باشگاه خبرنگاران-محمود گلابدره اي پس از چهل سال قلم زدن در ادبيات داستاني ايران چشم از جهان فرو بست.
در آخرين مصاحبه هايش مرتب از اين گلايه ميكرد كه چرا اصحاب رسانه فقط وقتي سالگرد انقلاب يا جنگ است ياد او ميكنند كه چرا همه خبرنگاراني كه خطاب به او استاد،استاد ميكنند حتي يكي از آثارش را هم نخوانده اند؛شايد حال كه او ديده از جهان فرو بسته فرصتي باشد تا نقدش را بپذيريم و فارغ از مناسبت ها نگاهي به زندگي و آثار او بكنيم.
برخلاف نظر بسياري از آثار او را به سبب اين كه مدتي شاگرد "آل احمد" بوده فقط و فقط متاثر از جلال ميدانند،وي تاثير پذيري خود را از اين نويسنده فقط محدود به مسائل اجتماعي و دغدغه هاي سياسي اش ميداند.
"محمود گلابدره اي" خودش را فرزند زمانه اي مي دانست كه نويسنده دغدغه جامعه را دارد و كار نويسندگان نوظهوري را كه روايتشان صرفا بيان يك داستان است نميپسندند.اين دغدغه هاي اجتماعي گلابدره اي كم و بيش در تمامي آثار او مشهود است.
اولين اثرش "سگ كوره پز "به روايت زندگي فلاكت بار و شرايط اسف بار مردماني ميپردازد كه در حاشيه شهرها زندگي ميكنند در "لحظه هاي انقلاب" از ايستادگي امام خميني(ره) و كژي هاي محمدرضا شاه مينويسد،جامعه را در خلال انقلاب و روح برانگيخته شده يك ملت به تصوير مي كشد.
"اسماعيل اسماعيل" نيز روايتي است از جنگ ايران و عراق.گلابدره اي در هيچ يك صحنه هاي تاريخي،ملت و جامعه اش را تنها نگذاشت و راوي سختي ها،خواست ها و اميال جامعه اش بود او مدتي را هم در سوئد گذراند،كه حاصلش شد رمان "دال".
اثري كه دغدغه مهاجرين ايراني در اروپا را دارد و بازهم بازگو كننده مشكلات گروهي ديگر از هم ميهمنانش است.
در دوره اي كه در آمريكا بود نيز بيكار نشست و "10سال در آمريكا" را قلم زد كه به قول خودش روايتي است از كارتون خوابي ها در آمريكا.هر چند در انتشار اين اثر به مشكلات بسياري برخورد كرد اما روح بزرگش نميپذيرفت كه بازگو كننده حقايق و نقاد سياستهاي امپرياليستي آمريكا نباشد.
"ميلان كوندرا "نويسنده اهل چك اسلاواكي ميگويد؛"جامعه اي كه رمان نميخواند روح مدنيت را بو نميكشد".يعني رمان روايت كننده مدنيت است روايت كننده جامعه حقيقتي كه "محمود گلابدره اي" هرگز از آن غافل نشد. روحش شاد و يادش گرامي./ه
يادداشتي از نادر نينوايي