امیر تا ۱۹ سالگی با یک دروغ بزرگ شد؛ دروغی بزرگتر از همه لحظات کودکی و نوجوانیاش. پیرمرد و پیرزنی که در همه این سالها آنها را پدر و مادر صدا میزد، در حقیقت پدر بزرگ و مادربزرگش هستند و زنی که خواهرش بود و او را آبجی خطاب میکرد، مادر اوست.
در دوران جوانی، پس از سال ها راز و نیاز، بالاخره صاحب پسری شدم تا پشت و پناهم باشد و من از دیدن قامت رشید او لذت ببرم. من سال های جوانی ام را پای این پسر ریختم و آنچه در توان داشتم، برای سعادت و آسایش او تلاش کردم اما امروز وقتی زیر ضربات مشت و لگد او قرار می گیرم، آرزو می کنم کاش هیچ گاه...
مرد پاکستانی هنگام آزمایش اسلحه اتوماتیک خود به صورت ناگهانی گلوله ا ی شلیک کرد که از نزدیک ترین فاصله دو فرزندش گذشت ولی آنها به طرز معجزه آسایی آسیب ندیدند.