ایران چگونه باید در نظم جدید جهانی جایگاه خود را پیدا کند؟

ایران مزیت‌هایی دارد که نمی‌تواند در روابط با کشور‌ها چندین بار فروخته شود و فقط یک بار عرضه می‌شود؛ پس باید شناخت کاملی از ظرفیت‌های خود پیدا کنیم و بعد به سمت طراحی رابطه با کشوری برویم که فکر می‌کنیم بهترین خریدار امتیاز راهبردی کشورمان خواهدبود.

امروزه به باور بیشتر کارشناسان حوزه بین‌الملل نظم جدیدی از معادلات جهانی در حال شکل‌گیری و موازنه قدرت از غرب به شرق در حال انتقال است. بر این اساس به زودی باید با هژمونی غرب بر نظام جهانی خداحافظی کرد. در این معادلات، ایران نقشی دوچندان خواهد داشت و باید با موج تغییر در نظم جهانی جایگاه و راهبرد خود را به درستی تعریف کند.

عضویت ایران در سازمان‌هایی نظیر همکاری‌شانگ‌های و بریکس را نباید دست‌کم گرفت. این تعاملات نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ایران در حوزه نرم‌افزاری در حال توسعه و پیشرفت است و چیزی که از سالیان گذشته در بستر فکر و اندیشه مطرح شده‌بود، در وادی عمل به وقوع خواهد پیوست. 

هم اکنون در حوزه راهبردی و سیاسی شرکای خود را شناخته‌ایم و با قدرت‌های نوظهور در حال مبادله هستیم. در دو سال اخیر با موافقت‌نامه و

عضویت‌هایی که در پیمان‌های خارجی داشتیم، نقشه راه ایران تغییر کرده‌ است.  ایران مزیت‌هایی دارد که نمی‌تواند در روابط با کشور‌ها چندین بار فروخته شود و فقط یک بار عرضه می‌شود؛ پس باید شناخت کاملی از ظرفیت‌های خود پیدا کنیم و بعد به سمت طراحی رابطه با کشوری برویم که فکر می‌کنیم بهترین خریدار امتیاز راهبردی کشورمان خواهدبود.

در سفری کاری که برای مذاکره با یکی از کشور‌های حاشیه جنوبی خلیج‌فارس رفته‌بودیم، مسئولان آن کشور گفتند درباره مباحث فنی باید متخصصان و مشاوران ما با شما مذاکره کنند و زمانی که ما برای مذاکره رفتیم، دیدیم این افراد متعلق به این کشور نیستند و اصولا تصمیم‌گیری برای آن‌ها از جای دیگری انجام می‌شود. داشتن استقلال، وجه تمایز جمهوری اسلامی ایران با این کشورهاست و غربی‌ها این موضوع را به خوبی می‌دانند که نقش مداخله‌گر نمی‌توانند داشته‌باشند.

در شرایط فعلی شاید آمریکایی‌ها مقداری از فشار تحریم‌های اقتصادی بکاهند، اما در مجموع منفعت آن‌ها در این است که ایران همچنان تحت تحریم باقی بماند. کشورمان تجربه مصالحه با غرب را دارد و در این مسیر حرکت کرده، اما زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا از برجام بیرون رفت، برای همه روشن شد طرفی که نمی‌خواهد مشکلات حل شود، غربی‌ها هستند. آن‌ها به دنبال این بودند همان سیاستی را که در اوکراین شاهدید، با ایران پیاده کنند. وقتی این زنجیره را دنبال کنید، می‌بینید در غرب آسیا چه اتفاقی افتاده و در افغانستان و پاکستان چه کار‌هایی انجام داده‌اند.

غرب آسیا منطقه‌ای کمربندی است که چند قدرت اصلی بالقوه می‌توانند در آینده جای آمریکا را بگیرند، زیرا هر توسعه‌ای در منطقه انجام شود، برنده آن کشور‌هایی هستند که در این کمربند قراردارند. فرض کنید خط راه آهن از چابهار به سرخس کشیده شود و دو شهر شمالی و جنوبی ایران به هم متصل شوند؛ عمدتا برنده آن کشور‌های آسیای مرکزی نظیر روسیه، هند و چین هستند؛ زیرا مسیر مبادلات تجاری آن‌ها از این مسیر به هم متصل می‌شود. باور داریم در تحریم‌های آمریکا، آن‌ها به دنبال این هستند ما پیشرفت نکنیم؛ زیرا در غیر این‌صورت رقیب آن‌ها برنده این معادله خواهدشد.

برای مقابله با هژمونی غرب باید امتیازات راهبردی خود را به خوبی بشناسیم و بتوانیم در بازار‌های جهانی، به قیمت خوب به خریدارانی که خواهانش هستند، بفروشیم. اگر این اتفاق بیفتد، آمریکایی‌ها چاره‌ای ندارند فشار خود را کم کنند، اما این‌که فکر کنیم اقداماتی انجام دهیم تا آمریکایی‌ها به این نتیجه دست یابند، با تغییر رفتارمان تحریم‌ها را برمی‌دارند، باور غلطی است.

فرض کنید تغییر رفتار دادیم و آمریکایی‌ها همه تحریم‌ها را برداشتند؛ در چنین حالتی باید سرمایه‌های جهانی به سمت کشورمان سرازیر شود، در حالی که منفعت آمریکا در این نیست که سرمایه‌های غربی به مناطقی از ایران بیاید؛ زیرا در نهایت برنده این سرمایه‌گذاری قدرت‌های رقیبش هستند. آمریکا نمی‌گذارد چنین اتفاقی رخ دهد و به صورت تاکتیکی موضوعات مختلفی را مطرح می‌کنند تا بی‌ثباتی‌های مقطعی در کشورمان ایجاد شود. در دولت قبل دیدیم به آستانه توافق که نزدیک می‌شدیم، آمریکایی‌ها موضوع جدیدی را طرح می‌کردند و این بی‌نظمی را مستمر ادامه دادند تا مذاکرات بر سر احیای برجام به نتیجه نرسید.

باید بتوانیم امتیازات بالقوه را به مزیت بالفعل تبدیل کنیم. زمانی می‌گفتند تا وقتی ایران تحریم باشد، نمی‌تواند وارد سازمان شانگ‌های شود، اما اکنون عضو رسمی این سازمان شده‌ایم؛ یا ادعا می‌کردند اگر آمریکا پیچ نفت ایران را محکم کند، نمی‌توانیم صادرات داشته‌باشیم؛ بنابراین جایی هم که نتوانستیم کار را به درستی پیش ببریم، نشئت گرفته از این بود که یا طرف مقابل را درست نشناختیم یا نتوانستیم درست تصمیم‌گیری کنیم. در حال حاضر قدرت‌های نوظهور به این نتیجه دست یافته‌اند نمی‌توان فقط با یک کشور قدرتمند بست؛ زیرا در صورت نابودی آن کشور، آن‌ها نیز به ورطه سقوط کشیده می‌شوند.

منبع: روزنامه جام جم

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.