مادر "فاطمه" (مهمان ماه عسل) از همه ارگان‌ها تقاضای حمایت کرد+ گزارش تصویری
به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران، انگار جنجال‌ها و حواشی ماه عسل تمامی ندارد، برنامه علیخانی طی این مدت وارد چالشی ترین موضوعات شده و با این حساب هیچ عجیب نیست که تا به حال حاشیه‌های زیادی هم به دنبال خودش داشته باشد. شاید هم دلیل مقداری از این حواشی تصفیه حساب‌هایی است که مرتب با خود علیخانی از طرف گروه‌ها و رسانه‌های مختلف صورت می‌گیرد و آخرین نمونه‌اش همین ماجرای "فاطمه" و سرپرستی یا پرستاری از اوست.

 

فاطمه دخترک معمولی است که زنی خیر از او داوطلبانه نگهداری می‌کند. این زن خودش هم دچار بیماری فلج اطفال است و همین موضوع وجه دراماتیک قضیه را چند برابر کرده اما پدر فاطمه که لابد پخش این برنامه‌ی پر بیننده هجم‌ها و انتقادات اطرافیان را علیه او به دنبال داشته، چند روز پیش ادعا کرد که خانم شیرین جهانگیری نه سرپرست "فاطمه" بلکه پرستار اوست اما خانم جهانگیری هم از کار ننشست و دلایل متقنی آورد که نشان می‌داد او کاملا بر روال خیر خواهانه و بدون دریافت هیچ دستمزدی طی این مدت از فاطمه نگهداری کرده است. به دنبال ادعایی که از طرف پدر فاطمه طرح شده بود،‌ ما هم در این باره با شیرین جهانگیری، یکی از مهمانان ماه عسل به صحبت نشستیم.

ایشان صحبت‌های خود را اینگونه آغاز کرد: روزی با یکی از دوستانم به نام خانم تهرانی به بیمارستان رفته بودم که با پدر فاطمه در آنجا آشنا شدم. پدر فاطمه داشت در بیمارستان گریه می‌کرد و می‌گفت که دخترش را عمل کرده ولی کسی نیست تا از او مراقبت کند. من و دوستم از او خواستیم تا فاطمه را به ما دهد که ایشان هم قبول کردند. 3 روز فاطمه را منزل دوستم بردیم و بعد از سه روز به خانه برادرم رفتم، چون من آن زمان با برادرم زندگی می‌کردم بعد از یک هفته قصد داشتم فاطمه را به پدرش بدهم ولی برادرم ممانعت کرد و گفت بگذار فاطمه سر حال تر شود. خلاصه از این موضوع یک سال و نیم گذشت و فاطمه هنوز پیش ما بود.
 
پدر فاطمه در یک نامه به برادرم نوشته بود که فاطمه نزد شما باشد ولی بعد از یک سال و نیم به بهزیستی مراجعه کردم که اگر ایشان بعدا ادعایی کرد ما هم دلیل داشته باشیم پس از شرح ماجرا برای بهزیستی، مسئولان بهزیستی به من گفتند فاطمه را به پدرش بدهم ولی من قبول نکردم،‌ چون به این کودک وابسته شده بودم. اول به خاطر خدا فاطمه را نزد خود نگه داشتم، ولی بعد از آن به خاطر دل خودم فاطمه را بزرگ کردم و نمی‌توانم از او بگذرم. پس از آن بهزیستی ما را همراه آقای سهرابی (پدر فاطمه) به یک محضر فرستاد و در آنجا آقای سهرابی حضانت فاطمه را به من داد که مدارکش موجود است.



حالا او در رسانه‌ها ادعا کرده من پرستار فاطمه هستم. من به خاطر ادعای آقای سهرابی از سازمان بهزیستی، دولت و ارگان‌های مختلف تقاضای حمایت دارم، چرا که اگر من پرستار فاطمه باشم، ماهیانه باید یک حقوق معینی می‌گرفتم. من با بدبختی‌ و بیچاره گی‌ فاطمه را بزرگ کردم. من و فاطمه در هشت سال اول نزد برادرم زندگی می‌کردیم ولی در هر صورت خیلی مشکلات برای بزرگ کردن فاطمه داشتم بعد از آن با اجاره یک غرفه از شهرداری منطقه 20 روزگار ما می‌گذشت.

 

آقای سهرابی گاهی اوقات به عنوان خرجی فاطمه به من پول داده نه برای پرستاری وگرنه کجا یک معلول پرستاری کسی را قبول می‌‌کند.

ماه عسل برای حضور در برنامه چیزی به من نداده و همان یک دفترچه را هم که به عنوان هدیه به ما دادند‌،‌ من به نام فاطمه کردم.


 
من حتی پول اجاره‌ای که بابت این خانه داده‌ام در قولنامه ذکر کردم که این پول برای فاطمه است چرا که بعد از من پول به خانواده‌ام نرسد و فاطمه بی پشتوانه نباشد. ما الان حدود یک سال با فاطمه جدا در یک خانه اجاره‌ای زندگی می‌کنیم. ما حتی کولر نداریم. اگر من از آقای سهرابی پول می‌گرفتم باید جای خوب زندگی می‌کردم. من از طریق پولی که برادرم، بهزیستی و یارانه خودم جمع می‌شود فاطمه را بزرگ کردم و حتی نمی‌دانم یارانه فاطمه را چه کسی دریافت می‌کند، من هیچ پولی بابت بزرگ کردن فاطمه از بهزیستی نگرفتم. حضور من در برنامه ماه عسل تنها به دلیل این بود که نشان دهم معلولین هم می‌توانند کار کنند.
 
من نمی‌خواهم فاطمه را از دست بدهم و حتی حاضر نیستم یک لحظه از او جدا شوم، از روزی که به ماه عسل رفتم آقای سهرابی آرامش من وخانواده‌ام را گرفته و هر روز زنگ می‌زند و یا اس ام اس تهدید‌آمیز می فرستد.


گفتنی است، که در این دیدار خانم جهانگیری چند سند هم به ما نشان داد که سند حضانت فاطمه یکی از آنها بود خانم جهانگیری همونطورکه گفته بود هدیه نقدی ماه عسل رو هم به حساب فاطمه ریخته بود که دفترچه این حساب را به ما نشان داد.

ضمناً وی گفت :که پدر فاطمه ادعا کرده زمان دادن این کودک به من، بنده سالم بوده‌ام در حالی که من از سه سالگی دچار بیماری فلج اطفال هستم و از همان موقع چهار دست و پا راه می‌رفتم و حتی زمانی که فاطمه را از او گرفتم با عصا و کفش طبی راه می‌رفتم.

خانم جهانگیری، حتی این را هم گفت که ما هنگام زیارت امام رضا هم به هتل می‌رویم نه منزل آقای سهرابی البته ایشان این اعتراف را هم کرد که خرج این سفرها توسط پدر فاطمه داده می‌شود.

خانم جهانگیری در آخر گفت پدر فاطمه گاهی 6 یا 8 ماه یک دفعه به دیدن دخترش می‌آید و بیشتر از 5 دقیقه هم در اینجا نمی‌نشیند و خیلی زود می‌رود.

شایان ذکر است، ما با آقای علیپور صاحبخانه‌ی شیرین جهانگیری، هم صحبت کردیم و ایشان به ما گفت که آقای سهرابی پول اجاره خانه‌ی فاطمه و شیرین را سه ماه یکبار پرداخت می‌کند اما من خود ایشان را نهایتاً در این یک سال اخیر فقط یکبار دیده‌ام.


آقای علیپور در ادامه گفت: فاطمه به خانم جهانگیری خیلی وابسته است حتی طوری که صدای افراد دیگر را از جمله خود من را نمی‌شنود، اما همیشه نسبت به صدای خانم جهانگیری حساسیت نشان می‌دهد.


انتهای پیام/ اس