مداحل
هر شب با یک داستان واقعی؛
همه منتظر بودند که من بخوانم ؛شوکه شدم ،اضطراب تمام وجودم را گرفت، نمی‌دانستم چه باید بخوانم و جرات فرار کردن هم نداشتم ، عزادارن گریه می‌کردند و منتظر نوحه خوانی من ؛شعری بر روی سیاهه دیوار فریادرسم شد، باز این چه شورش است که در خلق عالم است، باز این چه نوحه و چه عزا چه ماتم است . . .
کد خبر: ۵۰۲۴۲۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵