
باشگاه خبرنگاران جوان؛ حمیدرضا غلامزاده* - مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در موضوعات هستهای به یکی از مهمترین و جنجالیترین سرفصلهای خبری دنیا تبدیل شده است. اگر چه اصل موضوع مذاکرات هستهای ایران همواره برای رسانههای بینالمللی جذاب بوده، اما در این مقطع زمانی خاص و شرایط موجود مذاکره، حساسیتها بیشتر هم شده است.
دلیل اصلی این حساسیت شخص ترامپ است که از یک سو همان عامل خروج آمریکا از برجام و شکست توافق بوده و از سوی دیگر در دومین دور ریاست جمهوری خود به شدت نیازمند یک دستاورد سیاست خارجی برای میراث خود است؛ بنابراین ترامپ و تیم مذاکره کننده کاخ سفید نه تنها سعی میکنند این مذاکرات را به نتیجه برسانند، بلکه تلاش مجدانهای خواهند داشت تا میزان امتیازاتی که به ایران میدهند کمتر از برجام باشد تا امکان فخرفروشی به دموکراتها را داشته باشند. اما این هدف تنها در میز مذاکره دنبال نمیشود و ابزارهای دیگری را نیز استفاده میکنند.
آمریکاییها از رسانه به عنوان یک ابزار مذاکراتی و یار کمکی رسمی و غیررسمی بهره میبرند. نحوه استفاده دولت آمریکا از رسانه را در چند مورد میتوان دسته بندی کرد.
۱-دسته اول اظهارات علنی آنها در رسانه است که بخشی از مواضع و حرف خود را به صورت علنی در رسانه مطرح میکنند تا در فاصله زمانی بین مذاکرات، ادراک و انتظارات مد نظر خود را در فضای عمومی و در ذهن مذاکره کنندگان ایرانی شکل دهند.
۲-دسته دوم طرح مباحث غیررسمی در رسانههای جریان اصلی است که خواستهها و منویات آمریکا را در قالب تحلیل یا شنیدههای خود یا از منابع ناشناس «که خواستند نامشان فاش نشود!» مطرح میکنند. محتوای این بخش برای خط و نشان کشیدن و تهدید غیرمستقیم تیم مقابل است تا سطح انتظارات ایرانیها را مدیریت کند.
طرح موضوعات زیاده خواهانه و دست بالا گرفتن در مطالبات آمریکا یا صحبت از امتیازاتی که ایران باید بدهد، از زبان این رسانهها بار سیاسی و مذاکراتی برای تیم ویتکاف ندارد و به راحتی قابل شانه خالی کردن است.
۳-نوع سوم در بهره گیری از ابزار رسانه، مخاطب یا افکار عمومی ایران است. در سالهای اخیر یکی از رویکردهای مهم و جدی ایالات متحده در قبال ایران، استفاده از «دیپلماسی عمومی متخاصم» علیه افکار عمومی کشورمان است که هدف اصلی آن سلب آسایش و ناآرام کردن ذهن مردم است تا به تدریج اعتماد آنها نسبت به حاکمیت را مختل کرده و جامعه ایرانی را دچار اختلال محاسباتی و سورفتار جمعی گسیل دهد.
در شرایط مذاکراتی کنونی، آمریکاییها کاملا متوجه شدهاند که افکار عمومی و بازار ایران نسبت به محرکهای بیرونی بسیار تاثیرپذیر است و از این شرایط به عنوان یک سلاح مضاعف استفاده میکنند. بدین ترتیب با انتشار اخبار جعلی و امیدآفرینی پوچ حساسیت افکار عمومی را تحریک کرده و با مدیریت جریان خبرهای راست و دروغ، نبض بازار را نیز مدیریت میکنند.
انتظارات افکار عمومی و واکنشهای تند بازار خواه ناخواه فشار بر تیم مذاکره ایرانی را افزایش خواهد داد و مطالبه توافق به هر قیمتی را رقم خواهد زد. بدین ترتیب مقاومت دیپلماتهای ایرانی در مقابل زیادهخواهیهای آمریکا میتواند به عنوان کارشکنی و لجاجت مقامات ایرانی تعبیر شود و تعهد آنها را تقصیر نشان داده و آنها را مقصر جلوه دهد.
البته باید اذعان کرد بخشی از این آسیب پذیری ناشی از اقدامات نسنجیده داخلی در میان برخی مقامات، رسانهها و تحلیلگران است که با خوش بینی مفرط و اظهارات غلط این حساسیت و خوش خیالی را در افکار عمومی ایجاد کرده و آنها را نسبت به مذاکره شرطی کردهاند.
تبدیل تهدید به فرصت
اگرچه همانطور که ذکر شد، رسانه یک ابزار تهدیدآمیز در دست تیم مذاکره کننده آمریکایی است، اما همین ابزار میتواند از سوی مذاکره کنندگان ایرانی نیز مورد بهره برداری قرار گیرد. البته نوع سوم استفاده ابزاری از رسانه که در بالا ذکر شد برای ایران و در قبال مخاطب آمریکایی قابل استفاده نیست؛ چرا که نه این دسترسی وجود دارد و نه افکار عمومی آمریکا دسترسی و توجه و آگاهی خاصی از موضوعات بین المللی دارند که تحریک پذیر باشند. اما کارکرد اول و دوم رسانه در مذاکره برای تیم ایرانی نیز قابل استفاده و بلکه واجب است.
در خصوص دو موضوع درباره مذاکرات نیاز جدی به استفاده از ظرفیت رسانهای وجود دارد تا از ابهام موجود خارج شود. موضوع اول روایت ایران از پذیرش مذاکرات است. از نگاه مقامات ایرانی، مذاکرات غیرمستقیم و دوجانبه پیش از این وجود داشته و با توجه به تخصیص موضوع مذاکره به پرونده هستهای، تهران پذیرفته است که مجددا به همان روند مذاکراتی که آمریکاییها ترک کرده بودند باز گردد.
اما روایت غرب از شروع مذاکرات تاثیر تهدیدات و فشارهای آمریکا علیه ایران بوده است. عدم گفتگوی فعال وزیر امور خارجه و سخنگوی او و سایر مقامات باعث شده این انگاره در فضای رسانههای بینالمللی پررنگ و تثبیت شود.
این نقیصه با اظهارات مکرر و مستمر مقامات ایرانی قابل رفع است. از طرفی این موضوع نه حساسیت بالایی دارد و نه تاثیر منفی بر مذاکرات دارد که اظهار نظر درباره آن صرفا بر عهده وزیر یا سخنگوی وزارت خارجه گذاشته شود. مسئولانی، چون معاونین وزارت خارجه، اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس، رییس جمهور و برخی وزرا و مقامات لشگری هم میتوانند در این موضوع حضور فعال و علنی رسانهای داشته باشند.
موضوع دوم که در پرده ابهام باقی مانده مطالبات و انتظارات ایران از مذاکره و توافق است. عراقچی و مقامات ایرانی در این خصوص سکوت اختیار کردهاند و درباره هدف از مذاکره و انتظار آنها از توافق احتمالی صحبتی به میان نیاوردهاند.
این سکوت موجب میشود زمین بازی و سطح انتظارات از سوی طرف مقابل تنظیم شود و تیم مذاکره ایرانی ابتکار عمل را از دست بدهد. در این جا از هر دو سطح ابزار رسانه باید استفاده کرد. هم مقامات ایرانی باید شفاف و علنی از مطالبات و انتظارات خود حرف بزنند و هم برخی از این موارد را از زبان رسانههای فارسی و زبان خارجی ایرانی مطرح کنند.
سیاست ابهام و سکوت در دوره برجام نیز سرلوحه تیم مذاکراتی بود که آسیب آن بعدها آشکار شد و فرصت استفاده از رسانه را از دست داد. اما اکنون طرح علنی برخی انتظارات موجب میشود طرف مقابل خواستههای خود را تعدیل کرده و در ساحت رسانه نیز متناسب با رفتار ایران کنش داشته باشد.
جنگ متقابل زبان رسانهایها با یکدیگر نیز باید به عنوان یک مکمل و بخشی از فرایند مذاکره دیده شود، نه صرفا یک افزونه غیرضروری. در شرایطی که طرف آمریکایی نهایت استفاده خود از رسانه را میبرد و رسانههایش هم توان بالا و غیرقابل مقایسهای دارند، تیم ایرانی نیز باید تلاش خود برای استفاده از رسانه را ضروری و غیر قابل اجتناب بدانند.
چه بسا بهتر باشد یک کارگروه دیپلماسی عمومی و رسانهای و واکنش سریع از فعالان رسانههای بینالمللی ایران که از ابتکار عمل و اعتماد لازم برخوردار هستند در کنار وزارت خارجه قرار گیرند تا در این برهه در طراحی کمپین و محتوا برای مذاکرات و مذاکره کنندگان همکاری داشته باشند.
*کارشناس مسائل آمریکا
بیزحمت اگه میشه / کلاه قرمزی و پسر خاله را برا صدمین بار برامون بزارید
در کنار این ها تمام فیلتر شکن ها رو مسدود (چه پولی و چه غیر پولی) و اینستاگرام و واتساپ و تمام پیام رسان های آمریکایی رو به طور کامل مسدود کنید (فیلتر واقعی و نه مثل فیلتر کردن های قبلی تون ) و........
با اینکار اونا دیگه رسانه ای ندارند و........
هر وقت بخواد میبره بالا و هر وقت بخواد میاره پایین
نمونه ش بورس هست
بدون وزیر اقتصاد همه ی مشکلات طلا و بورس و ارز حل شد
این مملکت اگر وزیر و نماینده ند اشت الان جزو 10 کشور برتر دنیا بود
مشکل ما دزدها و اختلاسگرها و اقازاده هاست
یا یک طراح استخدام کنید
یا از عکسای واقعی وبهتر استفاده کنید.