نشست علمی «بررسی طرح تشکیل اتحادیه کشور‌های وارث تمدن ایرانی از منظر سیاسی، تاریخی و اقتصادی» در محل دانشگاه تهران برگزار شد.

باشگاه خبرنگاران جوان - اولین نشست از سلسله نشست‌های علمی «همگرایی منطقه‌ای در حوزه تمدن ایرانی» شنبه، یازدهم اسفند، با عنوان «بررسی طرح تشکیلِ اتحادیه کشور‌های وارث تمدن ایرانی از منظر سیاسی، تاریخی و اقتصادی» در تالار ایرج افشار کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار شد.

در این نشست که به ابتکار انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی و همکاری اداره کل فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران، کانون ایران‌شناسی دانشگاه تهران و گروه پژوهشی ورارود دانشگاه تهران برگزار شد، دکتر حسین رمضانی خردمردی مدیرعامل انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی و دبیر نشست، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی و رئیس مؤسسه دین و اقتصاد و دکتر حسن حضرتی، دانشیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه تهران، به سخنرانی پرداختند.

دکتر حسین رمضانی خردمردی: اگر در قالب همگرایی منطقه‌ای به هموطنان تاریخی‌مان توجه نکنیم، باید با جذب‌شدگان آنان در داعش و موساد بجنگیم

در ابتدای نشست حسین رمضانی خردمردی به تشریح نتایج هم‌اندیشی با ۱۶ استاد و صاحب‌نظر دانشگاه برای برگزاری سلسله نشست‌های علمی درباره همگرایی منطقه‌ای در حوزه تمدن ایرانی پرداخت و در ادامه در توضیح عنوان این نشست گفت: عنوان نشست امروز ما «اتحادیه کشور‌های وارث تمدن ایرانی؛ از منظر سیاسی، تاریخی و اقتصادی» است و همانگونه که از عنوان نشست پیداست، این نشست به صورت سلسله نشست‌های علمی با عنوان کلی «همگرایی منطقه‌ای در حوزه تمدن ایرانی» در دانشگاه‌ها ادامه خواهد یافت.

وی گفت: برای تعیین شیوه طرح این موضوع با برگزاری جلسات حضوری و بعضاً تلفنی، از اساتید دانشگاه‌های مهم شهر تهران نظر خواهی شد که نظر و توصیه جمعی و غالب استادان، برگزاری نشست‌های علمی در دانشگاه‌ها و تبیین بیشتر موضوع در حوزه‌های مختلف علمی ـ دانشگاهی بود و این عنوان در نتیجه این تبادل نظر جمعی انتخاب شد.

رمضانی خردمردی در ادامه به موضوع بررسی طرح تشکیلِ اتحادیه کشور‌های وارث تمدن ایرانی از منظر سیاسی پرداخت و با تأکید بر این که ما در کشور با مسأله «فهم نامفهوم مفاهیم» یا فهم ناقص و متفاوت مفهوم نسبت به یکدیگر مواجهیم؛ لذا در ابتدای کار باید مفاهیم به کار رفته در عنوان نشست را تعریف کنیم، افزود: مفاهیم کلیدی عنوان نشست چهار مفهوم «اتحادیه»، «کشور»، «وارث»، «تمدن ایرانی» است. منظور از اتحادیه، اتحادیه‌های منطقه‌ای است که نمونه‌های آن در نظام بین‌الملل کنونی، اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا، اتحادیه عرب، اتحادیه ملل جنوب شرق آسیا (آ. سه. آن) برای همه ما آشنا است. منظور از کشور واحد سیاسی مستقل است که با برخورداری از حاکمیت، اراده ملی برای پیوستن به اتحادیه به نمایندگی از ملت خود را متجلی می‌سازد. وارث نیز از این رو انتخاب شده است که حق قانونی برابر نسبت به دیگر کشور‌های عضو و وارثان به عضو می‌دهد که البته در ماهیت کشور نیز این برابری مستتر است. در نهایت منظور از تمدن ایرانی، تمدن ایرانِ تاریخی، به عنوان یک واحد طبیعی ـ انسانی دارای اشتراکات تاریخی و فرهنگی است که از گذشته‌های دور تاکنون در فلات ایران و پیرامون آن ادامه دارد و می‌توان تمدن چین، هند، مصر، یونان، ایتالیا، آلمان، فرانسه، انگلیس و ... را نیز در کنار تمدن ایرانی مثال زد.

مدیرعامل انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی ادامه داد: عدم دقت در مفاهیم به اختلاف و بسته شدن راه گفت‌و‌گو و مدارا و همگرایی و وفاق می‌انجامد که در این باره ناآگاهی و نشناختن و تعریف درست نداشتن از مفهوم ایران مثالی گویاست که به دوگانه‌سازی ایران و اسلام و بعضاً تقابل این دو در فکر و ذهن بسیاری از ایرانیان انجامیده است؛ در حالی که ایران مانند همه واحد‌های سیاسی‌ای که دولت یا کشور نام دارد، از انسان‌هایی که در واحد سیاسی به عنوان وطن و میهن خویش می‌زیند، تشکیل شده است و وطن ارزشی به تعداد هموطنان دارد.

رمضانی خردمردی گفت: دکتر چنگیز پهلوان، در سال ۱۳۷۲ ــ بلافاصله بعد از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری‌هایی که در دو مفهوم آسیای مرکزی و قفقاز (و نه مفهوم واحد و هویت‌دار و هویت‌ساز کشور‌های وارث تمدن ایرانی یا حوزه تمدن ایرانی) دسته‌بندی شده‌اند ــ در مقاله «در جست و جوی ساختار‌های نوین منطقه‌‎ای»، به همگرایی در حوزه تمدن ایرانی پرداخته‌اند؛ اما متأسفانه مورد توجه سیاست‌گذاران کشور قرار نگرفت و اگر مقامات وقت از همان زمان به دنبال همگرایی منطقه‌ای در حوزه تمدن ایرانی می‌بودند، امروزه شاهد بسیاری از مسائل و مشکلات در این حوزه تمدنی نبودیم.

وی گفت: می‌گویند اگر با داعش در خارج از ایران نجنگیم، باید در داخل ایران با آنان بجنگیم. این جمله کاملاً درست است؛ اما درست‌تر از آن این است که اگر در قالب همگرایی منطقه‌ای به هموطنان تاریخی‌مان در حوزه تمدن ایرانی توجه نکنیم، باید با جذب شدگان آنان در داعش و موساد بجنگیم؛ چرا که این گروه‌های تروریستی آنان را طعمه شبکه‌های عضوگیری خود می‌کنند که نمونه بارز آن ملیت عامل حمله تروریستی شاهچراغ و حضور بسیاری از شهروندان کشور‌ها و جمهوری‌های خودمختار این حوزه تمدنی در قفقاز و روسیه، در میان صفوف گروه‌های تروریستی و نفوذ رژیم اسرائیل در جمهوری آذربایجان است.

وی ادامه داد: اتحادیه‌های نوین منطقه‌ای، سازمان‌هایی مبتنی بر تصمیمات سیاسی حکومت‌ها هستند و از این رو از منظر سیاسی باید بدان پرداخت، بستر‌های تشکیل آن را باید از منظر تاریخی جست‌و‌جو کرد و النهایه، از منظر اقتصادی، اتحادیه منطقه‌ای باید توسعه و پیشرفت و رشد اقتصادی و رفاهی را برای مردمان منطقه به دنبال بیاورد.

رمضانی خردمردی در پایان گفت: نکته پایانی این که به گفته زنده‌یاد دکتر ناصر تکمیل همایون، همگرایی در حوزه تمدن ایرانی متفاوت از همگرایی در سایر مناطق جغرافیایی است؛ چرا که مردمان این حوزه تمدنی تجربه زیست مشترک هزاران ساله دارند و به رغم جدایی‌های سده‌های معاصر که ناشی از دخالت و دسیسه بیگانگان و استعمارگران بود، همچنان از فرهنگ و آداب و رسوم و مواریث تمدنی مشترکی برخوردارند. از این رو و به رغم از دست رفتن فرصت‌های بسیار در دهه‌های اخیر، همچنان اقدام درست و بجا برای تشکیل اتحادیه کشور‌های وارث تمدن ایرانی میسر و مفید خواهد بود.

دکتر فرشاد مومنی: «اتحادیه کشور‌های وارث تمدن ایرانی» می‌تواند تجلی بخش و عینیت بخش به آرمان توسعه ایران باشد
در ادامه دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی و رئیس مؤسسه دین و اقتصاد، در سخنرانی خود به «بررسی طرح تشکیلِ اتحادیه کشور‌های وارث تمدن ایرانی از منظر اقتصادی» پرداخت. مومنی با توضیح و تبیین این که ایران در تاریخ معاصر خود برای برون‌رفت از توسعه‌نیافتگی، سه جنبش اجتماعی فراگیرِ «انقلاب مشروطه»، «نهضت ملی کردن صنعت نفت» و «انقلاب اسلامی» را در سال‌های ابتدا، میانی و پایانی قرن بیستم پشت سر گذاشت؛ اما هیچ‌یک از این جنبش‌های سه‌گانۀ فراگیر، نتوانسته است دستاورد‌های خود را درونی و پایدار کند و همچنان «خروج از توسعه‌نیافتگی» و «رسیدن به توسعه» مسأله اساسی کشور است، گفت: مسأله اساسی برای ایران امروز این است که چرا این جنبش‌های اجتماعی فراگیر سه‌گانه‌ای که برای برون رفت از این دور باطل و امکان‌پذیر کننده مشارکت اعتلا بخش در اقتصاد جهانی برای ایران بود، علی رغم دستاورد‌های خارق العاده مقطعی‌اش با شکست رو به رو شد؟

استاد علوم اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به این که کشور‌هایی در ماجرای توسعه موفق‌اند که تمرین بیشتری در زمینه همکاری داشته باشند و این یک سرفصلی است که در جای خود باید به صورت مفصل‌تری مورد بررسی قرار گیرد، تأکید کرد: الان اما، ما شرایطی را تجربه می‌کنیم به نام «بنگاه‌های اقتصادی یک نفره» که اگر این آرایش بخواهد تغییر کند، به همان اندازه که به تغییر در جهت‌گیری‌های اقتصادی نیازمند است، به تغییر در جهت‌گیری‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز نیازمند است.

استاد اقتصاد ایران دانشگاه علامه طباطبایی افزود: از نظر برخی صاحب‌نظران، یک فلسفه تأسیس راه آهن شمال جنوب این است که مواد معدنی ایران را به صورت خام و ارزان در اختیار نظام سرمایه‌داری قرار دهد و از آن سو، کالا‌های صنعتی نظام سرمایه‌داری را نیز به صورت محصول تولید شده و ارزان به ایران وارد کند و این یعنی تداوم وابستگی و توسعه نیافتگی ایران؛ اما وجه پارادوکسیکال قضیه این است که اگر ما بتوانیم در عرصه تولید صنعتی، رویِ‌مان را به هدف درست برگردانیم، در آن صورت یکی از عالی‌ترین جلوه‌های عملیاتی کردن آن و مشارکت فعال و توسعه‌گرا در اقتصاد جهانی، شاید همین ایده «همگرایی منطقه‌ای با کشور‌های حوزه تمدن ایرانی» است.

مومنی افزود: اگر الگوی تجاری ما در این کانال و این منطقه قرار گیرد، ما با کشور‌ها و جوامعی رو به رو می‌شویم که از ما مطالبه کالای ساخته شده دارند و دیگر به ما فشار نمی‌آورند که مواد خام بفروشیم و کالای ساخته شده را وارد کنیم و این ایده، یعنی «اتحادیه کشور‌های وارث تمدن ایرانی» می‌تواند تجلی بخش و عینیت بخش به این آرمان باشد.

دکتر حسن حضرتی: در همگرایی منطقه‌ای و گفت‌و‌گو با همسایگان باید بر مشترکات متمرکز شویم
در ادامه نشست، دکتر حسن حضرتی، دانشیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه تهران، در سخنرانی خود به موضوعات تاریخی در همگرایی منطقه‌ای پرداخت و در بخشی از سخنان خود گفت: آنچه که درباره این حوزه از زاویه موضوع این جلسه می‌توان گفت این است که به طور کلی، به نظرم، رویکرد ما رویکرد صحیحی نیست و به گونه‌ای عمل می‌کنیم که امکان گفت‌و‌گو و همکاری را از بین می‌بریم تا این که به آن غنای بیشتری بدهیم.

 وی گفت: کسی که تاریخ خوانده می‌داند که حوزه آسیای صغیر و بالکان یک حوزه تمدنی برای ایران و اسلام است. ما از دوره باستان آسیای صغیر بخشی از ایران و قلمرو سیاسی ایران بوده و حوزه تمدنی ایران در آنجا شکل گرفته و بعد از دوره اسلامی هم ادامه پیدا کرده است. بنابراین، از ابعاد گسترده و وسیعی این حوزه تمدنی برای ما یک سرمایه بزرگی است که می‌توانیم از آن استفاده بکنیم؛ اما چگونه؟

حضرتی افزود: آنچه که الان در واقع دارد اتفاق می‌افتد و برخی از مسائل منطقه‌ای هم در آن احتمالاً دخیل است، این است که ما داریم بیشتر بر تفاوت‌ها تأکید می‌کنیم و به رخ می‌کشیم، نزاع‌ها و جنگ‌ها را برجسته می‌کنیم.

استاد تاریخ دانشگاه تهران گفت: شاید یکی از نمونه‌ها که بشود درباره‌اش حرف زد جنگ چالداران است. جنگ چالدران اتفاقی است که بخشی از آن برای ما خوب است و بخشی از آن هم برای ما خوب نیست. یک جنگی بین ما و عثمانی‌ها بود. در جنگ چالدران ما شکست خوردیم و به واسطه شکست در این جنگ از لحاظ سیاسی و نظامی متحمل آسیب‌هایی شدیم. برای این جنگ در کشور ما در جا‌هایی مراسم برگزار می‌شود و درباره حماسه چالدران و این جنگ صحبت می‌شود. وقتی از جنگ صحبت می‌شود، از جنگ بین دو ملت، از جنگ بین دو سرزمین سخن به میان می‌آید و اینجا دیگر از میراث مشترک سخن گفتن، امکان ندارد، اما چرا این راه را انتخاب می‌کنیم؟

حضرتی در تبیین پاسخ این پرسش گفت: اگر به روز بعد از جنگ چالدران بنگریم، می‌بینیم که نیاکان ما که برخی از آنان در نبرد بودند یا نبودند، اما تحت تأثیر اتفاقات جنگ و بعداً پس از شکست، ناچار شدند به استانبول بروند یا برده شدند. از آنان بگوییم.

وی گفت: ما جنگ را میدان نظامی را باختیم و عثمانی‌ها حتی تا تبریز هم آمدند و مدتی آنجا را اشغال کردند؛ اما بعد‌ها و با رشادت‌های زیادی که مردم نشان دادند و مقاومت کردند و کشته شدند، مهاجمان عثمانی را عقب راندند. ما در این برهه با یک قدرت جهانی که ده سال بعد تا محاصره وین (پایتخت امپراتوری اتریش) هم پیش رفت، مواجه بودیم. متأسفانه ما در تاریخ معاصر با دولت‌هایی درگیر هستیم که همسایه ما هستند؛ اما همسایه معمولی نیستند، قدرت جهانی‌اند؛ آن از عثمانی و این هم از روسیه؛ اما ما در همسایگی آنان، در مقابل‌شان از جمله در مقابل همین عثمانی، کوتاه نیامدیم و این به آنان اجازه ندادیم که ما را زیر سلطه خود ببرند و اشغال کنند و ضمیمه قلمرو خودشان بکنند که خیلی جا‌ها رفتند؛ حتی تا آفریقا و بالکان رفتند؛ اما ما در بیخ گوششان این اجازه را به آنان ندادیم و این بدون تردید به وطن دوستی ایرانیان و غیرت‌شان که با همه امکانات و محدودیت‌هایی که داشتند، در مقابل این قدرت‌های جهانی ایستادند، برمی‌گردد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: به هر حال یک جا‌هایی را از ما گرفتند و یک جا‌هایی هم ما سرزمین‌های از دست داده شده را پس گرفتیم و آنان را مجبور به امضای معاهداتی کردیم؛ اما آن چیزی که برای من مهم است و اینجا می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم، این است که ما در جنگ چالدران به قدرت سیاسی و نظامی عثمانی باختیم؛ اما آنان در حدود ۱۰۰۰ نفر نیروی ماهر را در حرف و مشاغل مختلف شناسایی کردند و به آسیای صغیر و مشخصاً استانبول کوچاندند. یعنی سلطان سلیم این کار را آگاهانه انجام داد که بتواند از دانش و فن و مهارت ایرانیان استفاده کند در استانبولی که در دوره محمد فاتح، جد سلیم، از رومیان گرفته شده و خیلی از مسیحیان از آنجا مهاجرت کردند و رفتند و آنجا یک خلأیی از حیث نیروی انسانی ماهر وجود دارد و او می‌خواهد این خلأ را با نیروی انسانی ماهر ایرانی پر کند. 

حضرتی اضافه کرد: در دفاتر حِرَف، دفتر‌هایی که مربوط به پیشه‌ها و شغل‌ها، در آرشیو عثمانی هست و الان درآرشیو دولتی ترکیه هست، هزار اسم هست که رئیس حِرَف مختلف بودند، از خوش‌نویسی گرفته تا معماری و کاشی کاری و ... و اینان رفتند و مجبور بودند که به تن بدهند به قدرتی که اینان را اسیر کرده بود؛ اما کار خودشان را کردند و هنر ایرانی را به آسیای صغیر بردند، فن و مهارت و دانش ایرانی را با خودشان به آسیای صغیر بردند و در آنجا تثبیت کردند.

استاد تاریخ دانشگاه افزود: معماری عثمانی که یکی از درخشان‌ترین معماری‌ها در جهان اسلام است که نمونه‌های مختلف آن را در آناتولی، ترکیه امروزی، می‌بینیم، بانی‌اش بانی مکتبش، یکی از اسرای جنگ چالدران به نام علی عجم است. این علی عجم کسی است که اسیر و به استانبول برده شده و این فرد توانسته به معماری عثمانی که تا آن زمان ادامه معماری رومی بیزانسی بود را تعیّن داد و شده معماری اسلامی عثمانی. علی عجم را کسی نمی‌شناسد؛ اما معمار سنان را خیلی‌ها می‌شناسند؛ چرا؟ چون تصور همه بر این است که معماری عثمانی یعنی معمار سنان.

وی گفت: شما در خیابان‌های استانبول، ازمیر و هر جایی در این آناتولی قدم بزنید، وقتی بنای خیلی باشکوهی می‌بینید می‌گویند این معمارش معمار سنان بود که شاید واقعیت هم نداشته باشد و یک نفر دیگری ساخته باشد، اما به خاطر این که به آن بنا عظمت بدهند و مطرحش کنند، می‌گویند معمارش، معمار سنان است؛ اما کسی نمی‌داند که استاد معمار سنان که بود!؛ استاد معمار سنان همین علی عجم ایرانی بود؛ ولی آگاهانه یا ناآگاهانه مسکوت گذاشته شده است. خود ترک‌ها به این شخص بها نداند یا نخواستند بها بدهند و ما هم نادیده گرفتیم. چرا؟ چون همه توجه ما به جنگ چالدران بود و به روز بعد از جنگ چالدران توجه نکردیم؛ روز بعد از چالدران، پیروزی فرهنگی ایرانیان بر عثمانی است؛ روز بعد از چالدران، روز پیروزی دانش، فرهنگ و هنر ایرانی بر عثمانی‌هاست.

حضرتی افزود: کاشی‌کاری که الآن در عثمانی است، در واقع «مکتب ساز» اصطلاحاً که در کاشی عثمانی به کار می‌رود، بانی و مؤسسش یکی از ایرانیانی است که پیشتر (قبل از جنگ چالدران) به اجبار به آنجا کوچانده شده است. خوشنویسی‌اش همین طور، خطاطی، خیاطی، شمشیرسازی، سپرسازی و ... شاید نزدیک به ۴۰ یا ۵۰ حرفه در دفاتر حرف از آن نام برده شده که انتهای نام استاد آنها یا تبریزی است یا خویی اصفهانی است و .... خوب این چیزی است که ما احتمالاً خیلی می‌توانیم درباره‌اش حرف بزنیم و مانور دهیم. این همان قدرت میرزایی و زور فرهنگی ماست. در مسجد اورحان، پسر عثمان، مؤسس دولت عثمانی، محراب بسیار بزرگی هست که در چوبی که برای محرابش به کار رفته، در بدنه محراب، منظومه شمسی به گفته کارشناسان، با دقت بسیار زیاد حکاکی شده است و این یعنی که آن کسی که این کار را کرده، به چند هنر آراسته بوده، هم نجوم می‌دانسته و هم حکاکی و بعد در بالای آن نوشته، یک شعری با این مضمون که شما ما را به زور آوردید؛ اما ما کار خودمان را کردیم! [پنداشت ستمگر که ستم با ما کرد - بر گردن او بماند و بر ما بگذشت] نوشته شده بود. این یعنی ایرانی، در زمانی که از نظر سیاسی مغلوب است، قدرت فرهنگی و هنری خودش را آنجا به رخ می‌کشد. بنابراین، ما در همگرایی منطقه‌ای و گفت‌و‌گو با همسایگان باید بر مشترکات متمرکز شویم.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار