
در تاریخ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۶، یک هواپیمای اسکایبرد از گارد ملی هوایی ایالات متحده در یخهای کمپ ریوِن در گرینلند قرار دارد. در هفتههای اول دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، این مسئله برای بسیاری از متحدان ایالات متحده آشکار شد که چهار سال آینده چالشهای متفاوت و سختتری نسبت به دوره اول رئیسجمهور خواهند بود. اعلام ترامپ مبنی بر تمایل به تسلط بر گرینلند و امتناع از رد استفاده از نیروی نظامی یا فشار اقتصادی برای "گرفتن" این سرزمین، اولین آزمون از اراده، خلاقیت و وحدت اروپا است.
این مقاله، که توسط سوفیا بش از بنیاد کارنگی و جرمی شیپرو از شورای روابط خارجی اروپا نوشته شده است، استدلال میکند که دانمارک و به طور کلی اروپا باید در برابر چنین درخواستهایی بیشتر مقاومت کنند، وگرنه مجبور خواهند شد یک امتیاز پس از امتیاز دیگر را بپذیرند.
در جستجوی راهحلهای بیفایده
بعد از اعلام ترامپ مبنی بر لزوم کنترل ایالات متحده بر گرینلند "برای حفاظت از دنیای آزاد"، بلافاصله تحلیلگران امنیت ملی وارد بحث شدند و با جدیت استدلال کردند که ترامپ در واقع حق دارد. با گسترش نفوذ روسیه و چین در قطب شمال، آنها معتقدند که نقش و موقعیت گرینلند برای امنیت ایالات متحده حیاتی است.
خبر خوب برای همه طرفها این است که ایالات متحده نیازی به مالکیت گرینلند، یک سرزمین نیمهخودمختار در قلمرو دانمارک، برای افزایش حضور نظامی خود در آن ندارد. ایالات متحده از قبل پایگاه نیروی فضایی پیتوفیک را در شمال غربی گرینلند دارد و دانمارک از گسترش حضور ایالات متحده در این جزیره خوشحال است—کپنهاگ از نظر سیاسی به شدت طرفدار پیوندهای آتلانتیک است. دانمارک و ایالات متحده همچنین سابقه خوبی در جلوگیری از حضور رقبای استراتژیک ایالات متحده در این جزیره دارند.
پیام از سوی اروپا واضح بود: "از شما متشکریم، رئیسجمهور ترامپ، که به ما کمک کردید این آسیبپذیری را شناسایی کنیم، نیازی به تسلط شما نیست، مشکل حل شد. "، اما متاسفانه، در حالی که سیاستمداران و کارشناسان ممکن است تلاش کنند تا غریزههای ترامپ را منطقی کنند و خواستههای رئیسجمهور را با پوشش مشروعیت امنیت ملی توجیه کنند، پرداختن به نگرانیهای واقعی دفاع قطب شمال و تقسیم بار مسئولیتهای آتلانتیک به احتمال زیاد او را راضی نخواهد کرد.
امپریالیسم، احمقانه است
در واقع، همانطور که کسانی که با تفکر ترامپ آشنا هستند، اشاره میکنند، مالکیت گرینلند برای او بیشتر به معنای تأمین میراث خود و پیگیری غریزه گسترشطلبانه برای سلطه بر محلههای نزدیک ایالات متحده است. او برای نخستین بار در دوره اول ریاستجمهوریاش در سال ۲۰۱۹ امکان خرید این سرزمین را مطرح کرد. در کتاب «تقسیمکننده: ترامپ در کاخ سفید، ۲۰۱۷-۲۰۲۱»، پیتر بیکر و سوزان گلاسِر مینویسند که "گرینلند توجه او را به عنوان 'در اصل یک معامله بزرگ املاک' جلب کرده بود که ممکن است جایگاهی در تاریخ آمریکا مشابه خرید آلاسکا از روسیه توسط ویلیام سوارد به او بدهد. "
این رویکرد به چه معناست برای اروپا؟ دانمارک ممکن است از فروش سرزمین خود امتناع کند و گرینلند نیز ممکن است از فروش خودداری کند—که هر دو این موضوعات را به وضوح اعلام کردهاند. اما، البته، ایالات متحده گزینههای مختلفی برای تحت فشار قرار دادن دانمارک دارد. رئیسجمهور تهدید به مداخله نظامی نکرده است، اما ممکن است حضور نیروهای ایالات متحده در گرینلند را افزایش دهد یا نزدیک به شیوه معمول خود، تهدیداتی مانند تعرفهها، تحریمها و وعدههای پیوسته در شبکههای اجتماعی به دانمارک بدهد تا این کشور را به دست ولادیمیر پوتین بسپارد.
ترامپ در دوره دوم
اگر دانمارک و اروپا بخواهند با تهدید ترامپ برای گرینلند مقابله کنند، باید این انگیزههای امپریالیستی را درک کنند و به طور گستردهتر بفهمند که ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش چالشهای متفاوتی نسبت به دوره اول ارائه خواهد داد.
در نخستین هفتههای بازگشت ترامپ به کاخ سفید، تهدیدهای امپریالیستی او نسبت به گرینلند و سایر کشورها و همچنین حمله دولت او به دولت فدرال ایالات متحده، تفاوتهای زیادی را نسبت به دوره اول نشان داده است. مسیرهایی که در گذشته وجود داشت، اکنون وجود ندارند و در نتیجه، ترامپ با روحیهای کاملاً متفاوت و کمتر فیلتر شده از مشاوران و نهادهای دولتی ایالات متحده مواجه خواهد شد.
یک رویکرد جدید برای اروپا
تمام این وضعیتها برای اروپاییها میتواند فاجعهآمیز باشد. مسئله فقط این نیست که آیا دانمارک کنترل یک جزیره بزرگ یخزده با کمتر از ۶۰ هزار نفر را از دست خواهد داد یا نه. ترامپ به طور موثر استدلالی مشابه پوتین دارد که مرزها مزاحمت هستند، حاکمیت یک افسانه است، و اراده مردم در مقابل قدرت برتر هیچ ارزشی ندارد. اگر او موفق شود، ناتو به چیزی شبیه به یک «نمایش حمایتی» تبدیل خواهد شد که در آن اعضا باید در رسای رئیسجمهور سخن پردازی کنند تا یکی از استانهای خود را از تخریب نجات دهند.
اگر دانمارک و اتحادیه اروپا واقعا بخواهند با تهدید ترامپ برای گرینلند مقابله کنند، باید رویکرد جدیدی در پیش بگیرند. آنها باید به نوعی از استراتژی روسی "بالا بردن تنش برای کاهش آن" دست یابند. ترامپ در واقع یک زورگوی کلاسیک است: سریع به قدرت خود اشاره میکند و تهدید به استفاده از زور میکند، اما از قدرت و خشونت میترسد.
اگرچه دانمارک و اتحادیه اروپا به طور کلی آماده نیستند که این مسیر را دنبال کنند، تجربه نشان میدهد که ضعف تنها ترامپ را به زورگویی بیشتر تشویق خواهد کرد. در این صورت، شاید یکی از کشورهای دیگر در شمال اروپا، مانند ایسلند، هدف بعدی ترامپ باشد.