به گزارش خبرنگار كلينيك گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ میگویند از 50 كه بگذرد كار تمام است و مردهای 28 تا 50 ساله هستند كه به زنانشان خیانت میكنند. اما اگر همسر شما هنوز در سالهای جوانی است یا تازه به چهل چهلی وارد شده، معنایش این است كه سایه احتمالی خیانت هنوز روی زندگی مشترك شما سنگینی میكند.
مشکلات جنسی بین همسران تنها دلیل خیانت نیست
میگویند 70 درصد طلاقها بهخاطر مشكلاتی اتفاق می افتد كه در رابطه زناشویی وجود دارد. اما بررسیهایی كه در مورد خیانت مردهای متاهل به همسرشان انجام شده، برخلاف تصور رایج، نشان میدهد فقط مشكلات جنسی دلیل خیانت نیست. از نظر محققان، شاید رابطهای به دلیل این مشكلات به بنبست برسد و به جدایی ختم شود اما تنها 8 درصد آقایان بهخاطر كمبودهای جنسی خیانت میكنند. این پژوهشگران میگویند محرك اصلی مردهای خیانتكار، نیازهای عاطفی است. با توجه به آمارهایی كه از دل این بررسیها استخراج شده است، 84درصد مردها نارضایتی عاطفی را بهعنوان دلیل خیانت كردن معرفی میكنند و میگویند شریك زندگیشان نمیتواند احساس خوبی راكه به آن نیازمند هستند در آنها ایجاد كند.
رفیق بد و خیانت
شاید خواندن این مطلب به شما انگیزه بهتری برای كنترل معاشرتهای همسرتان بدهد. البته قطعا منصرف كردن همسرتان از دیدن دوستانش بهنفع شما و رابطهتان تمام نمیشود و تنها میتوانید با هوشمندی، دوستان وفادارش را بیشتر از خیانتكارها به خانهتان دعوت كنید؛ چرا كه با توجه به یافتههای پژوهشگران 77 درصد مردانی كه خیانت كردهاند، دوست صمیمی خیانتكاری داشتهاند. این محققان تایید میكنند كه خیانت واگیردار است و اگر مردی با یك خیانتكار نشست و برخواست داشته باشد، احتمال خائن شدنش بالاتر میرود.
مردان خیانتکار از اشتباه شان آگاهند
درحالی كه اغلب خانمها تصور میكنند مردهای خیانتكار به هیچ چیز پایبند نیستند و به قول خودشان با «پررویی» سراغ زن دیگری میروند، پژوهشها حاكی از آن است كه 66 درصد مردها وقتی خیانت میكنند احساس گناه میكنند. پیش از این هم محققان ثابت كرده بودند كه خیانت، قلب مردها را ضعیف میكند و باعث میشود مردهای خیانتكار بیشتر در معرض مشكلات قلبی و مرگ ناشی از آنها قرار بگیرند. البته پژوهشگران میگویند این احساس گناه مردها را از خیانت منصرف نمیكند و انگیزه وفادار ماندن به شریك زندگیشان را در آنها افزایش نمی دهد. به همین دلیل از نظر محققان حتی اگر شوهرتان پشیمان شد، احساس گناه كرد و قسم خورد كه دیگر به شما خیانت نمیكند، نباید حرفش را جدی بگیرید؛ چراكه پشیمانی برای وفادار ماندن كافی نیست.
مردان برای به دست آوردن زن زیباتر خیانت نمی کنند
برای به دست آوردن دل مردی كه میدانید به شما خیانت میكند، خودتان را توی باشگاه و دفاتر رژیمدرمانی حبس نكنید. محققان میگویند، دلیل خیانت همسرتان به شما، نه به هم ریختگی ظاهریتان بلكه همانطور كه گفتیم مشكلات عاطفی میان شماست. این محققان میگویند، تنها 21 درصد مردان گفتهاند كه جذابیت ظاهری معشوقهشان از همسرشان بیشتر بوده و كمتر مردی است كه برای به دست آوردن زنی زیباتر، دست به خیانت بزند.
هووی شما کنار دست تان است
كسی كه همسرتان با او وارد رابطه عاطفی میشود، غریبه نیست. بررسیها نشان میدهد، جرقه یك عشق خارج از عرف ناگهان زده نمیشود و اغلب مردهای خیانتكار با كسی رابطه عاطفی برقرار میكنند كه مدتهاست او را میشناسند.
محققان در بررسیهایشان ثابت كردهاند، برای محافظت كردن از زندگیای كه دچار تنش و سردی شده، بهترین كار چند وقت فاصله گرفتن از یكدیگر است. آنها میگویند وقتی چنین فاصلهای ایجاد میكنید، زندگی مشتركتان را در برابر خیانت بیمه میكنید. پژوهشگران دیگری ثابت كردهاند كه خیانت كردن از نظر بسیاری از مردها، راهی برای محافظت از زندگی مشتركشان است. آنهایی كه دچار دلسردی و طلاق عاطفی شدهاند، سعی میكنند به جای حل بحرانهایشان و برای حفظ زندگی مشتركشان خیانت كنند و جاهای خالی را با حضور كس دیگری پر كنند تا زندگی مشتركشان تمام نشود و با وجود همه خلأها سر جای خودش بماند.
بعد از خیانت همسرتان، به خاطر بچه های تان می مانید
تا دلتان بخواهد فیلم و سریال در مورد زنانی كه با وجود باخبر بودن از خیانت همسرشان سر خانه و زندگیشان ماندهاند، ساخته شده است. محققان میگویند، این فیلمها دروغ را روایت نمیكنند و در دنیای واقعی هم اغلب زنهایی كه همسر خیانتكار دارند، از لغرشهای شریك زندگیشان باخبرند؛ اما بهخاطر محافظت از فرزندانشان وانمود میكنند كه چیزی نمیدانند.
مردان خیانتکار همیشه برای خیانت کردن دلتنگ می شوند
بسیاری از مردهایی كه برای جبران خلأهای زندگی مشتركشان رابطه موازی را تجربه میكنند، بعد از گذشت مدتی رضایت قبلی را از زندگی در كنار همسرشان پیدا میكنند و حتی گاهی قید كسی را كه به او دل بسته بودند بهخاطر شریك زندگی خود میزنند. اما محققان میگویند، حتی وقتی زندگی مشترك به شرایط ایدهآل برمیگردد و مردها از بودن در كنار همسرشان احساس رضایت میكنند، دلشان برای خیانت كردن تنگ میشود.
سیمرغ
بعد ده سال امروز هم دیدم باز خیانت کرده نمیدونم چقدر مجازین چقدر واقعی نمیدونم مریض یا نه و و و فقط میدونم اینقدر که ما زنا به هم خیانت میکنیم مردا به ما نمیکنن چرا اینقدر راحت به هم خیانت میکنیم امروز تصمیم به طلاق گرفتم خیلی دوسم داره و میدونه جدا شم سریع برام خواستگار میاد اما چرا کاری کرد که به اینجا رسیدیم ....
میخوام بگم حواستون باشه... مردا همیشه و همه وقت خیانتکار هستن.
راه حلش جدایی یه!
از زندگی من عبرت بگیرید و به هیچکی سرویس ندید و همیشه شک کنید...
جالبه که اون آقا توقع داره من ببخشمش و الان که همه چی روشن شده باهاش ازدواج کنم.
اما واقعا از وجود زن صیغه ای و وجود بچه و خیانت، میشه گدشت و بخشید؟ قطعا نمیشه گذشت.
اگر من از یکی بچه بوجود میآوردم و فرزند نامشروع، باعث صیغه کردن یک ساله میشد، آیا پسری حاضر میشد که با من ازدواج کنه؟ قطعا نه!
پس خودمون رو گول نزنیم... این مردا باید مسئولیت کارهاشون دو بپذیرند و برن با زن صبغه ای شوت ازدواج دائم کنن و برای فرزندشون پدری کنن!
امثال ما دخترای مجرد، واقعا با دردشون نمیخوریم...
برام خیلی دعا کنید که خدا بهم آرامش بده. من تکلیفم معلوم شد و به جورایی توی رابطه نیستم و صرفا سر پولم جواب احوالپرسی هاش رو میدم... اما دلم آرامش میخواد... آرامشی که روح و ذهنم آروم بشه و اینقدر خودم رو سرزنش نکنم.
این روزا همش توی صفحات مربوط به خیانت پرسه میزنم... درمورد خودم و نظر یه ناشناسی که نوشته بود متوجه شده دوست پسرش زن داره، میخوام درمورد خودم بنویسم، شاید بقیه حواسشون رو بیشتر جمع کنن.
یه دختر ۳۷ ساله ام... تحصیل کرده و شاغل و خانواده دار.
هشت سال پیش یکی به قصد امر خیر باهام آشنا شد و خانوادم رو هم در جریان گذاشتم. به هوای آشنایی بیشتر که مثلا بی گدار به آب نزنیم ارتباطمون طولانی شد... اونقدر علاقه مند بهم بودیم و اونقدر اعتماد داشتم که به طرف کمک کردم شغلش رو تغییر و گسترش داد...
خلاصه که وقتی آشنایی دو سال رو رد کرد، پافشاری من برای رسمی شدن رابطه و ازدواج بیشتر شد. اما طرف مدام بهونه میآورد که پایان نامه م مونده، فلانی مون فوت شده، بذار خونه بخرم و از این چیزا....
از اونجایی که ابراز علاقه میکرد و خانواده م هم مانع ادامه ارتباطمون نبودن، ارتباطمون ادامه پیدا کرد و من پول بیشتری به این آقا دادم...
نکته اینکه همون موقع که دو سال از ارتباط گذشته و من برای ازدواج اصرار داشتن، یکی مزاحم تلفنم میشد... جالبه که اسم و عکسش رو توی تلگرام و واتساپ پیدا کردم و به این آقا گفتم این مدام منو تهدید میکنه که از زندگیم برو بیرون و زندگیم رو نابود کردی. آیا میشناسیش؟ چون تو تنها نرد زندگیمی...
اون آقا گفت خانم رو نمیشناسه و بارها و تا حتی تا همین چندروز پیش انکار میکرد...
من خیلی شک داشتم و چون با مادر و خواهر این آقا ارتباط تلفنی داشتم، مطرح و حتی عکس خانم رو فرستادم براشون.
خلاصه که همه شون انکار کردن!
چندروز پیش متوجه شدم که این آقا شش سال پیش توی همون دوره ای که آشنایی مون کامل و من اصرار به ازدواج داشتم، با دوست دختر قبلیش که دوسال قبل آشنایی با من، دوست شده بواه، ارتباط برقرار کرده و دختره باردار شده و الان هم بچه پنج ساله دارن و اون خانم و اون اقا، جدا زندگی میکنن. آقا خونه ی مادرش و از اول هم اونجا زندگی میکرد. اسم زن توی شناسنامه آقا نیست، اما اسم بچه هست!
من سر دریافت طلبم از این اقا، فعلا جواب تلفنش رو میدم.
راه حل بدید وای
دیوونه شدم به خدا چیکار کنم؟
قبل از هر چیز به مشاور مراجعه کنید
هیچی تو زندگی کم نزاشتم واسش عین پروانه دورش چرخیدم
منو تو زندگی خیلی محدود کرده نمیزاره تنها بیرون برم نمیزاره باشگاه برم نمیزاره اینستاگرام عضو شم
بخاطر با ایمان بودن خود و خانوادش بهشون جواب مثبت دادیم ولی نماز نمیخونه چندبارهم به خدا و ائمه فحش داد نمی تونم نصیحتش کنم چون فوری می پره بهم
قبلنا که نمیدونستم بهم خیانت می کنه فکرمیکردم دوسم نداره شبا پشتشو بهم می کرد می خوابید بهم کم توجهی می کرد بعضی وقتا حتی نگاهم نمی کرد یکبار بهش گفتم می خوام خودمو بکشم گفت برو بمیر ولی من نمی تونم خودمو بکشم از خدا می ترسم وگرنه صد دفعه این کارو کرده بودم
با پدرومادرش سر ارثو میراث دعوا میفتاد با منم چپ می شد از من سواستفاده می کرد و می گفت که اگه اونکارو واسش نکنن میره سر من زن می گیره یا منو اذیت میکنه
خیلی دلمو شکوند ولی الان خودشو یجور نشون میده که دوسم داره بعضی وقتا بطور غیرمستقیم بهش میگم که اون تنها شاه زندگی منه تا اونم به خودش بیاد ولی غافل ازینکه فکرنکنم آدم بشه یا عذاب وجدان بگیره . خیلی تاثیرپذیره و چیزای منفی رو جذب میکنه
من دختری بودم که خواستگار زیاد داشت برای وارد شدن به زندگی خیلی مطالعه کردم و از خدا همیشه زندگی خوب می خواستم ولی الان فکرمیکنم که زندانی شدم و روزی هزاربار از ازدواجم پشیمونم و خودمو لعنت می کنم ولی در ظاهر با شوهرم بروز نمیدم و تحمل میکنم سکوت می کنم حمایتش میکنم هیچی کم نمیزارم باهاش صحبت میکنم ولی دلم باهاش صاف نیست
نمی دونم چی کم داره که اینکارو میکنه
شاید قبل از عروسی هم همینطور بوده و من خبر نداشتم
اخلاقش کاملا بد نیست سیگار نمیکشه دروغ گو نیست ورزشیه خوش تیپه و بانمکه همین چیزاست که منو تا الان پیشش نگه داشته
بد دهنم هست چپو راست به مردم فحشای بدوناموسی میده
من بخاطر شرایط خانوادگیم خیلی آزار می بینم از رفتارش و هر رفتارش شکنجه میده منو
۲۲سالمه دیپلمه هستم و با ادامه تحصیلم موافقه و دوس داره که ادامه بدم
توروخدا بهم راه حل بدین کمکم کنید دارم دیوونه میشم همش باخودم فکرمیکنم تنهایی گریه می کنم نمی دونم چیکارکنم
خیلی به طلاق فکرکردم ولی طلاقم نمیده و در ضمن خانوادم با اینکه خیانتشو میدونن بخاطر آبرو راضی به طلاق نیستن و میگن ب خدا وائمه اطهار توسل کن انشاالله خوب میشه
این وسط منم که دارم نابود میشم
درگذشته یکیو دوست داشت مخالف بودن و خودشم اون قدرا عاشق نبود اوایل ازدواجمون مثه فرشته ها بود و از خدا هزار بار شکر میکردم ولی کم کم خود واقعیشو نشون داد
منم درگذشته یه نفرو (از بستگان) دوس داشتم (هردو همو دوس داشتیم) ولی چون در نوجوانی بود و عشق من پاک بود و هیچ بدی ای تو زندگی اون زمان ندیده بودم وقتی متوجه شدم ک قبلا با یکی دوست بوده و الانم وقتی دوباره دیدتش دلش واسش تاپ تاپ کرد قیدشو زدم .اون زودتر از من ازدواج کرد.
لطفا کمکم کنید
نه از زیبایی کم دارم نه از نظر اخلاقی
همسر من یک بیمار است و دچار بیماری روانی دون ژوانیسم است بیشتر مردان خیانتکار این بیماری را دارند
بعد از چهار بار خیانت حتی یک بار اظهار پشیمانی نکرد
فقط از این میترسد که نکند آبرویش را ببرم وگرنه عشق برایش معنا ندارد یک حیوان است که از مدیران هم هست
من دلم برایش میسوزد چون یک بیمار است
علی رغم اینکه دو تا دکترا دارد