ازدواج زورکی، حصاری که خانواده می‌چینند!

سلام
من خانمی هستم که نزدیک 21ساله ازدواج کردم به اجبار والدین با پسر عموی که از خودم ده سال بزرگتره سن ملاک نیست ولی گاش نظر منم براشون مهم بود در سن سینزده سالگی به عقد در امدیم در 15 سالگی ازدواج تا به امروز من فقط تحمل کردم نه اخلاق درستی داره نه چهره ای فقط، زندگی میکنم که تموم شه این زندگی.
چهره من خیلی بی بی فکسه و هرجام باهاش میرم نگاه مردم آزادم میده وبارها گفتن پدرتونه بارهام بفکر خودکشی بودم
از طرف هیچ کسم حمایت نمیشم تا به امروز نتونستم اقدامی کنم به خاطره بچه هام مجبورم فقط فقط تحمل کنم
گاش بین مردم این موضوع جا بیفته هیچ کسیو به اجبار تن به ازدواج ندن
که یکجور انگار مجبور به مردن ادم میکنن
خانوادهم میدونن ولی میگن جدایی دار فامیل خوب نیست
فقط برام دعا کنید حداقل اخلاق همسرم خوبشه و بهم توجه داشته باشه
چه عاطفی چه مالی هر دو را ازم دریغ میکنه
منو زنده زده زیر خاک کردن پدرو مادرم متاسفانه بیشتر فامیل این شکلی ازدواج کردن همه ناراضی هستن

حالم از ازدواج زوری بهم می‌خورد.....

به اصرار و توصیه ی خانوادم ازدواج کردم
ولی عشق و احساسی وجود ندارد
خدا باعث و بانیشو ببخشه

من با همسرم نسبت فامیلی دارم.به اجبار مادروپدرم با پسر داییم ازدواج کردم.هر خاستگار غریبه ای می امد رد کردند.18 سال از زندگیم میگذرد شوهرم فردی بداخلاق وبد دهن است.من هم بخاطر بچه هایم ادامه دادم.ولی از والدینم نمیگذرم.زندگی منو داغون کردند.کار هر شبم گریه است.پسرم هم دچار وسواس ناشی از اضطراب شده.ولی دردم را هم پیش خانواده ام بازگو نکردن.فکر میکنن زندگی خوبی دارم.

در جواب خواهران عزیز باید بگم که مرد به هیچ عنوان مسئول براورده کردن عقده های یک دختر مثل گیرندادن به او ، داشتن طلا ، ملک و..که از طرف خانواده وی تشکیل شده نیست و دختران باید سطح توقع خود را پایین بیاورند

۲۰ساله به اجباروتهدیدپدرومادرم واردیه خانواده روستایی شدم کوچکترین اشتراک فکری باطرفم وخانواده ش ندارم امابخاطردوتابچه م سوختم شبی نیست که خون گریه نکنم کوچکترین پیشرفتی نداشتیم همه طردم کردن چون شوهرم بدلیل درجازدن باکسی نمی جوشه این دنیاکه خبری نیست امیدوارم اون دنیاخداازتقصیرشون گذره...

سلام

ای کاش آقایان در جامعه ما یاد بگیرند اگر قصد ازدواج با کسی را دارند اول حسابی تحقیقات و فکرهایشان را بکنند بعد سراغ طرف نگون بخت بروند ابتدا از او خواستگاری کرده جوابشان را بگیرند و بعد خودنمایی هایشان و ....را بکنند .آیا خود این آقایان حاضرند کسی با خواهرشان چنین رفتاری را داشته باشد ؟
اگر هم قصد ازدواج ندارند مزاحمت ایجاد نکنند فکر نمیکنم روابط ساده همکاری داشتن و خود را کنترل کردن کار سختی باشد . این قبیل رفتارها خیلی از خانم ها را افسرده و بیمار و خانه نشین می کند .آنها را به همه مردان و ازدواج بد بین می کند.
واقعا نمیدانم چرا آقایان به خصوص در محل کار که تعدادشان فراوان است علاقه دارند خانمها را آزار دهند مدت ها ی طولانی خودنمایی و ...کنند و بعد نشان دهند دیگری را دارند و از این کار بی نهایت لذت می برند .

وقتی کار نباشه اقتصاد فلج باشه وام نتونی به راحتی بگیری ازدواج معنی نداره چطور میتوانیم توقعات دخترهای امروزی را براورده نماییم

سلام.نکته های آموزنده بسیاری در این مطلب وجود داشت.

واجبی محال با این سومدیریت ها

الان دیگه ازدواج نیست