راز‌ها چه فشار روانی‌ به ما وارد می‌کنند؟

راز‌های مخفی افراد اکثرا راجع به جاه طلبی‌ها، باورها، عادات، فریب‌ها، خواسته‌ها، نارضایتی‌ها و نقض اعتماد است.

 جرات به اشتراک گذاری راز‌های زندگی ممکن است کیفیت زندگی ما را بهبود بخشد. این کار ارتباط ما با فرد مورد اعتمادمان را عمیق‌تر می‌کند و می‌تواند بار روانی ذهن ما را هم کم کند.

اگر تا به حال رازی را از یک دوست، یکی از اعضای خانواده، یا همسر خود مخفی کرده اید، این احتمال وجود دارد که همین افراد هم راز‌هایی را از شما مخفی کرده باشند. یک مطالعه که روی ۵۰ هزار نفر انجام شده نشان داد بیشتر راز‌های مخفی افراد راجع به جاه طلبی ها، باورها، عادات، فریب ها، خواسته ها، نارضایتی‌ها و نقض اعتماد است و به نظر می‌رسد که عادت به حفظ این اسرار بین مردم سراسر جهان رواج دارد. این مطالعه نشان داد که راز‌های مردم در کل ۳۸ نوع مختلف دارد و می‌توان همه راز‌های رایج دنیا را روی یک ورق کاغذ چاپ کرد.


بیشتربخوانید


مایکل اسلپین، نویسنده کتاب «زندگی اسرارآمیز رازها» گفت: «وقتی این برگه را به مردم می‌دهم، در ۹۷ درصد مواقع می‌گویند که حداقل یکی از راز‌های این لیست را دارند. جالب اینکه به طور میانگین تعداد راز‌هایی که یک فرد در این لیست دارد ۱۳ تاست.»

چرا نگه داشتن یک راز دشوار است؟
رازداری سخت است، اما بخش سخت ماجرا این نیست که باید راز خود را پنهان کنید، بلکه این است که باید با آن زندگی کنید. به ندرت پیش می‌آید که کسی در مورد اسرارمان از ما سوالی بپرسد، با این حال، حتی زمانی که رازهایمان را به راحتی پنهان کرده ایم، زندگی با وجود آن‌ها آسان نیست.

داشتن راز باعث کم شدن ارتباطات اجتماعی ما می‌شود. دلیل رایج آن این است که راز داشتن باعث خودداری ما از معاشرت با دیگران می‌شود، چراکه دوست نداریم فکری در مورد رازهایمان به ذهنشان خطور کند. تحقیقات نشان می‌دهد که مردم به افشاگری واکنش مثبت تری نسبت به آنچه ما تصور می‌کنیم نشان می‌دهند.

روال عادی معاشرت این است: آنچه را به آن فکر می‌کنیم با دیگران در میان بگذاریم، اما راز داشتن مساوی است با دور شدن از این عمل؛ کاری که یک رفتار روزمره ارتباط اجتماعی است. وقتی این اتفاق می‌افتد، فرد فرصت پیوند برقرار کردن با دیگران و کمک گرفتن از آن‌ها را از دست می‌دهد.

زمانی که قصد داریم یک راز را حفظ کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟
داشتن یک موضوع پنهانی در ذهن و دل، احتمال تلاش ما برای پنهان کردن آن را در طول مکالمه با دیگران افزایش می‌دهد و هر چه بیشتر به حفظ اسرارمان فکر کنیم، سلامت ذهنی ما بیشتر در معرض خطر قرار می‌گیرد.

سخت‌تر از پنهان کردن راز و حفظ اسرار، زندگی کردن با آنهاست. داشتن راز یعنی اینکه باید به تنهایی در افکارمان با آن زندگی کنیم. این کار درست مانند چرخ و فلکی است که هرگز متوقف نمی‌شود. هر بار که به رازمان فکر می‌کنیم، ممکن است همان حرکات همیشگی تکرار شود: افکار منفی مشابهی داشته باشیم، همان پشیمانی‌های قدیمی را تجربه کنیم و متوجه شویم که به جایی نرسیده ایم. اغلب برای فرار از این حلقه معیوب، مکالمه با شخصی دیگر یک راه حل موثر است.

حتی اگر ترس و نگرانی از افشا کردن یک راز وجود دارد، این تحقیق نشان می‌دهد که مردم به افشاگری واکنش مثبت تری نسبت به آنچه ما تصور می‌کنیم، نشان می‌دهند. شما نباید از بدترین اتفاق ممکن بترسید، زیرا احتمال وقوع آن بسیار کم است. ممکن است کمی شجاعت لازم باشد تا موضوعی حساس را فاش کنید، اما وقتی ریسک می‌کنید، فرد مورد اعتماد شما این مسئله را تشخیص می‌دهد و از شما قدردانی می‌کند. اگر در میان یک تعامل اجتماعی هستید که باعث می‌شود احساس راحتی و باز بودن داشته باشید، بدانید که در‌های روبه روی شما هم برای افشاگری باز است.

ممکن است به این فکر کنید که راز خود را در جنگل یا کویر فریاد بزنید؛ جایی که کسی نیست تا آن را بشنود، اما درست مانند درختی که هیچکس صدای افتادن آن را نمی‌شنود، افشاگری بدون گیرنده به سختی یک افشاگری به حساب می‌آید.

وقتی مردم راز‌هایی را برای دیگران فاش می‌کنند، اغلب به دنبال کمک هستند و معمولا به دنبال افرادی هستند که قابل اعتماد باشند و بیشترین کمک را به آن‌ها بکنند. صحبت کردن در مورد یک تجربه منفی می‌تواند اثرات جانبی به یاد آوردن احساسات منفی را هم به همراه داشته باشد؛ به همین دلیل است که فریاد زدن در تنهایی کافی نیست.

شنونده یک راز واقعا چه کمکی می‌کند؟
شخص مقابل می‌تواند دو نوع کمک به شما ارائه دهد: حمایت عاطفی و حمایت عملی. اگر بتوانید کسی را پیدا کنید که احساس راحتی با او دارید و می‌توانید با او صحبت کنید، ممکن است در برابر افشاگری شما ابراز همدردی یا همدلی کند. شاید این فرد هم مبارزه مشابهی را که بر آن غلبه کرده با شما در میان بگذارند.

برخی افراد می‌توانند دیدگاه ها، راهنمایی‌ها و توصیه‌های منحصر به فردی ارائه کنند. وقتی دیگران را به دل و ذهنمان وارد می‌کنیم، چرخه معیوب تفکر منفی راحت‌تر شکسته می‌شود. گاهی آنقدر به فکر کردن درباره یک راز آن هم به بدترین شکل ممکن عادت کرده ایم که فراموش می‌کنیم راه‌های دیگری برای فکر کردن در مورد آن وجود دارد.

اگر احساس می‌کنید در یک راز گیر کرده اید و گرفتار افکار نشخوارکننده شدید، این یک سیگنال و نشانه مهم است: زمان آن رسیده است که مسیر خود را تغییر دهید و با کسی صحبت کنید. به خاطر داشته باشید که وقتی ذهن و دلتان را به روی یک فرد مورد اعتماد باز می‌کنید، آن‌ها نیز آغوششان را برای شما باز خواهند کرد.

منبع: همشهری آنلاین

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار