وقتی در ایران آن حرفهایش را یادم آمد، گفتم عباس! اجازه نمیدهم بروی. گفت مامان! برایم چایی بخر. گفتم من چایی نمیخرم، اجازه هم نمیدهم بروی. گفت مامان! چه چایی بخری چه نخری من این دفعه میروم.
ابوحامد گفت حاجی فاطمیون افغانستان دوست دارند با شما عکس یادگاری بگیرند. دور سردار جمع شدیم. ابوحامد درآمد: «از سمت راست این عکس دانهدانه بچهها شهید خواهند شد!» همه رفتند.