محمد حسين معزي در بخش وبلاگ خبر انلاين اندر حکایت ما ایرانی ها نوشته است.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،در افواه حضرات خواص, مثلی در مورد ما ایرانیها بیان میشود که ناظر به رفتارهای اجتماعی و سیاسی ماست. میگویند ما ایرانیها خوش استقبال و بد بدرقهایم. یعنی از تازگی و تازهها خوب استقبال میکنیم و به به و چهچه میکنیم و با آب و تاب وصف ناشدنی و تمام هیجانات ممکنه به شرح و تفصیل محسّنات امر میپردازیم. آن چنان که امری خدایی و نعمتی بهشتی نصیب ما شده است و مخالفت با آن در حکم نا اهلی و نافهمی است.امری آسمانی و نصیبی جان افزا.
بعد هم سفره میآرائیم و از تمام داشتههایمان خالصانه بر سر آن مهیا مینمائیم و تعارف هم نمیکنیم.
اصلاً بهترینهایمان برای مهمان است و قشنگترین اتاقمان مهمانخانه. مهمان را هم حبیب خدا میدانیم. و خدا را هم خیلی دوست داریم. اما خدا نکند از این مهمان خطایی سر بزند یا دیرتر از موعد مقرر عزم ترک مهمانی نماید. همین میزبان خوش اخلاق و شارح اوصاف آسمانی مهمان, تبدیل به سختگیرترین و بداخلاقترین و در خیلی از مواضع هم بیانصافترینها میشود. آن قدر سخت میگیرد که حتی اولینها و بدیهیها را هم نمیتواند ببیند. اینها که هیچ سریع هم در مسند قضاوت نشسته و آن چنان حکم میراند که شریح قاضی در کنار او عادلترین میشود.
بعد هم تمام تلاش خود را برای دفع و رفع این ناخوانده مهمان، به کار میبندد. این وضع در بسیاری از ما دیده میشود. و مبنای همین مثل که (ایرانیها خوش استقبال و بد، بدرقهاند) شده است.
اما به راستی چگونه باید باشد. ما مسلمانیم و اسلام و تعالیم آن دستور اخلاق و قانون شریعت ماست. میپذیریم که بر مبنای خدایی گام برداریم و این بسیار زیباتر و لطیفتر است، که نه، درستترین است.
آنچه که از سخن خدای مهربان و پیامبر زیبای او و امامان نورانیمان به ما رسیده و میخوانیم این است که خدای متعال هرگز بر بندگان خویش ظلم نمیکند. (لیس بظلام للعبید) و قدر هر چیز را بر اندازه همان پاس میدارد. مهربان است و دلسوز. و هیچ چیز، از دیدهاش، نادیده نمیماند.
تو اگر خوب زیستی و گفتی و عمل نمودی، اجرش محفوظ و اگر هم بد، نیز به همان نحو. زیاده از حد با تو, معامله قضاوت نمیکند. و بدی را بیش از حدش جزا نمینماید. چون او عادل است.
پس طریق راست، این است که ملاک عمل, اعتدال و اخلاق نیکو باشد. قدری در رفتارهای اجتماعی، سیاسی جامعه بیندیشیم. آیا اینگونه است ,ما (خوش استقبال و بد، بدرقهایم).
خدا نکند در این مملکت کسی از اسب مراد بر زمین بیفتد، آنقدر او را به چوب نقد و بیانصافی مینوازند که درد زمین خوردن فراموشش شود. این امری واضح است که هر کس در گرو عمل خویش است و عمل هر کس متوجه فاعل آن، لذا انصاف و اعتدال، به اندازه خواندن است.
این وجیزه را در ایامی که دورههایی تمام میشود و دوران دیگری آغاز میشود محض اعتبار، بخوانید.