باشگاه خبرنگاران جوان- با سقوط بشار اسد و تغییر ساختار قدرت در سوریه، علویان با چالشهای جدیدی مواجه شدهاند. این گروه که سالها در رأس هرم سیاسی سوریه قرار داشت، اکنون در شرایطی حساس به سر میبرد. این گزارش به بررسی وضعیت علویان پس از سقوط اسد، جایگاه جدید آنها در نظام سیاسی سوریه، و چالشهایی که با آن مواجهاند، میپردازد.
علویان شاخهای از شیعیان هستند که تاریخ آنها به قرن نهم میلادی بازمیگردد. این فرقه که در مناطق ساحلی سوریه سکونت دارد، از زمان حکومت حافظ اسد در دهه ۱۹۷۰ نقش محوری در ساختار قدرت سوریه ایفا کرده است. حکومت اسد که خود از علویان بود، این گروه را به ستون فقرات ارتش و نهادهای امنیتی تبدیل کرد و از این طریق سلطه خود را بر کشور تثبیت نمود.
در دوران بشار اسد، علویان همچنان جایگاه ممتازی در نهادهای دولتی داشتند، اما با آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ و گسترش درگیریها، این گروه به تدریج هزینههای سنگینی پرداخت. بسیاری از نیروهای علوی در جنگ کشته شدند و شهرهایشان هدف حملات گروههای مخالف قرار گرفت.
علویان گرایشی از تشیع دوازدهامامی دارند اما عقاید آنها با شیعه سنتی تفاوتهایی دارد. آنها به تناسخ ارواح و الوهیت برخی شخصیتهای دینی باور دارند و آموزههایشان ترکیبی از عناصر اسلامی، عرفانی و باطنی است. در باور علویان، امام علی جایگاهی ویژه و مقدس دارد و گاه به عنوان مظهر الهی معرفی میشود. مراسم دینی آنها نیز متفاوت از شیعیان و اهل سنت است و بهطور سنتی در اجتماعات بسته و با آداب خاص برگزار میشود.
در طول تاریخ، علویان به دلیل تفاوتهای مذهبی خود با سایر مسلمانان، تحت فشار و سرکوب قرار گرفتهاند. برای قرنها، آنها در مناطق کوهستانی و دورافتاده سوریه زندگی میکردند تا از تعقیب و آزار در امان باشند.
با سقوط بشار اسد و قدرتگیری گروههای اسلامگرا از جمله تحریر الشام به رهبری ابومحمد الجولانی، علویان در وضعیت نامعلومی قرار گرفتهاند. آنها اکنون دیگر قدرت اجرایی و نفوذ نظامی پیشین را ندارند و با تهدیدهای متعددی روبهرو هستند:
۱. سرکوب و انتقامگیری: با روی کار آمدن نیروهای مخالف، برخی گروههای تندرو علویان را به عنوان حامیان رژیم سابق تلقی کرده و اقدامات انتقامجویانه علیه آنها انجام دادهاند. این امر منجر به مهاجرت گسترده علویان به مناطق کوهستانی و حتی خارج از سوریه شده است.
۲. تغییرات در ارتش و نیروهای امنیتی: نهادهای نظامی و امنیتی که قبلاً در کنترل علویان بود، اکنون با تغییر ساختار، نفوذ خود را از دست دادهاند. بسیاری از فرماندهان علوی یا کشته شدهاند یا خانه نشین شده اند.
۳. چالشهای اقتصادی و اجتماعی: با تغییرات سیاسی، مناطق علوینشین نیز از لحاظ اقتصادی آسیب دیدهاند. بسیاری از منابع دولتی که در دوران اسد به این مناطق اختصاص داده میشد، اکنون دیگر وجود ندارند، و این امر موجب افزایش فقر و ناامنی شده است.
علویان در طول تاریخ سوریه، از اقلیتی منزوی به نیرویی تأثیرگذار در سیاست کشور تبدیل شدند. در دوران عثمانی، آنها به عنوان یک گروه حاشیهای و مورد تبعیض شناخته میشدند. اما با سقوط امپراتوری عثمانی و قیمومیت فرانسه بر سوریه، شرایط تغییر کرد. فرانسویها با هدف تضعیف اکثریت سنی، به علویان امتیازاتی دادند و آنها را در ارتش و نهادهای اداری به کار گرفتند.
این روند در دوران استقلال سوریه نیز ادامه یافت تا اینکه حافظ اسد، خود یک علوی، در سال ۱۹۷۰ به قدرت رسید و با ایجاد یک نظام امنیتی و نظامی متکی بر همکیشان خود، سلطه علویان را بر ساختار حکومتی تثبیت کرد. با این حال، این تسلط با نارضایتی گسترده اهل سنت همراه شد که آن را نوعی تبعیض و انحصارطلبی تلقی میکردند.
با قدرتگیری ابومحمد الجولانی و گروه تحریر الشام، سوریه وارد مرحلهای جدید شده است. حکومت جولانی که مبتنی بر ایدئولوژی سلفی جهادی است، علویان را به عنوان یک گروه غیرمسلمان مینگرد و سیاستهای سختگیرانهای را علیه آنها اتخاذ کرده است. در حکومت جدید:
علویان از بسیاری از حقوق مدنی و سیاسی محروم شدهاند.
بسیاری از خانوادههای علوی مجبور به ترک خانههای خود شدهاند و اموالشان مصادره شده است.
تعداد زیادی از علویان برای حفظ جان خود به لبنان پناه بردهاند.
آینده علویان در سوریه بستگی زیادی به پایداری حکومت جدید و نحوه برخورد آنها با این اقلیت مذهبی دارد. در صورتی که حکومت جدید سیاستی مصالحهجویانه در پیش بگیرد، امکان دارد علویان بتوانند در بخشهای اقتصادی و فرهنگی کشور جایگاهی برای خود بیابند. اما در صورت ادامه سرکوب و فشار، احتمال تشدید مهاجرت و حتی وقوع درگیریهای تازه وجود دارد.
سقوط بشار اسد نقطه عطفی در تاریخ علویان سوریه محسوب میشود. گروهی که برای چندین دهه در رأس قدرت بود، اکنون در شرایطی دشوار به سر میبرد. نحوه تطبیق علویان با نظم جدید، تعیینکننده سرنوشت این گروه در آینده سوریه خواهد بود. آنها میتوانند با ورود به عرصههای جدید اقتصادی و اجتماعی بقای خود را تضمین کنند، یا در صورت ادامه فشارها، با موج جدیدی از سرکوب و مهاجرت مواجه شوند.