بلبلی
کوتاه و خواندنی/
من و حسین تازه به جبهه آمده بودیم و فقط همدیگر را می شناختیم! فرستادنمان دژبانی و شدیم نگهبان. خیلی شاکی بودیم. همان شب اول قرار شد دو نفری بایستیم جلوی در ورودی پادگان....
کد خبر: ۴۵۵۱۳۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۰۲