يک روز که از سرکار برگشتم و خسته بودم ديدم برخلاف روزهاي پيش، علي خانه نيست. سراغش را از حسين و رضا برادرهاي کوچک ترش گرفتم، اما آن ها هم از او بي خبر بودند.
علي اکبر هنوز به سن سربازي نرسيده بود که براي گذراندن دوره آموزشي به پادگان بيرجند اعزام شد. اما يک ماه بيشتر طول نکشيد که متوجه شدند سنش کم است و او را به خانه بازگرداندند.