به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، پایگاه خبری ISREALSPY.COM رژیم صهیونیستی
چندی پیش مقاله ای را از یوسی ملمن نویسنده یهودی منتشر کرد. او در این
مقاله اظهارات جالب توجهی از جنگ لفظی مقامات صهیونیستی و ایرانی بیان کرده
است که بدین ترتیب است:
چند روز پیش، ژنرال امیرعلی حاجی زاده فرمانده
نیروی هوا و فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، در مصاحبه تلویزیونی
گفت که کشورش قصد ندارد "آغازگر جنگ باشد" اما ممکن است که دست به "حمله
پیشگیرانه" بزند. این درصورتی اتفاق خواهد افتاد که دشمن بخواهد به ایران
حمله کند.
مقامات رژیم صهیونیستی* و مفسران با شنیدن این خبر به سرعت به
سمت تعبیر و تفسیر این سخنان حمله ور شدند و اعلام کردند که این اظهارات
منعکس کننده "خطری دیگر" از ایران برعلیه نظام یهودیت است و همچنین به
معنای"تنش و تشدید درگیری" جدید است.
یوسی ملمن در ادامه نوشته است: اما
سخنان ژنرال ایرانی برای گوش های من بسیار عاقلانه و منطقی به نظر می آید.
هر کشوری حق دفاع از خود را دارد که از طرف قوانین بین الملل و منشور
سازمان ملل متحد نیز به آن اذعان شده است. این حق، تصمیم یک کشور به حمله
پیشگیرانه در صورتی که احساس کند دشمن به او حمله خواهد کرد را توجیه می
کند. این دقیقا همان کاری است که رژیم اسرائیل در ژوئن سال 1967، درست
زمانی که احساس کرد ارتش مصر خود را برای حمله به رژیم اسرائیل آماده می
کند، عملی کرد.
دو حقیقت در جنگ لفظی بین رژیم صهیونیستی و ایران وجود
دارد. 1- در واقع این رژیم صهیونیستی است که ایران را به حمله نظامی تهدید
می کند. رهبران صهیونیست و مقامات رژیم درباره این مسئله به صورت علنی صحبت
می کنند و تذکر می دهند. هرچند که گفتن واقعیت تلخ است اما باید اظهار
شود.
البته این مسئله که فرض کنیم بیانات مقام های رژیم صهیونیستی بخشی
از یک جنگ روانی است تا اینکه نیت نظامی واقعی در آن وجود داشته باشد، باور
کردنی تر می شود. در واقع آنها می خواهند احساسی را به وجود بیاورند که
رژیم صهیونیستی به ایران حمله می کند تا بدین صورت ترس جنگ را بیافشاند و
این انگیزه را در جوامع بین المللی و از همه بالاتر آمریکا ایجاد کنند که "
برای جلوگیری از جنگ، تحریم های فلج کننده بر ایران اعمال شود."
2-
فرضیه دیگری نیز وجود دارد که جنگ طلبی رژیم صهیونیستی به قصد تحریک ایران و
تحلیل رفتن اعصاب و روان مقامات ایرانی و نهایتا شروع جنگ ازطرف ایران می
باشد. اگر چنین سناریویی صورت خارجی به خود بگیرد، طرح آن در دست افکار
نتانیاهو و باراک قرار دارد. حمله پیشگیرانه از طرف ایران، مقامات صهیونیسم
را قادر به طرح مباحثی از جمله اینکه رژیم صهیونیستی قربانی و ایران
متجاوز است، می کند و همچنین امید به دلسوزی آمریکا و تسریع در امر کمک
رسانی به هم پیمانش را باعث خواهد شد.
احساس عدم امنیت ایرانی ها نه
تنها از اظهارات صهیونیست ها ناشی می شود بلکه با عملکرد آنها نیز آتش
عصبانیت شعله ورتر می شود. دانشمندان ایرانی کشته شدند. انفجارهای مرموز در
سایت های موشکی و هسته ای ایران خسارت هایی را وارد کرد. تجهیزاتی که توسط
شبکه های پنهان ایرانی از خارج پیش خرید شده بودند؛ مشخص شد که معیوب و
ناکارآمد هستند. ویروس های مهلک به سیستم های کامپیوتری صدمه وارد کرد. در
رژیم اسرائیل و غرب، این قبیل اقدامات را " جنگ سایبری" یا "سایه جنگ" می
نامند. اما در لغت ایرانی، این اقدامات یک جنگ واقعی که توسط رژیم
صهیونیستی و آمریکا هدایت می شود، نام دارد.
بازهم تاکید می کنم که
رفتار هیستریک نتانیاهو که ناشی از هیجانات روانی وی در برابر لاف دلیرمردی
ایرانی ها صورت می گیرد، اصلا صحیح نیست.
می بایستی ایران را از روی
سابقه اش ارزیابی و قضاوت کرد. در این خصوص سوابق رهبران ایرانی نشان می
دهد که آنها بسیار عاقلانه تر از گفته هایشان عمل می کنند و محدودیت های
کلامی خود را می شناسند. آنها به نابودی رژیم اسرائیل امیدوارند و دعا می
کنند که این امر محقق شود. اما درعمل تا تهدید جدی را احساس نکنند، دست به
اقدامی نخواهند زد. * تمامی عبارت های اسرائیل را با رژیم صهیونیستی تعویض شده است.*