انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
اولین باراست نوشتم نظربدید.درراه خودگم گشته ایم حیران وتنهاخسته ایم برمابگفتن راه دورمیخانه ای هستش چونوررفتم که رفتیم رفتیاپیداکنیم هم خودهم میخانه رارفتیم رسیدم دوردورمیخانه ای دیدیم چونورهرچه که سختی راه بودمیخانه بانورش ربودواردشدیم ساقی بدیدماراکنارخودکشیدجامی طلب کردیم نوش جام زدست رفتیم زهوش جامی زدست خالی نبود هرچه طلب کردیم بودساقی کنارمانشست ماهم شدیم مستانه مست