أَوَ مَنْ کانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً
يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ
بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُيِّنَ لِلْکافِرينَ ما کانُوا يَعْمَلُونَ
*ایمان به خدا و قیامت و کار نیکو یک حیات تازه است. حیاتی برتر از زندگی حیوانی و یک چشم تازه و نور تازه است که ابعاد تازه ای از هستی آدمی را به او نشان می دهد.
*آن کس که بدین ایمان نرسیده است همچنان در ظلمت و دوزخ فراق گرفتار و از نور دیده عشق که قاف تا قاف است محروم است و هر چه رنج و محنت و فساد وتباهی است در جهان، محصول کار این نابینایان است:
رگ رگ است این آب شیرین و آبِ شور بر خلایق می رود تا نفخ صور
نیکوان رفتند و سنت ها بماند وز لئیمان ظلم و لعنتها بماند
(مثنوی)
*این کودکان تلخ مزاج نمی بینند که چه زهری می افشانند و در زیر دست و پای خود چه کودکان بی گناهی را به خواری افکنده اند و چگونه تمثال زیبایی و تندیس انسانیت و مجسمه آزادی را به نادانی در هم شکستند.
*این در چشمشان نیک می آید. البته بینایان شیرینکاری نیز پیوسته در عالم هستند که باز این تندیس ها را می سازند و بر پا می کنند و به شهد هنر و ادب کامها را شیرین می نمایند.