به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران؛ امیرسرتیپ احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش در مراسم گرامیداشت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی که با حضور خانواده معظم این شهید و فرماندهان و روحانیت محترم و دانشجویان دانشکده افسری امام علی(ع) در این دانشگاه برگزار شد، اظهار داشت: دفاع از باور‌ها و ایمان و اعتقاد از مشخصه‌های شهید بزرگوار صیاد شیرازی بود.  
 
وی افزود: شهید مطهری می‌فرماید اگر امام حسین (ع) بدنشان آماج تیر‌ها و نیزه‌ها قرار گرفت، این بدن تاوان یک روح بزرگ است، شهید صیاد شیرازی نیز دارای چنین روحی بود.  
 
فرمانده نیروی زمینی ارتش تصریح کرد: هنگامی که در لشکر ۹۲ زرهی در سال ۶۴_۶۳ فرمانده گروهان بودند، شهید صیاد شیرازی فرمانده قرارگاه بود و از رهنمودهای ایشان استفاده می‌کردیم و به قول راننده ایشان خواب شهید صیاد شیرازی فقط در قسمت عقب صندلی استیشن بود.  
 
امیر سرتیپ پوردستان اظهار داشت: شهید صیاد شیرازی دارای چنین روحی بود و به جرات می‌توانم عرض کنم این شهید یکی از معجزات انقلاب اسلامی است.  
 
وی افزود: بسیجیان، سپاهیان و ارتشی‌ها در دوران دفاع مقدس اینگونه بودند و زمانی که شهید صیاد شیرازی فرماندهی در جنگ را به عهده داشت، از مرز ایران، ترکیه و عراق تا اروندرود ۱۳۰۰_۱۴۰۰ کیلومتر مرز برای نیروی زمینی بود و کسی فکر نمی‌کرد این افسر جوان بتواند اینگونه موفق باشد.  
 
فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت: بعد از انتصاب ایشان عملیات‌های طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و والفجر‌ها شکل گرفت و نشان از نبوغ نظامی و ارتباط قلبی و معنوی ایشان است.  
 
وی افزود: در عملیات بیت المقدس که ۲۵ روز استمرار عملیاتی داشت و ۲۵ روز شهید و زخمی دادند و خودرو‌ها از بین رفتند و تحلیل نیرو‌ها شکل گرفت و ایشان در روز ۲۴ همه را جمع کردند و خیلی‌ها می‌گفتند نمی‌توانیم و نشستند با محسن رضایی صحبت کردند.  
 
امیر پوردستان تصریح کرد: در آن جلسه فرماندهان اعتراض می‌کردند که اسم تا تیپ و لشکر است اما از ما چیزی نمانده و کلی شهید و مجروح دادیم اما شهید صیاد می‌گفت در پشت بی سیم یک لحظه چرت زدم و دیدم یک سید نورانی می‌گوید؛ کار تمام شد و لبخند می‌زد، از آن لحظه به بعد هرکس می‌دیدم می‌آمد و جلو می‌رفت، شهید احمد کاظمی، شهید آب‌شناسان و بقیه می‌گفتند برویم و به آن‌ها می‌گفتند، بروید.  
 
فرمانده نیروی زمینی ارتش اظهار داشت: شهید صیاد شیرازی می‌گفت؛ زمانی که وارد خرمشهر شدیم، آنقدر مهمات و نیرو بود که به عینه دیده می‌شد که انگار می‌توانستیم تا مدت‌ها بجنگیم.  
 
انتهای پیام/