در باشگاه خبرنگاران جوان بررسی شد؛
از مسقط تا آینده‌ای مبهم؛ آیا مذاکرات اخیر دستاوردی خواهد داشت؟

باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمدعلی شفیعی* - دور اول مذاکرات غیر مستقیم ایران و دولت جدید ایالات متحده در مسقط در حالی برگزار شد که تا لحظاتی قبل از آغاز این مذاکرات، مسئولین ایالات متحده در سطوح مختلف، در حال ارائه دستورالعمل و حتی تهدید ایران بودند با این حال، هیئت مذاکره کننده ایرانی، با دستورکار مشخص، و با هدف مذاکره تنها بر سر مسئله هسته‌ای، پا به اتاق مذاکره گذاشت.  

محتوای نامه ترامپ و رویکرد هیئت ایرانی

پیش از آغاز مذاکرات، منابع داخلی اذعان کردند که محتوای نامه ترامپ به ایران، محدود به مسئله سلاح هسته‌ای بوده و شامل موارد متعددی که در یادداشت اجرایی روز‌های اول حضور وی در کاخ سفید امضا شد، نمی‌باشد و این موضوع را علت اصلی ایران برای تمایل به مذاکره اعلام کردند. هر چند این موضوع با توجه به رویکرد دونالد ترامپ و عقب کشیدن در خصوص تهدید‌هایی که در حوزه‌های مختلف نسبت به کشور‌های دیگر نیز داشته است، می‌تواند درست باشد، اما تیم مذاکره کننده ایرانی و دستگاه دیپلماسی باید در نظر داشته باشد که تخصیص زدن به مسئله تسلیحات هسته‌ای، می‌تواند در نگاه آمریکایی، گاه اول چشم انداز بلند مدتی باشد که در یادداشت اجرایی به آن اشاره شده است و جهت مذاکرات را به سمتی هدایت کنند که در صورت عدم توافق بر سر دیگر مسائل مطرح شده، عملا ایران امکان انتفاع از توافق احتمالی را نداشته باشد، لذا تفکیک دقیق این حوزه و محدود کردن مذاکرات، حائز اهمیت جدی و حیاتی است.

هر چند از محتوای مذاکرات خبر رسمی منتشر نشده است، نکته‌ای که در رسانه‌های متعدد رژیم صهیونیستی منتشر شده، تایید کننده آن است که گام اول صرفا بر سر تسلیحات هسته‌ای مذاکره صورت گرفته است. این رسانه‌ها بر این نگرانی از سوی خود تاکید دارند که مذاکره صرف بر سر موضوع تسلیحات هسته‌ای و خارج کردن کلیات برنامه هسته‌ای و موشکی ایران از دستورکار مذاکرات، می‌تواند خطرناک باشد و برای ایران راه فراری ایجاد کرده و به آن کمک کند از بحرانی که در آن گرفتار شده، نجات پیدا کند. هر چند رویکرد و ادبیات این رسانه‌ها طبیعتا به نفع رژیم صهیونیستی می‌باشد، اما همین تاییدی است بر محتوای احتمالی نامه ترامپ و مذاکرات انجام شده در عمان.

پس از پایان مذاکرات، وزیر امور خارجه در مسقط مذاکرات را مثبت ارزیابی کرد و آن را در راستای هدف دستیابی برای توافقی عادلانه و الزام آور دانست. همچنین بینانیه کاخ سفید نیز آن را مثبت و سازنده دانست و ترامپ نیز در مصاحبه‌ای که به صورت کوتاه در هواپیمای ریاست جمهوری آمریکا با خبرنگاران انجام داد، اعلام کرد که هنوز برای اعلام نتیجه زود است، اما مذاکرات خوب پیش می‌رود.  

تحلیل رسانه‌های آمریکایی از روند مذاکرات

علاوه بر اینها، نیویورک تایمز در مقاله‌ای نوشت که توافقاتی بر سر چهارچوب و زمان بندی مذاکرات انجام شده و در این مذاکرات آمریکا خواستار برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران نبوده است. در مقاله‌ای دیگر نشریه وال استریت ژورنال ادعا کرده است که ایران آماده کاهش سطح غنی سازی خود است و اعلام کرده که درخواست برای پایان دادن به برنامه هسته‌ای خود را نخواهد پذیرفت و همچنین درخواست کرده است که:

 ۱- دسترسی به میلیارد‌ها دلار دارایی بلوکه شده در خارج از کشور داشته باشد

۲- محدودیت بر صادرات نفت ایران به خصوص به چین، کاهش یابد

۳- تحریم‌های هسته‌ای به سرعت کاهش یابد.

هر چند این محتوا هیچ کدام به صورت رسمی منتشر نشده و گمانه زنی رسانه‌هایی است که پیشتر نیز سابقه انتشار اخبار جعلی زیادی به خصوص در حوزه هسته‌ای ایران را دارند، اما می‌توان از کنار هم قرار دادن این موارد، به این نکته پی برد که حداقل در دور اول مذاکرات، فضای بین هیئت ایرانی و آمریکایی فضای مثبتی بوده است و ادامه مذاکرات که در هفته آینده انجام خواهد شد، فضای سازنده‌ای خواهد داشت.

متنوع سازی راهکار‌ها

موضوع که آشکار است، آن است که مذاکره در زیر بار تهدید و زور از منظر اکثر قریب به اتفاق متخصصین و اندیشمندان روابط بین الملل نه تنها در ایران بلکه در کل دنیا، غلط است. با این وجود، دولت ایران تصمیم گرفته است که دراین مقطع مذاکرات را پیش ببرد و اراده‌ی طرف آمریکایی را بسنجد. از سوی دیگر به نظر می‌رسد دستگاه دیپلماسی عقب نشینی مکرر دونالد ترامپ در تهدید‌های خود در خصوص کشور‌های مختلف را مورد بررسی قرار داده و میخواهد از این امکان یا فرصت، بهره برداری کند، اما باید دید که آیا اصلا با دولت دونالد ترامپ، امکان مذاکره عادلانه و الزام آور وجود دارد یا خیر؟

دولتی که به هیچ کدام از متحدین سنتی خود متعهد و پایبند نیست و روابط خوب ایالات متحده با این کشور‌ها را هم دچار چالش‌های جدی کرده است. دولتی که تا به حال پیشرفت جدی در هیچ یک از مذاکراتی که با سر و صدای بسیار آغاز کرده، نداشته و عملا فقط به دنبال خبر و تیتر مذاکره بوده و در ادامه به سمت راهکار عملیاتی که بخواهد به آن پایبند باشد، نمی‌رسد.

به نظر می‌رسد دولت چهاردهم، در حال تکرار اشتباهی است که پیشتر نیز تجربه شده و تمام تمرکز و سرمایه گذاری خود را بر مذاکره و اینبار نه با ۱+۵ بلکه تنها با آمریکا قرار داده است. اتفاقی که می‌تواند عواقبی بدتر از قبل به دنبال داشته باشد و اقتصاد ایران را بیش از گذشته متاثر کند.

تجربه برجام نشان داد که پس از شکست این تجربه و عدم نفع اقتصادی ایران از آن و خروج ایالات متحده از برجام، روایت برخی از مسئولین از این مذاکرات، به کلی تغییر کرد. دولت وقت پیش از انجام مذاکرات، هدف مذاکره را رفع تحریم معرفی می‌کرد و با این شرط پا به میدان مذاکره گذاشت، اما زمانی که با بدعهدی طرف مقابل مواجه شد، در چرخشی اعلام کردند که موضوع رفع تحریم موضوع اصلی برجام نبوده است و همین که از امنیتی سازی پرونده هسته‌ای ایران جلوگیری شد، دستاورد بزرگی کسب شده است.

حال زمزمه‌هایی وجود دارد که به نظر می‌رسد در صورت شکست مذاکرات اخیر نیز، هدف به جای رفع تحریم و اتنفاع اقتصادی ایران، ممکن است دفع خطر احتمال حمله به ایران اعلام گردد! این هدف به خودی خود، هدف قابل قبولی است و وظیفه هر دولت و حکومتی در گام اول و حتی پیش از اقتصاد، حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور است، اما آیا تنها راه رسیدن به این هدف، مذاکره با آمریکا آن هم در سایه تهدید و زور است؟

چیدن تخم مرغ‌ها در یک سبد و محدود کردن راهکار خود به مذاکره با ایالات متحده، طبیعتا پس از بدعهدی این کشور که بسیار محتمل است، منجر به ایجاد بن بست و عملا خسارتی بسیار بدتر از مذاکره نکردن می‌گردد.

اما راه جایگزین چیست؟

راهکاری که به نظر می‌رسد، آن است که به علت نفوذ نسبتا خوب کشور‌های عربی منطقه بر دونالد ترامپ، می‌توان هشدار‌های امنیتی جدی و به دور از فضای رسانه‌ای به این کشور‌ها داد و این باور را در آنها به وجود آورد که در صورت حمله نظامی به ایران و آسیب رساندن به ایران به هر صورتی، منافع آنها به عنوان میزبان نیرو‌های آمریکایی و مسیر عبور احتمالی جنگنده‌ها و موشک‌های اسرائیلی به سمت ایران، به شدت آسیب خواهد دید و ایران آنها را در جبهه کشور‌های متخاصم خواهد شناخت.  

این موضوعی است که توسط مسئولین بعضا در رسانه‌ها مطرح می‌شود، اما مهمتر از اعلام عمومی آن، اعلام رسمی آن توسط مجامع دیپلماتیک و حتی اعزام هیئت‌های دیپلماتیک جهت تفهیم دقیق موضوع به این کشور‌ها می‌باشد.

نقش چین در توازن‌سازی منطقه‌ای

از سوی دیگر، نباید از کنار منافع مهم و حیاتی چین در منطقه نیز به راحتی گذشت. با توجه به جنگ تعرفه‌ها که بین چین و آمریکا جدی‌تر از هر جای دنیا در جریان است و این موضوع توجه چین به بازار‌های منطقه غرب آسیا را افزایش می‌دهد و نیاز جدی چین به منابع انرژی منطقه، می‌توان در مذاکراتی این موضوع را برای چین مشخص کرد که در صورت آسیب دیدن ایران از حمله احتمالی رژیم صهیونیستی و آمریکا، منافع چین نیز در منطقه، آسیب جدی خواهد دید، لذا از اهرم فشار چین بر کشور‌های عربی استفاده کرد تا آنها آمریکا را مجاب به عقب کشیدن و فاصله گرفتن از فضای نظامی در قبال ایران کنند.

جمع بندی

این تنها یکی از چندین راهکاری است که می‌توان برای مقابله با حمله احتمالی به ایران که در هفته‌های اخیر نیز احتمال آن به خودی خود به شدت کاهش یافته است، در پیش گرفت. راهکاری که نیازمند مذاکره مستقیم با آمریکا و دادن امتیاز‌های غیر منطقی و غیر معقول به این کشور و نهایتا عدم انتفاع از امتیاز‌های داده شده، نباشد. علاوه بر این، استفاده از راهکار‌های متنوع، منجر به پر شدن دست دیپلمات‌های ایرانی در مذاکره خواهد شد و طبیعتا پس از عقب نشینی ایالات متحده از ادبیات زور و تهدید، می‌توان مذاکرات موثرتری نیز برای رفع تحریم داشت و امتیازات بیشتری نیز از طرف مقابل گرفت.

اولویت اصلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، باید رفع زورگویی و تهدید نظامی، از راهکار‌هایی غیر مستقیم باشد تا بعد بتوان از موضع برابر با طرف آمریکا، بر سر باقی مسائل به گفت‌و‌گو و مذاکره پرداخت و به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، مذاکراتی که در سایه تهدید در جریان است، حتی اگر گفته شود فقط بر سر برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران خواهد بود، عادلانه و الزام آور برای طرف آمریکایی، نخواهد بود.

*کارشناس مسائل آمریکا