به بهانه پخش مجدد سریال «یوسف پیامبر»؛

عاشقه‌ی بی‌همتای تاریخ/ ای «زلیخا» دست از دامان «یوسف» پس مکش...

زلیخا بی‌همتاست و این همان برگ برنده سلحشور در آخرین اثرش و در اثری بود که بیشتر و بی‌واسطه‌تر از تمام کارهای قبلی او به درون خودش بر می‌گشت.

عاشقه‌ی بی‌همتای تاریخ/ ای «زلیخا» دست از دامان «یوسف» پس مکش...حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نمی‌شود فرج‌الله سلحشور را از زمینه فکری خاصی که به آن تعلق داشت، جدا کرد و اظهار نظرهایش را در نظر نگرفت. خاستگاه نظری‌اش را مدنظر قرار نداد، به حاشیه‌های اطراف او بی‌توجه بود و فقط با توجه به فیلمی که ساخته نظر داد. اما این هم صحیح نیست که فقط با نگاه به همین دست مسائل درباره‌اش اظهار نظر کنیم.

استفاده سلحشور از قصص قرآنی برای مایه‌کوبی فیلمنامه‌هایش و اصرار سرسختانه او برای خارج‌نشدن از این دایره، او را به ایجاد سبکی مخصوص رسانده بود، اما این فیلمساز هر قدر که دست و بالش بازتر می‌شد و امکانات بیشتری در اختیارش قرار می‌گرفت، ویژگی‌های خاصه خودش را هم بیشتر نشان می‌داد و ضعف‌ها و قوت‌های او بیشتر مشخص می‌شدند.

«ایوب پیامبر» تبدیلِ یک امکانات تله تئاتری به سریالی تاریخی در تلویزیون بود که نسخه سینمایی آن هم تدوین شد. این فیلم بسیار دیده شد و خیلی‌ها آن را پسندیدند و سلحشور در گام بعدی «مردان آنجلس» را ساخت که نشان می‌داد ذوق هوشمندانه‌ای در انتخاب موضوعات برای ساخت فیلم دارد. او سوژه‌یاب خوبی بود و تمام این غواصی‌ها را هم در بحر قصص قرآنی می‌کرد.

فیلمنامه «مردان آنجلس» را محمد سعید بهمن‌پور نوشته بود که یک روحانی مُعمّم، تحصیلکرده فلسفه غرب در آکسفورد و اکنون مدرس فلسفه در دانشگاه‌های انگلستان است.

نگارش یک سریال بلند تاریخی توسط شخصیتی که میان روشنفکران زمانه خودش کاملاً شناخته شده بود، عمق قابل توجهی به لایه‌های معنایی «مردان آنجلس» داده بود و دیالوگ‌ها هم هوشمندانه و از نظر ادبی ساده ولی صحیح تحریر شده بودند.

غیر از بهمن‌پور، جمال شورجه هم که خودش فیلمسازی حتی باسابقه‌تر از سلحشور بود، به عنوان دستیار کارگردان در این پروژه حضور داشت و همه این چیزها به کیفیت کار کمک می‌کردند اما «یوسف پیامبر» که از قضا معروف‌ترین اثر سلحشور هم هست، کاری حاج فرجی‌تر و نزدیکتر به نگره‌ها و سلایق شخصی او بود.

با «یوسف» بود که سلحشور، هم نقدهای فراوانی را علیه خودش برانگیخت و هم هواداران فراوانی را به چمچه آورد.

بحث هواداری یا مخالفت با سریال «یوسف پیامبر» خواسته یا ناخواسته و خوب یا بد، تبدیل شد به آوردگاه دو جبهه عوام‌گرایی و نخبه‌سالاری.

پیش از این، سریال «امام علی (ع)» ساخته تحسین‌برانگیز داوود میرباقری که از غنای بالایی در درونمایه‌های معنوی و اندیشگانی بهره داشت، توجه میلیون‌ها مخاطب ایرانی را به خودش جلب کرده بود.

دیالوگ‌های «امام علی (ع)» به مثابه یک دیوان منثور از نوع تکامل یافته ادبیات سنتی ایران می‌ماند و درام این سریال علاوه بر کشش مخاطب‌پسند آن، بهره برده از ظریف‌ترین دقت‌های سیاسی و تاریخی بود، چنانکه شخصیت‌های آن مجموعه هنوز در خاطر همه باقی مانده‌اند.

استقبال از «یوسف پیامبر» باعث شد که لاجرم آن را با «امام علی (ع)» مقایسه کنند و این طور بود که علاقه‌مندان سریال فرج‌الله سلحشور به عوام بودن و سطحی‌نگری متهم شدند و حتی گفته شد، وقتی مردمی یک روز «امام علی (ع)» را می‌پسندند و روز دیگر «یوسف پیامبر» را، این یعنی آن مردم رفته رفته و به مرور سطحی‌نگر شده‌اند.

اما مردم سطحی‌نگر نشده بودند. آن‌ها «یوسف» را می‌دیدند و ایرادهایش را هم می‌گرفتند. پیامک‌هایی که در همان ایام پخش سریال «یوسف» بین مردم رد و بدل می‌شد و سوتی‌های ریز و درشت آن را لطیفه می‌کرد، حتی یک بار واکنش خود «حاج فرج» را هم بر انگیخت و همین قضیه نشان می‌داد که فوج مخاطبان این مجموعه، نه مسحور شده‌اند و نه مسخ؛ اما «یوسف پیامبر» جذابیت‌هایی هم در خود داشت که مردم به خاطر همان‌ها تماشایش می‌کردند و در حالی که منتقدان سرسخت این مجموعه، فقط ایرادها را می‌دیدند، مردم، هم آن ایرادها از چشم‌شان دور نمی‌ماند (و در پیامک‌ها و خرده متلک‌های دورهمی خدمتشان می‌رسیدند) و هم جذابیت‌های کار را دنبال می‌کردند.

عالی‌ترین جذابیت سریال یوسف که باید آن را در نوع خودش بین تمام مجموعه‌های تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و آثار نمایشی ایران (و حتی شاید بی مبالغه در جهان) کم‌نظیر دانست و منبع حرارتی تمام اشتیاق‌ها به سمت این سریال هم همان بود، شخصیت «زلیخا» است.

این زلیخا شِـمای همان کاراکتر سنتی عشاق در ادبیات تمام جهان بود که شیفته و مجنون‌وار رفتار می‌کرد اما با این تفاوت که مجنون قصه، این‌ بار در قالب یک زن حلول می‌کرد.

کلیشه‌شکنی شخصیت «زلیخا» علیرغم ریشه‌دار بودنش در کلیشه‌های سنتی، بسیار او را آشنا اما بدیع و بسیار غریب اما همدلی برانگیز می‌کرد.

بعد از سریال «یوسف» موجی از رئالیسم در سینمای ایران به راه افتاد که حتی قهرمان‌های مذکر را هم در خودش بلعید، چه رسد به اینکه زنان قصه‌ها بخواهند زلیخاوار رفتار کنند.

فرج الله سلحشور در اظهارنظرهای رسانه‌ای‌اش باعث رنجش خیلی از زنان بازیگر ایرانی شد اما در فیلمی که ساخته بود، علیرغم تمام ضعف‌های موجود، یکی از نادرترین شخصیت‌های زنانه را پرورش داد که بدون در آوردن ادای مردها و با یک عاشقانگی شوریده و به سبک همه زن‌ها پر از چشم‌ و هم‌چشمی و حسادت و پر از دلتنگی‌های سنگر گرفته در قفای غرور، تبدیل به قهرمانی واقعی شد.

«زلیخا»ی حاج فرج نمایش ستایشگرانه‌ای از فطری‌ترین خواست‌های زنانه بود، یعنی چیزهایی که نه تنها جامعه سنتی، به حکم خوانش متعصبانه‌ای از حیا، زنان را نسبت به ابراز آن بر حذر می‌داشت، بلکه مدرنیسم گیج و رادیکال معاصر هم با مغلطه‌ای تحت عنوان جعلی استقلال زن، این تمایلات را ضعف تلقی کرد و زنان را نهیب زد که مبادا چنین باشند.

زن، این بار و در آخرین اثر فرج الله سلحشور، دیگر آن موجود ساکت و مرموزی نبود که فقط در زیر نور مهتاب، عبوری شهاب‌وار و غافلگیر کننده از قاب مرد عاشق بکند و نهایتاً لبخندی نامرئی بزند. زلیخا قهرمان‌تر از آن بود که برای محبوب ماندن، عاشق بیچاره را در کوره حسرت به تقلا نگه دارد، چنین تکنیکی فقط به کار قصه بافان مکرر می‌آید اما نتیجه آن از دو حال خارج نیست؛ یا نهایتاً یوم وصال می‌رسد و عشقی که به خاطر حسرت پیشین تنوره کشیده، حالا و با وصال، دل عاشق را می‌زند و لیلی ماجرا دیگر آن محبوبه سابق باقی نخواهد ماند و یا ماجرا به وصال ختم نخواهد شد که دیگر هر دو طرف آن خسارت کرده‌اند.

اما «زلیخا» از خویش برون آمد و کاری کرد. او دست به عمل قهرمانانه زد. مشکل است که بشود همپای «زلیخا» عاشقه‌ای را در هنر دنیا پیدا کرد و اگر هم چیزی یافت شود، نهایتاً شبیه این است نه عین خودش.

«زلیخا» بی همتاست و این همان برگ برنده سلحشور در آخرین اثرش و در اثری بود که بیشتر و بی واسطه‌تر از تمام کارهای قبلی او به درون خودش بر می‌گشت.


یادداشت از: میلاد جلیل زاده


انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۲۳ ۳۱ فروردين ۱۳۹۵
سلام سريال يوسف بيننده هاي بسيارزياددرداخل وخارج كشورداردخدااقاي سلحشورراموردرحمت خودقراردهد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۳۹ ۲۵ فروردين ۱۳۹۵
خدا رحمتش كند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۵۵ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
زلیخا با این حالی که شوهر داشت،عاشق کسی شد که او را پرورش داد،وسرانجام با او ازدواج کرد،کسی کودکی را پرورش میدهد مادر او نیست،چون زلیخا هرگز او را فرزند خطاب نکردند ،واو را غو لام (غلام)صدا می کرد
Germany
ناشناس
۲۱:۳۹ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
بسمه تعالي
با سلام
زندگاني حضرت يوسف بسيار زيبا و پنداموز است.مطالعه كتاب تاريخ انبيا از ادم تا خاتم را به هموطنان عزيز توصيه مينمايم. با تشكر
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۰۷ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
خدا رحمت کند
-
ناشناس
۱۹:۳۴ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش
نه.................................پس کش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۲۸ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
سلام ودرود خداوانبیاءواولیاءالهی برهنرمندان متعهدومتخصص که مایه دلخوشی مومنان بوده وهستند.شادی روحش صلوات.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۱۰ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
در هنر فرج الله سلحشور که شکی نیس
اما جوری نگید که انگار این شخصیت ها و رفتار ها ساخته ی فکر ایشونن.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۵۳ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
هردو زیبا رویان ایرانی هنرمندان فوق العاده هستند که خود را با قرآن گره زدند و جاودانه شدند خوشا به حالشون
United States of America
ناشناس
۱۸:۴۸ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
قصه زلیخا انسان رو دیوانه میکنه درسته اول زلیخا دنبال هوسه ولی بعدا که جاه ومقامش ازدست میره ولی اون همچنان عاشقه و همه داروندارش رو در راه یوسف میده واقعا انسان رو متاثرمیکنه.مخصوصا صحنه های پیری زلیخا حیرت انگیزه.خدارحمتت کنه حاج فرج
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۹ ۲۴ فروردين ۱۳۹۵
خدا مرحوم فرج ا... سلحشور را رحمت کند ،خدمات شایسته ای به سینمای ایران کرد.