شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
مردی فقیر به انسان غنی و پولداری رسید و گفت: کجا تشریف می برید؟ مرد غنی گفت: قدم می زنم تا اشتها پیدا کنم. شما کجا می روید؟ مرد فقیر گفت: من اشتها دارم، قدم می زنم تا خوراکی پیدا کنم! «لطیفه های اسلامی»، مهدی مسائلی، ص ۱۵۴