سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

به بهانه نکوداشت ملی استاد شهیر شعر انقلاب؛

گپی با حمید سبزواری؛ شاعر لحظه‌های ناب انقلاب

حسین آقاممتحنی مشهور به حمید سبزواری شاعری است از نسل دیروز که امروزی ها هم شعرهایش را می فهمند، پدرش، «‌عبد الوهاب» پیشه ور ساده‌ای بود که قریحه شعری داشت. جدش، ‌ملا محمدصادق ممتحنی، ‌شاعری مردمی بود که «مجرم» تخلص می کرد و آثارش در سفری به مشهد و در حمله راهزنان به یغما رفت.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، مادر حمید، شاید اولین استاد وی بود. او جامع المقدمات را نزد میرزا حبیب جوینی خوانده بود. حاج آقا محمد علی محمدی نیز از دیگر استادان وی بود.

این استاد بین چون چرای شعر فارسی از چهارده سالگی سرودن شعر را آغاز کرد. حمید جوان در آن سالها به هر حزب و گروهی که فکر می کرد حامل حقیقت یا حامی محرومانند سری می زد اما به سرعت در می یافت که آن سراب ها هیچگاه نمی توانند عطش عدالت خواهی و شوق استقلال جویی او را سیراب کنند و سرخورده کنار می کشید.

شعر حمید، ‌شناسنامه زمانمند انقلاب است، زیرا کمتر حادثه یا رویدادی است که انعکاس از آن درشعر او نباشد. شاعر با حساسیت ویژه خویش، ‌هر رویداد مهم تاریخ معاصرایران رابا گل واژه های شعرش درحافظه زمانه نقش کرده است تا آیندگان از یاد نبرند که نسل گذشته در چه شرایط دشواری از آرمان ها و انقلابش دفاع کرده است. 

آئین نکوداشت ملی استاد حمید سبزواری روز دوشنبه 17 مهرماه در زادگاه این شاعر معاصر با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می شود.  به بهانه نکوداشت ملی این استاد شهیر شعر انقلاب با او گفتگویی انجام داده ایم که با هم می خوانیم

سرود های انقلابی شما زبانزد خاص و عام است آیا اولین سرود انقلابی‌تان را به یاد دارید؟

بله، هرگز آن را از یاد نمی‌برم؛ سرود‌ "الله اکبر، خمینی رهبر، این بانگ آزادی‌است کز خاوران خیزد"، سرود "خمینی‌ای امام" را هم من قبل از پیروزی انقلاب سرودم؛ یعنی وقتی که حضرت امام از نجف به پاریس رفتند. ضمن اینکه می‌دانستیم حضرت امام(ره) پس از سال‌ها دوری از وطن، نخستین جایی را که به قدوم خویش مزین می‌فرمایند، تربت پاک شهداست. به فکر افتادیم سرودی را برای اجرا در بهشت‌زهرا آماده کنیم تا زمان حضور ایشان بر مزار شهدا اجرا کنیم، لذا سرود "برخیزید‌ ای شهیدان راه خدا" هم قبل از پیروزی انقلاب و همزمان با ورود امام خمینی(ره) به ایران آماده شد.

درباره سرودهایی انقلاب خودتان بگویید آنها را در چه حال و هوایی سروده اید؟

سرودها هر کدام داستان خودش را دارد انگار به من الهام می شدند که اینگونه بسرایم مثلا سرودن«خمینی ای امام »یا «ای شهیدان راه خدایی »که وقتی اینها در پیشگاه امام خوانده شدند انگار بهترین هدیه به من داده شد و من در همان روزی که سرود ای شهیدان راه خدایی در بهشت زهرا خوانده شد به دیدار امام (ره) رفتم و در مورد آهنگ سازی اشعار نیز باید بگویم من تا حدی از آهنگ سازی نیز سر در می آوردم و همین مسئله نیز به من کمک می کرد تا کارهایم را بهتر پیش ببرم.

مثلا در ساخت آهنگ سرودهایم که بسیاری از آنها را آقای راغب ساخته است من نظرم را با وی در میان می گذاشتم و در نهایت می دیدم اهنگ همان چیزی است که من هم همان را می خواستم ویا در شعر« این پیروزی خجسته باد این پیروزی ن»نیز انگار از قبل می دانستم که رزمندگان ما پیروز می شوند و این سرود را برای همچین لحظه ای آماده کرده بودم بنا براین حس و حال خوبی با شنیدن آنها داشتم .

فعالیت و همکاری با حوزه هنری به عنوان یک نهاد انقلابی تازه تاسیس در زمان انقلاب داشتنید؟

اوایل انقلاب حوزه هنری که متعلق به گروهی از بهائیان بود به ما داده شده بود و ما نیز کارهای فرهنگی و هنری را در آنجا انجام می دادیم به یاد دارم افرادی مانند مهدی اخوان که امروز دیگر در بین ما نیست ، استاد مشفق کاشانی که این روزها کمتر در محافل ادبی و هنری شرکت می کند محمود شاهرخی و بسیاری از شاعرانی که آنروزها هنوز شور حالی داشتند در این مکان رفت و آمد می کردند کسانی مانند امیر حسین فردی آن روزها جوان بود و نسلی هم که در حال حاضر در حوزه هنری فعالیت می کند نسلی پویا و جوان است وما نیز نسل خانه نشین هستیم که گاه گاهی به حوزه دعوت می شویم و سری آنجا می زنیم اما به نظرم حوزه هنری که مدرسه است که باید بیشتر به آن پرداخته شود تا نسلی هنرمند و انقلابی از درون آن رشد کند و بیرون بیایید .

در زمان جنگ نیز شما اشعار پرباری را سرودید چه کسانی با شما در دوران جنگ شعر می سرودند و در واقع همرزم شما در این میدان بودند ؟

از آنجایی که من در دوران پیری به سر می برم جزئیات را به خوبی به خاطر نمی آورم اما بهتر است در اینجا یادی از استاد محمود شاهرخی داشته باشیم مرد که آشنایی بسیار کاملی از مسایل دینی و معنوی داشت و شاید لباس روحانیت شایسته ترین لباس بر قامت او بود در فکر دنیا نبود و بهنظرم من انسانی کامل بود که سهم بزرگی در انقلاب و شعر انقلاب داشت همچنین استاد مشفق کاشانی که وی نیز از پیشکسوتان است و مرحوم اوستا و کسانی که هر یک سهمی در شعر انقلاب داشتند .

رابطه شما با شاعران جوانان چطور است و با توجه به کهولت سن و خانه نشینیتان به شما سری می زنند ؟

با شاعران جوان ارتباط و وابستگی ندارم و علتآن همان گو نه که می دانید کهولت سن و پیری است فاصله زیادی بین من و شاعران جوان است و این تفاوت نسل ها موجب فاصله بین ما شده است ام گاهی به محفل شاعران جوان دعوت شده ام و در آنجا شاهد پیشرفت و توفیقات شاعران جوان بوده ام و بگمانم آینده شعری که این بچه ها می سازند آینده خوبی خواهد بود اما جوانه نباید میراث گذشتگان خود را فراموش کنند در واقع باید با شناخت از میراث گذشتگان خود و مطالعه آاهی در مسیر شعر و ادبیات گام برداند تا موفق شوند و این چیزی است که با توسط ججوانه نسبت به آن دقت زیادی صورت گیرند.

آیا تعداد سرودهایی‌ را که تاکنون سراییده‌اید به یاد دارید؟

دقیقا نمی‌دانم اما فکر می‌کنم‌ 300 تا باشد.البته در سال اول انقلاب 70 تا بود ولی‌ الآن دقیقا نمی‌دانم.


از اولين ديدار و آشنايي خودتان با مقام معظم رهبري بگوييد ؟

اولين باري كه ايشان را زيارت كردم به پيش از انقلاب باز مي‌گردد در جلسه شعري كه حضرت آقا به اين جلسه آمدند.

پيش از انقلاب در منزل ما انجمن ادبي تشكيل مي‌شد كه چند نفري از دوستان هميشه در آن حاضر بودند دوستاني مثل آقاي محمود شاهرخي ، مرحوم اوستا ، زنده ياد خانم سپيده كاشاني، حسين لاهوتي، مشفق كاشاني و يك شاعر كردستاني بود كه نامش در ذهنم نيست و سني هم بود و آقاي خامنه اي و امام را بسيار دوست داشت و اين انجمن شب هاي شنبه هم تشكيل مي‌شد.

ایشان چگونه وارد اين انجمن شدند ؟

حاج آقاي خامنه اي نمي دانم چگونه مطلع شده بودند كه چنين جلسه اي وجود دارد اما اولين شنبه اي كه تشريف آوردند جلسه در منزل ما بود . البته من آوازه ايشان را از سبزوار شنيده بودم چراكه ايشان زماني كه من سبزوار بودم به دليل فعاليت مبارزاتي كه با رژيم طاغوت داشتند گرفتاري برايشان پيش آمده بود و مدتي را به صورت مخفيانه در منزل يكي از آشنايان ما در سبزوار بودند. ما در سبزوار هم شب هاي شنبه دور هم جمع مي‌شديم و فعاليت سياسي و انقلابي مي‌كرديم.

پس شما ایشان را در سبزوار ديده بوديد؟

نه... من آن زمان ايشان را نديدم و اولين بار در همان جلسه شعر در منزل ما در محله قلهك تهران بود كه زيارتشان كردم.

حضور مقام معظم رهبري در اين جلسات چگونه بود ؟ يعني چه سخناني مي‌گفتند آيا خودشان شعر هم مي‌خواندند ؟

ايشان غزل معروفي دارند كه در آن ياد دوستان خودشان در خراسان كرده اند. ايشان دو سه باري در اين جلسات شعر خواندند ولي آقاي خامنه اي غالبا گوش بودند ؛ به ندرت شعر مي‌خواندند و به اين سادگي شعرشان را رو نمي‌كردند شعرشان شعر روز بود شعري بود كه به درد مردم مي‌خورد. ايشان گاهي نسبت به اشعار بعضي از اعضا كه ما رويمان نمي‌شد در مورد آن حرفي بزنيم نكات مهمي را بيان مي‌كردند و شعرشان را تصحيح مي‌كردند.

نظرات ايشان درباره شعرها بيشتر ذوقي بود يا جنبه آكادميك و علمي نيز داشت ؟

حاج آقاي خامنه اي بر ادبيات عرب و ادبيات فارسي تسلط كامل دارند هم از گذشتگان و هم درباره معاصرين اشراف دارند و مردي فاضل و فرهنگ دوست هستند و همان موقع نيز نقدهايي كه انجام مي‌دادند سرشار از نكات علمي و همچنين خلاقانه و مبتني بر ذوق ادبي ايشان بود.

به نظر مي‌رسد معظم له بيشتر به قالب هاي شعري كلاسيك و سنتي علاقه مند هستند و شعر نو كمتر نظرشان را جلب مي‌كند آيا اين طور است؟

ايشان در اين زمينه اصلا سخت گير نبودند اگرچه بارها فرموده اند كه شعر اصيل فارسي چيز ديگري است چرا كه فكر مي‌كنم وزن و قافيه باعث مي‌شود شعر زود در حافظه انسان قرار بگيرد

اين جلسات و حضور ایشان تا چه زماني ادامه داشت ؟

اين جلسات تا بعد از انقلاب نيز ادامه داشت و اين مجلس و محفل ادبي به خانه خود حضرت آقا كشيده شده بود و ما به منزل ايشان مي‌رفتيم ولي كم كم با توجه به حجم كار بالاي ايشان به خصوص پس از ارتحال امام ( ره ) به اين نتيجه رسيديم كه ايشان را نبايد اذيت كنيم و مزاحم شويم و جلسات از هفته اي يكبار به ماه و بعد هم سالي يك بار كاهش يافت.

پس اين جلسات صميمي كه شاعران هر سال و در ماه مبارك رمضان و در شب ميلاد امام حسن (ع) با مقام معظم رهبري دارند در واقع ادامه و ثمره همان جلساتي است كه در منزل شما تشكيل مي‌شد؟

بله دقيقا همين طور است و به همان دليلي كه عرض كردم جلسات شعرخواني به سالي يكبار كاهش يافت و الان هم كمي عمومي تر شده است و تعداد بيشتري از شاعران در اين جلسه حضور دارند.

استاد يكي از نكات جالب در مورد آثار شما به اين موضوع باز مي‌گردد كه رهبر انقلاب ابتداي مجموعه شعرهاي شما مقدمه اي را نوشته اند در اين مورد و چگونگي نوشتن مقدمه صحبت كنيد؟

بعد از پيروزي انقلاب بود و حضرت امام ( ره ) نيز در قيد حيات بودند و آقا نيز آن زمان به عنوان رييس جمهور فعاليت مي‌كردند يك شب كه دور هم بوديم و شعر مي‌خوانديم آقا فرمودند كه حميد چرا شعرهايت را چاپ نمي‌كني عرض كردم حاج آقا منتظر مقدمه شما است و خدا مي‌داند كه به شوخي گفتم كه منتظر دست خط شريف شماست و ايشان هم در پاسخ فرمودند من براي هيچ كس اين كار را نكرده‌ام ولي براي شما اين كار مي‌كنم و بعد از مدتي يك نفر را فرستادند منزل ما كه حاج آقا فرمودند كه شعرهايتان را بدهيد و من هم چند شعر و دفتري داشتم و براي ايشان فرستادم.

فكر مي‌كنيد مهمترين ويژگي اين مقدمه كه ایشان نوشته اند چيست ؟

حاج آقا به خوبي و با هوشمندي متوجه شده بودند كه من شعر براي چشم و لب و گونه و گيسو نمي‌سرايم و شعري كه هدف سياسي و اجتماعي نداشته باشد هرگز نخواهم گفت و اين براي من از هر چيزي ارزشش بيشتر بود. مهمترين افتخار من اين است كه ايشان مقدمه كتابم را نوشته اند.

از مقوله فرهنگ چه انتظاری دارید و به نظرتان امروز نقش فرهنگ درعرصه اجتماعی چیست و مدیران فرهنگی ما باید چگونه در این زمینه عمل کنند ؟

فرهنگ مقوله ای بسیار حساس و تاثیر گذار است بنا براین باید به آن به خوبی پرداخته شود دراین زمینه به نظرم از همه افراد جامعه انتظار می رود که خوبی و دقت عمل کنند چرا که فرهنگ یک ججامعه را می سازد وو جامعه که ریشه های فرهنگی خود را به خوبی نشناسد توسط دشمنان آن جامعه دچار انحطاط وی شود از این رو مدیران عرصه فرهنگی نیز باید با آگاهی انتخاب شوند وبه حوزه فرهنگ آشنایی کامل داشته باشند متاسفانه گاهی مشاهده می شود که برخی از مدیران فرهنگی سابقه ای در عرصه فرهنگی ندارد و یک شب به این سمت رسیده اند و این به فرهنگ به جامعه ما آسیب می زند چرا که فرهنگ همه چیز یک جامعه است با پیشرفت فرهنگ می توان به پیشرفت اقتصادی،سیاسی ، اجتماعی و پیشرفت درسطح بین المللی دست یافت و درمقابل با عقب ماندگی در حوزه جامعه به کلی دچار انحطاط خواهد شد.

آیا هنوز هم شعر می سرایید و چه حس و حالی نسبت به شعرهای خودتان دارید؟

گاه گاهی که که حس حالی باشد شعری می سرایم اما آنچه مسلم است اینکه این شعرهای چنگی به دل نمی زند شعر شور جوانی می خواهد و جوانی سالهاست که دیگر از سرما گذشته است اما هنوز شیفتگی و علاقه خاصی به شعر و شعر خوانی دارم چندی پیش کتابهایم را نیز به یک ناشر داده بودم که البته مشکلاتی در این زمینه به وجود آمد که موجب اختلافاتی شد بنا براین به یاری فرزندانم تصمیم دارم بار دیگر مجموعه های «سرود درد» و« سرود سپیده» را با یک ویرایش جدید منتشر کنم و امیدوارم در این زمینه توفیقی پیدا کنم تا کار هر چه سریع تر منتشر شود.

برای اخرین سوال استاد نظرتان درباره نخستین نکوداشتی که برای شما برگزار می‌شود، چیست؟

با تشکر از برگزارکنندگان این مراسم بنده به هیچ وجه مایل نبوده ام و کاری که من کرده‌ام یک وظیفه بوده و برای انجام وظیفه هم هیچگونه انتظاری از کسی نداشته و ندارم

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
برچسب ها: شاعر ، استاد ، شبانه ، باشگاه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
محمد خیری
۱۵:۲۳ ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳
با سلام و خسته نباشی خدمت شما و مطالب خوبتان میتونید منو راهنمای کنید استاد سبزواری دفتر یا شماره تماسی دارن ممنونم میشم