«مردی با نیمتنه برهنه و قمهای در دست، جلوی دوربین میایستد و به لنز آن خیره میشود. او که تعدادی از دندانهایش ریخته، مدام با الفاظ رکیک عدهای را خطاب قرار میدهد و به نزاعی همهجانبه دعوت میکند.با خشونت فریاد میزند: بارها زندان افتادهام. اگر جرات دارید با من طرف شوید تا نشانتان دهم که هستم. بیایید سر قرار تا حسابتان را کف دستتان بگذارم.»