همسر بادیگارد عضو سپاه انصارالمهدی(عج) از دو سال تلاش بی وقفه شهید باقری برای سفر به سوریه میگوید و شوق وصف ناپذیری که قبل از رفتن به سوریه سرتاپای او را میگرفت و مقصدش را به اطرافیان لو میداد.
زمانی که همسرم شهید شد دوستانش میگفتند گروهی از فاطمیون میآیند و میگویند ما میخواهیم مصطفی را ببینیم، کیسه را باز میکنند؛ می بینند مصطفی چشمانش باز بود و لبخند میزد.
وقتی جوان ۱۸ ساله او برای آخرین خداحافظی با مادرش سخن میگفت، آرزوی عجیبی داشت. او به مادرش گفت میخواهم در دریا بیفتم تا ماهیها من را بخورند و جسمی باقی نماند تا فشار قبری نداشته باشم.
برادر شهید مدافع حرم، مهدی حسینی میگوید: در سوریه به مهدی میگفتند «مهدی بلدیه» یا «بلدیه حما» یعنی شهردار حما. چون آنجا را مثل کف دستش بلد بود و به کارش وارد بود.
معاون هماهنگکننده سازمان بسیج مستضعفین گفت: شهادت سردار همدانی در سوریه نشان داد برای مدافعان اسلام و اهل بیت(ع) زمان و مکان معنا ندارد و هر کجا تکلیف داشته باشند، حضور مییابند.
از سر تیمهای واحد اطلاعات و عملیات تیپ نبیاکرم(ص) کرمانشاه بود. مداومت بر نماز شب داشت و ۴سال جنگ را وقتی مرخصی میآمد، روزه بود و کسی ناهار خوردن او را بیاد ندارد.