
باشگاه خبرنگاران جوان - طی یک دهه گذشته، هزاران جوان ایرانی برای تحصیل در رشته پزشکی راهی کشورهای خارجی شدهاند. آنها با امید بازگشت و خدمت به مردم خود، هزینههای گزاف را متحمل شدند و سالهای جوانی را در غربت گذراندند. اما حالا بسیاری از این پزشکان، با وجود پایان تحصیلاتشان، پشت مرزهای ایران بلاتکلیف ماندهاند؛ نه مجوز ورود دارند، نه امکان معادلسازی مدرک، و نه چشماندازی برای خدمت به مردم کشورشان.
این در حالی است که ایران بهویژه در مناطق محروم با کمبود شدید پزشک روبهروست. یک تناقض تلخ و ویرانگر؛ از یکسو نیروهای آموزشدیدهای که میتوانند درمانگر درد مردم باشند، از کشور رانده میشوند، و از سوی دیگر، بیماران در روستاها و شهرهای کمبرخوردار، از ابتداییترین خدمات درمانی محروم ماندهاند.
وعدههایی که روی زمین ماند.
رییس جمهور در نشست هیئت امنای مؤسسه تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی، بر لزوم فراهمسازی زمینه بازگشت نخبگان ایرانی تحصیلکرده در خارج از کشور تأکید کردهاند. وی خاطرنشان کرد: جذب منابع انسانی باید بر اساس شایستگیها و با تعیین شاخصهای روشن انجام و همچنین زمینه بازگشت نخبگان ایرانی تحصیلکرده در خارج از کشور برای فعالیت در این مؤسسات فراهم شود، اما امروز نهتنها راهی هموار نشده، بلکه پزشکان جوانی که تحصیلات خود را در دانشگاههای معتبر خارجی به پایان رساندهاند، در پیچوخم اداری، آزمونهای محدود و سختگیرانه و فرآیندهای فرساینده گیر افتادهاند.
انحصار به قیمت جان مردم
انحصار آموزش پزشکی در کشور، و نگاه سلبی به دانشآموختگان خارجی، ریشه بسیاری از مشکلات فعلی است. وزارت بهداشت به جای باز کردن درهای نظام سلامت برای این گروه، با نگاه بدبینانه و محدودکننده، مانع از ورود پزشکان مهاجر شده است. آزمونهای معادلسازی که سالی یکبار و با ظرفیت اندک برگزار میشود، عملاً به سد راه بازگشت تبدیل شدهاند. در برخی گزارشها آمده که حتی پزشکانی با رزومههای قوی از دانشگاههای شناختهشده بینالمللی، ماهها و گاهی سالها منتظر ماندهاند تا مجوز کار در کشور خودشان را بگیرند؛ بدون آنکه دلیل قانعکنندهای برای این تأخیرها وجود داشته باشد.
کمبود پزشک در مناطق محروم؛ یک بحران پنهان
آمارهای رسمی نشان میدهد که توزیع پزشک در کشور بسیار نابرابر است. استانهای محروم و دورافتاده، با کمبود شدید نیروی انسانی مواجهاند؛ درمانگاههایی که ماههاست پزشک عمومی ندارند، روستاهایی که بیمارانشان برای ویزیت ساده باید صدها کیلومتر سفر کنند. در چنین شرایطی، اینکه پزشکان ایرانی تحصیلکرده در خارج اجازه ورود ندارند، بیش از آنکه موضوعی صرفاً اداری باشد، یک بحران ملی است. منابع انسانی آماده، ولی بلااستفاده؛ و مردم نیازمند، ولی بیپاسخ.
هزینه انسانی و ارزی یک سیاست اشتباه
تحصیل پزشکی در خارج از کشور، بهویژه در کشورهایی، چون روسیه، ترکیه، ارمنستان و اوکراین، سالانه میلیونها دلار ارز از کشور خارج میکند. اما آسیب اصلی نه ارزی است و نه مالی، بلکه انسانی است. این دانشجویان، با هدف بازگشت رفته بودند، اما حالا اغلبشان در تلهای بینالمللی گرفتار شدهاند؛ نه امکان طبابت در کشور میزبان دارند، نه در ایران مجوز میگیرند. نتیجه چنین بنبستی، گاه مهاجرت مضاعف به کشورهای ثالث است؛ یعنی همان فرار مغزهایی که سالها دربارهاش هشدار داده شده بود.
راهکار چیست؟
رفع این بحران، نیازمند تصمیمی شجاعانه و تغییر نگاه در سطح کلان است. اولاً باید روند معادلسازی مدارک پزشکی تسهیل شود؛ نه با چشمپوشی از کیفیت، بلکه با شفافسازی و سرعتبخشی در روندها. ثانیاً باید برای جذب پزشکان ایرانی خارج از کشور، مشوقهایی جدی در نظر گرفته شود؛ از تسهیل مجوز کار تا طرحهای حمایتی برای حضور در مناطق محروم.
شاید وقت آن رسیده باشد که وعدههای رئیسجمهور، از شعار به عمل برسد. آنچه امروز در خطر است، تنها سرنوشت چند پزشک نیست؛ بلکه سلامت میلیونها ایرانی در نقاط دور و نزدیک این سرزمین است.