شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
سه تا مرد سوار تاکسی شدند، در را که بستند، راننده فهمید از مواد روان گردان استفاده کردند، برای همین میخواست زودتر از شر آنها راحت شود، پس سریع خودرو را روشن کرد و بعد زود خاموش کرد و گفت: «مسافران عزیز رسیدیم به مقصد..!» نفر اول پول میدهد و پیاده میشود. مرد دوم نه تنها پول میدهد بلکه تشکر هم میکند! اما نفر سوم با عصبانیت تمام یک مشت محکم می زند تو سر راننده! راننده میپرسد: «چرا میزنی؟» طرف جواب میدهد: «فکر کردی نفهمیدم؟ اینو زدم که درس عبرتی به شه واست از این به بعد تند نری! داشتی همه رو به کشتن میدادی!»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید