ساعت روی دیوار یا كنسول یا درون یك ویترین در حال یادآوری گذر زمان است. این موزه از 3 بخش اصلی ساعتهای ابتدایی، مكانیكی وزنهای و كوكی و قابل حمل تشكیل شده است. اگر توضیح راهنمای موزه در بخش روباز مجموعه نبود، این سؤال باقی میماند كه یك قایق در هیبت اژدها چه ربطی به موزه ساعت دارد. ماكت ساعتهای ابتدایی مثل ساعت آفتابی، آبی، شنی، سوختی و روغنی با قدمتهایی بین 2 تا 4 هزار سال در این محوطه به نمایش گذاشته شده و ساعت قایق اژدها نوعی از ساعتهای بسیار قدیمی به شمار میرفته است.
این سوال اما در ذهن آدم ميماند كه چرا ماكتها بجز ماكت ساعت قایق اژدها بدون حفاظ و در معرض تغییرات جوی نگهداری میشوند و دوم اينكه چرا حداقل یك توضیح مختصر دوزبانه برای هر ماكت تهیه نشده تا گردشگران خارجی هم بتوانند از این مجموعه بهره بگیرند.
خانه ساعتهای مكانیكی
طبقه اول موزه، خانه ساعتهای مكانیكی وزنهای و كوكی اعم از تاقچهای، دیواری و ایستاده است؛ همان ساعتهایی كه مشابهشان را درخانه پدر بزرگ و مادر بزرگ هایمان دیدهایم. راهرو و پاگرد پر است از ساعتهایی كه روی دیوار نصب شدهاند و در سالن بزرگ این طبقه، ساعتهایی روی كنسولهای زیبا یا دیوارها قرار گرفتهاند و با رنگ و جلای 2 ستون گچبری و آینهكاری شده با گره چینی همخوانی دارند و بیشتر جلوهگری میكنند.
در اتاقی با نقشهای مینیاتور، سنتی و قالی كه اتاق موسیقی در عالی قاپو را در ذهن تداعی میكند، اشیاي مرتبط با نجوم و اجرام سماوی نگهداری میشود. تزئین این اتاق كوچك از سال 53 تا 56 زمان برده است.
اولین ساعتسازان تاریخ چه شكلی بودند؟
در طبقه دوم موزه هم بخشی از دنیا و تاریخ ساعتها و ساعتسازها در معرض دید گردشگران قرار گرفته است.
در یك ویترین 2 طبقه هم هرچه ابزار برای بیرون ریختن دل و روده ساعتها و تعمیر آنها لازم بوده، جمع و جور شده است.
چهره بانیان نخستین ساعتسازیها در جهان در 2 اتاق تودرتو قاب گرفته و البته تعدادی از ساعتها و تندیسهای مربوط به زمان هم در این اتاقها چیده شده است.
ساعتهای عدهای از پادشاهان هم سر از این بخش تماشاگه زمان درآوردهاند كه تماشای آنها برای گردشگران خالی از هیجان نیست.
چند ویترین سومین بخش از طبقه دوم، تعدادی ساعت مچی را به نگاه گردشگران عرضه میكند و البته فسیلها و صدفهایی را كه نشان دهنده گذشت زمان هستند و با محتوای موزه سنخیت دارند.
انواع تقویم در ادوار مختلف تاریخ در اتاق تقویم چیده شده و باز هم در این بخش موزه تا دلتان بخواد ساعت مچی میبینید.
از تراس این مجموعه كه جای مناسبی است برای ایستادن و لذت بردن از تماشای درختان باغ، استخر و فواره و با شیشه پوشانده شده نیز برای برپایی نمایشگاههای موقت استفاده میشود.
اینجا تماشاگه زمان به نشانی...
از 8 صبح تا 8 شب همه روزهای هفته حتی جمعهها فرصت دارید به خیابان ولیعصر، زعفرانیه، نبش چهارراه پرزین بغدادی بروید و در دنیای ساعتها گشتی بزنید؛ از جمله اولین ساعت كارتزنی (كارت پانچ) متعلق به شركت راهآهن ایران، ساعت مچی نابینایان، ساعت شیفت نگهبانی، ساعت مچی آفتابی و خیلی ساعتهای دیگر كه با آنچه ما در ذهن به عنوان ساعت میشناسیم (با دو عقربه و حداكثر 12 عدد یا ارقام دیجیتالی) از زمین تا آسمان تفاوت دارند.
با این گشتوگذار در موزه، هم كار فرهنگی میكنید، هم آمار گردشگری را بالا میبرید.
به شكوفهها، به باران، برسان سلام ما را
در محوطه باز موزه ساعت، كاكتوسها و فلفلهای رنگین در گلدان، اركیدهها و رزها و... در كوزه و حسن یوسفها و بامبوها و... در وزش نسیم، هوای موزه را به شمیمی دلنواز آغشته میكند و نظر هر تازهواردی را به سوی رنگ و زیبایی خود میكشند.
مهدی مهدوی، تیماردار گلهای این گلخانه است؛ او نبض گیاهان را میگیرد، تب كردن باغچه را میفهمد و برای گلها لالایی میخواند.
عاشقانههای او و گلهایی كه از 15 باغ به موزه ساعت آورده میشوند، خود جاذب گردشگران بسياري است؛ گردشگرانی كه غبطه میخورند به او با این همه احساسی كه برای گلها به خرج میدهد و نازشان را میخرد تا شاداب بمانند و فضای فرهنگی موزه را شاداب نگه دارند.
به سراغ گلها اگر رفتید، سلام ما را هم به صمیمیت و لطافتشان برسانید.
«كمسليقگي» آفت معماری فاخر
زیرسبیلی میشود از این گذشت كه چرا تماشاگه زمان از نمایشگرهای مسیر برای راهنمایی بازدیدكنندگان محروم است. با اغماض میشود پذیرفت برخی ساعتهای قدیمی از توضیح مكتوب برخوردار نباشند و بازدیدكننده مجبور شود روش كار فلان ساعت را حدس بزند.
نورپردازی ناقص محوطه بیرونی را هم میشود به استفاده از پردههای مناسب برای كنترل نورطبیعی سالنها بخشید، اما شكایت اینكه عكاس نشریه ما به دلیل برپا كردن كافه روباز جلوی نمای فاخر عمارت موزه نتوانست حتی یك عكس مناسب بگیرد را كجا باید برد؟
ما هم قبول داریم كه با این آمار پایین گردشگری و بودجهای كه برای امور جاری مكانهای فرهنگی در نظر گرفته میشود، مسوولان موزهها باید بتوانند دخل و خرجشان را به تناسب برسانند اما آخر چرا برای رو به راه كردن دخل و خرج این موزه، آن همه فضای سبز بلااستفاده در ضلع شرقی نادیده گرفته شده و بساط سایهبان و میز و صندلی و سس خردل و پیتزا و قهوه دقیقا چهره عمارت را پوشانده است؟
ما عكس نگرفتیم؛ ایرادی ندارد اما اگر یك گردشگر خارجی پایش به این موزه باز شود و ببیند كه جلوی یك ساختمان تاریخی، گوش تا گوش آدمهایی نشستهاند كه چای مینوشند و ساندویچ سق میزنند و سایهبانها روی صورت زیبای عمارت را پوشاندهاند باید به او حق داد كه توی دلش به ما بگوید آدمهای قدر آثار تاریخی نشناس و عكس این فضای نامناسب را شكار كند برای وبلاگش.
دنبال چه میگردید؟! عرض كردم كه عكسش را هم نگرفتیم تا داغ دلمان با هر بار دیدنش تازه نشود.
مریم گودرزی مقدم