سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خدایا! اعتراف می‌کنم/ نوای انتظار

نویسنده این وبلاگ در آخرین یادداشت خود دست نوشته های شهید علمدار را منتشر کرده است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ نوای انتظار در آخرین یادداشت خود نوشته است:

در ماه میهمانی خدا، به مرور دست‌نوشته‌هایی از شهید سیدمجتبی علمدار می‌پردازیم که به قوانین ده‌گانه شهید علمدار اشاره دارد. باشد که به گوشه‌ای از معرفت شهدا دست‌ یابیم.

هم‌اتاقی‌های شهید علمدار در بیمارستان درباره نحوه شهادتش می‌گفتند: لحظه اذان، بعد از یک هفته بیهوشی کامل، بلند شد، همه را نگاه کرد، بعد از شهادتین، گفت «خداحافظ» و شهید شد...

 

 جانباز شهید «سیدمجتبی علمدار» در دوران دفاع مقدس، فرمانده گروهان سلمان از گردان مسلم بود و چندین مرتبه مجروح شد. پس از پایان جنگ، در واحد طرح و عملیات لشکر 25 کربلای ساری مشغول به خدمت شد.

سید مجتبی مداح اهل بیت(ع) بود با نوایی گرم که او را زبانزد خاص و عام کرده بود، اما اخلاص او بسیاری از اوقات مانع می‌شد که دیگران او را بشناسند. حتی یکی از دوستانش در خاطره‌ای نمونه‌ای از توجه او به اخلاص نقل می‌کند: «من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم، ناگهان شال سبزش را بر گردن من گذاشت. با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد. بعد از لحظه‌ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته‌اید، مداح ایشان است. امّا سیّد کمی آنطرف‌تر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه می‌کرد.»

یکی از نکات جالب‌ توجه در زندگی این سید شهید، توجه خاص او به امور معنوی بود. مواردی که شاید به نظرساده آید اما تقید او و حتی تعیین مجازات در صورت عدم انجام آن نشانگر باور قلبی و یقین این جانباز شهید به اعتقاداتش بود.

در آستانه ماه مبارک رمضان به مرور دست‌نوشته‌هایی از او می‌پردازیم که قوانین ده‌گانه شهید علمدار اشاره دارد. باشد که به گوشه‌ای از معرفت شهدا دست‌ یابیم.

* قوانین ده‌گانه

قانون اول: بارالها، اعتراف می‌کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجرا 4 مرداد69)

قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می‌کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم.(تاریخ اجرا 11 مرداد 69)

قانون سوم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجرا 26 مرداد 69)

قانون چهارم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید 2شب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجرا 16 شهریور 69)

قانون پنجم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه «خدا می‌بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم. حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه‌ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.(تاریخ اجرا 13 مهر 69)

قانون ششم: حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده‌های نمازهای واجب صلوات بفرستم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم.(تاریخ اجرا 18 آبان 69)

قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل می‌شود.(تاریخ اجرا 30 آذر 69)

قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می‌خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم. بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم، در هفته بعد به ازای 2 روز، 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم. (تاریخ اجرا 19 بهمن 69)

قانون نهم: در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم. (تاریخ اجرا14 فروردین70)

قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم. (تاریخ اجرا15 خرداد 70)

* پای درس سید

سیدمجتبی علاوه بر تهذیب خود، از دیگران و خصوصاً جوانان نیز غافل نبود. در ادامه نمونه‌ای از سخنان این شهید بزرگوار خواهد آمد.

«آدم باید توجه کند. فردا این زبان گواهی می‌دهد. حیف نیست این زبانی که می‌تواند شهادت بدهد که اینها ده شب فاطمیه نشستند و گفتند: یا زهرا یا حسین (ع)، آن وقت گواهی بدهد که مثلاً ما شنیدیم فلان جا لهو و لعب گفت، بیهوده گفت، آلوده کرد، ناسزا گفت، به مادرش درشتی کرد...؟ احتیاط کن! در ذهنت باشد که یکی دارد مرا می‌بیند، یک آقایی دارد مرا می‌بیند. دست از پا خطا نکنم، مهدی فاطمه(س) خجالت بکشد. وقتی می‌رود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده نشود و سرش را پایین نبیندازد. بگوید: مادر! فلانی خلاف کرده، گناه کرده است. بد نیست؟! فردای قیامت جلوی حضرت زهرا(س) چه جوابی می‌خواهیم بدهیم.»

شهید علمدار در تاریخ 11 بهمن 1375 ـ همزمان با روز تولدش ـ در اثر جراحات شیمیایی در سن 30 سالگی به درجه رفیع شهادت رسید.

هم‌اتاقی‌های شهید علمدار در بیمارستان درباره نحوه شهادتش می‌گفتند: لحظه اذان، بعد از یک هفته بیهوشی کامل، بلند شد، همه را نگاه کرد، بعد از شهادتین، گفت «خداحافظ» و شهید شد …

پیکر مطهر او در گلزار شهدای ساری به خاک سپرده شده است.


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.