یک گونی بزرگ بیش از 50 کیلویی از لباسهای برشخورده که کشان کشان به دنبال خود میکشاندش تا در خلوتش به دانهای هزار یا کمتر به هم وصلشان کند و پولش شام شبی شود و کرایه راهی. این که چیزی نیست، سنگینتر از آن بخت سرنگون و مسئولیت خانواده است که بر دوشهایش میکشد بیاین که کسی این بختک را بر گردهاش ببیند.