«مقتول قصد آزار و اذیت مادرم را داشت و من برای نجات مادرم او را با شلیک گلوله کشتم.» این بخشی از اعترافات پسر جوانی است که پس از قتل دوست پدرش در عنبرآباد به تهران فرار کرده بود.
دختر جوان پشت در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ایستاده بود تا منشی او را صدا کند. نگاهی به برگه احضاریه انداخت. روی آن نوشته شده بود، 10 صبح. عقربههای ساعت 10 و 20 دقیقه را نشان میداد اما هنوز دادگاه آنها تشکیل نشده بود. قبل از پرونده او قضات در حال رسیدگی به پرونده قتلی بودند که دفاعیات متهم و وکیلش جلسه محاکمه را طولانی کرده بود.