فرد باید در زمینه کاری و تجارت هم وارد باشد؛ فرضا مدیر یک شرکت کامپیوتری باید از اصول کامپیوتر آگاه باشد ، تا حدودی روانشناسی و روابط عمومی را به خوبی بشناسد. که بتواند به بهترین نحو ممکن با سایر افراد ارتباط کاری منسجمی بر قرار کند.
از تبلیغات سر رشته داشته باشد؛اعتماد به نفس بالا و قدرت رهبری داشته باشد ؛صبور و باشد و بتواند شرایط سخت رو به خوبی پشت سر بگذارد؛دور اندیش باشد و شرایطی که در آینده ممکن است پیش بیاد رو به خوبی تحلیل کند و بتواند فرصتها و تهدیدات آینده بازار رو به خوبی درک کند؛در سطر وظایف یک مدیر و تاجر رهبری استراتژیک بازار و مدیریت قوی هزینه ها و کارکنان باید باشد.
موفق ترین افراد در تجارت نگرشهای مشخص و منظمی دارند، قابلیتهای شخصی نیز مانند اشتیاق به تحصیل، محرک ها و انگیزه های شخصی، استقامت در رسیدن به آرمان ها و اهداف، بصیرتی روشن و خدشه ناپذیر و در نهایت اشتیاقی وصف ناپذیر و همیشگی از عوامل تاثیر گذار در این فرایند هستند.
1.یادداشت کردن :
اکثر افراد در تجارت ، وقتشان را صرف یادداشت کردن می کنند . درحالیکه
یادداشت برداری و فکس دیگر بسیار قدیمی شده اند . به علاوه انبوه کاغذهای
سفید ، پیشنهادها و رزومه ها را نیز به آنها اضافه کنید مسلم است که باید
برای موفق شدن بر قدرت و مهارت خود درنوشتن کلمات بیفزایید . شما می توانید
تنها با یک بازدید کوتاه از” ایمیلتان” از همه چیز اطلاع یابید .
2.شبکه اجتماعی :
همه ما عادت به زیاد صحبت کردن نداریم ، حتی برخی ازما سعی می کنیم که
کوتاه و مختصر گفتگو کنیم ، اگرچه دانستن و کسب اطلاعات بیشتر مستلزم بیشتر
پرسیدن و سخن گفتن است ، اما کلید مهارت آموختن ، گوش کردن است
3.صحبت کردن : ترس
بالاترین رتبه گفتگوهای عمومی میان مردم جهان را به خود اختصاص داده است .
تمرین ، بهترین راه برای غلبه براین مشکل است. ممکن است با کار در محیطی
امن احساس راحتی کنید ، اما برخی مواقع مجبورید که در صحنه واقعه حضور
داشته باشید .
4.القائ خواسته ها : ممکن است که فکر کنید هرگز به
تحمیل عقاید خودتان به دیگران نیاز نداشته باشید ، اما واقعیت این است که
همه ما هر روز افکارمان را به دیگران تحمیل می کنیم . زمانی که با یک رئیس
مصاحبه می کنید نیز به نوعی افکارتان را به او القا می کنید ، این فرایند
در زندگی روزمره نیز ادامه دارد ، مثلا هنگامی که والدینتان را مجبور به
خرید کالای مورد نیازتان می کنید . مهارتهای متقاعد کردن بسیار آسان و قابل
اجرا هستند .
5.مذاکره کردن : اگر متقاعد کننده توانا و متبحری
نیستید ، شاید بتوانید یک مذاکره کننده و یا سخنور ماهر بشوید ، بسیاری از
مهارتها مانند هم هستند؛ اما شما در تجارت با افرادی مواجه می شوید که
بسیار جدی و سخت گیرند ، اگر چنین مهارتهایی را کسب نکرده باشید ، بازنده
هرروز و همیشگی خواهید بود .
6. استراتژی و راهبرد :
تجارتی که از یک بحران اقتصادی به بحران دیگری انتقال می یابد و دستخوش
تغییر و تحول می شود ، مدت زیادی دوام ندارد و نابود می شود . واضح است ،
اگر شما سکان دار این تجارت هستید ، باید فرمان جنگ را صادر کنید و مسیرتان
را تغییر دهید ، آیا به درستی مسیر مقابل را می شناسید ؟
7. پروژه :
بسیاری از افراد در تجارت عجول و بی حوصله هستند ، چنین افرادی با هر
معامله یک قدم بیشتر به ورشکستگی نزدیک می شوند . و متاسفانه سقوط می کنند و
دیگر قادر به ازسرگیری امور تجاری نیستند . اما شما با بکارگیری مدیرت
پروژه ، زندگی ، تیم کاری و برنامه های تجاری خودتان را به نوعی بیمه می
کنید ، از فشار کاری و استرس می کاهید و برنامه ها را در زمان مقرر با
موفقیت کامل انجام می دهید . دقیقا نمی توان همه چیز را تحت کنترل گرفت ،
ولی با اجرای برنامه منظم و هماهنگ شده ، تا میزان زیادی می توانید از وقوع
بحران ها و حوادث غیرمترقبه جلوگیری کنید .
8. مالی : مهمترین
عاملی که موجب سقوط و ورشکستگی تاجران می شود ، طرحهای نادرست مالی است .
در واقع تمام سرمایه¬های مالی در روند و مسیر نامناسبی قرار می گیرند .
هیچگاه از تمام سرمایه و اندوخته مالی خود در معاملات تجاری استفاده نکنید ،
و همیشه درصدی از آن را پس انداز کنید ، فرض کنید تمام سرمایه شما در یک
معامله مانند بادکنکی در جریان است ، همانطوری که باد مسیر حرکت بادکنک را
بدون هیچ برنامه قابل پیش بینی تغییر می دهد ، سرمایه در حال چرخش شما نیز
بدلیل فقدان یک طرح مشخص و مدیریت مالی مناسب ، روزی از مسیر اصلی خویش
خارج شده و ناپدید میشود
9. ریسک پذیری : یکی دیگر از اصول
تجارت ریسک پذیری و قدرت انتخاب است ، تاجر موفق باید حس ششم خوبی هم در
زمینه تجارت و هم در شناخت افراد داشته باشد ، واین امر جز با یک تجربه فوق
العاده و روانشناسی فردی بوجود نمی آید براساس آمارهای ثبت شده ، تاجران
جوان دارای بیشترین قابلیت ریسک پذیری هستند .
10. پشتیبانی و سازماندهی
: پول و سرمایه مالی تنها منبع مورد نیاز شما است . هر تجارتی یک ورودی
سرمایه و یک خروجی یا بهره وری و بازدهی دارد . کار شما شناسایی افراد
مناسب ، آگاهی از نیاز آنها و ارائه خدمات و کالای مناسب به آنهاست . قطعا
چنین برنامه ای نه تنها امنیت مالی شما را حفظ می کند ، بلکه براعتبار شما
نیز می افزاید .
11.مدیریت زمان : سابقا مدیری داشتم که حتی یک
بار هم نتوانست سروقت به جلسه برسد ، و همیشه ۱۰ دقیقه دیرتر ، با چهره ای
برافروخته و نامرتب ظاهر می شد . هرروز بر مجموعه عذرخواهی ها و تاسف هایش
افزوده می شد . از طرفی وی در جایگاه یک مدیر هرگز نتوانست الگوی مناسبی
برای دیگر کارمندان شود . مدیریت زمان نه تنها از فشار روحی و استرس شما می
کاهد ، بلکه بر محبوبیت و احترام شما نیز می افزاید و شان واقعی شما را
بیش از پیش آشکار می کند .
12. مدیریت جلسه : اکثر افراد از جلسه
و حضور در آن و صرف ساعتهای زیاد بدون تحرک متنفرند ، اما جلسه ها بخش
عمده ای از زندگی تجاری ما را تشکیل می دهند . تعداد کمی از افراد هم حضور
در جلسه را برای رهایی از کار می پسندند . اگر جلسه ها و نشست های شما
ثمربخش ، فعال و کنترل شده باشد ، قطعا در پروژه تجاری خود پیشرفت خواهید
کرد وهرکسی حاضر خواهد بود تا تحت فرمان شما ، برایتان کار کند .
13. رهبری :
اصلی ترین بخش یک تجارت موفق رهبری و هدایت افراد و سرمایه ها است . با
نگاهی اجمالی به زندگی رهبران سیاسی به نقش و قدرت کلام آنها پی خواهید برد
. رهبران کاریزما و فرهمند همیشه یک قدم جلوتر و در جایگاهی والاتر قرار
می گرفتند . زیرا نبض ملت در نفوذ کلام رهبران کاریزما جریان داشت . آیا تا
کنون توانسته اید کسی را با خود همراه کنید ؟ آیا قادرید تا افراد یک گروه
را به کاری که مغایر با خواسته شان است برای بقای یک تیم مجبور به اطاعت
کنید؟
14. نظام ها : اگر دائما در حال تغییرهستید ، و از یک شاخه
به شاخه دیگر می پرید ، قطعا یک جای کار می لنگد . نظام های موثر ثبات ،
بازدهی و بهره وری و کاهش هزینه ها را پدید می آورند . برای یادگیری و
اجرای نظام های رقابتی و آموزش افراد راهی طولانی در پیش دارید . اما اگر
بنیان کار را برراستای سیستم مشخص و هماهنگ بنا کنید قطعا در هر پروژه ای
موفق خواهید بود.
1۵.بازدهی و قابلیت های فردی : ضرباهنگ زندگی
شما چه چیزهایی هستند ؟ جه چیزهایی رفتار شما را اجتماعی تر ، احساساتتان
را متمرکزتر و کارتان را خلاق تر می کنند و یا بلعکس ، از انرژی شما می
کاهند و موجب افسردگی و امواج منفی در کارتان می شوند ؟ چه جاهایی بر کار
فائق می شوید و چه زمانی مقابله کنید ؟ پیش از آنکه به دیگران بیاموزید و
آنان را هدایت کنید ، ابتدا باید قابلیتها و استعدادهای خودتان را بشناسید و
آنهارا در مسیر درست هدایت کنید .
۱6.قدرت تخیل : بسیاری از
مردم جنبه خلاقیت خود را از یاد می برند و تصور می کنند باید به بعد منطقی
خود توجه کنند . اما در واقع موفق ترین تاجران ، افرادی هستند که به جنبه
احساسی و قدرت تخیلشان بها میدهند و به بازپروری رویا ها یشان میپردازند .
این جمله استادم را برای همیشه آویزه گوشم کرده ام و هرگز آنرا از یاد
نخواهم برد . او روزی سر کلاس رو به همه دانشجویان گفت : ” هرچیزی که لمس
میکنید ، رویایی بوده که دیروز در سر می پروراندید و امروز به واقعیت مبدل
گشته و در دستان شماست
17. خلاقیت : اگر بتوانید چیزی را تصور
کنید ، قطعا می توانید آنرا بسازید ، و اگر توانستید آنرا بسازید ، مسلما
در فروش آن نیز موفق خواهید بود . دقیقا به اطرافتان بنگرید ، به چیزهایی
که می خرید و استفاده می کنید بیاندیشید ، بی شک فردی که آنها را ساخته و
به شما فروخته تفکر و تخیلی عمیق نسبت به آن داشته است ، بی شک سورپرایزد
خواهید شد ، اگر بدانید چه افراد مبتکری آنها را اختراع کرده اند . اغلب
تولیدات حاصل اختراع کسانی هستند که دارای تصور ، تخیل و خلاقیت بوده اند .