شنای قورباغه که می رفت آب ابوعطا می خواند.
فریاد بستر خشک رودخانه به دریا نمی رسد.
دریا با موج، خودش را به ساحل می مالد.
استخر نمی رفت چون به ناجی غریق اعتماد نداشت.
دل به دریا زد و غرق شد.