
نیکسون در دوران ریاستجمهوری خود به تغییرات عمده در نظام جهانی توجه داشت و معتقد بود که حفظ توازن قوا و مدیریت پیوسته آن میتواند صلح پایدار را تضمین کند. او به تحلیل تغییرات سیاسی و نظامی پس از جنگ جهانی دوم پرداخت، بهویژه توازن قدرت در برابر شوروی و چین. او همچنین بر اهمیت ایجاد مسئولیت مشترک در میان متحدان آمریکا برای حفظ صلح تأکید داشت. نیکسون همچنین به اهمیت قدرت نظامی و آماده بودن برای مذاکرات تأکید میکرد.
ترامپ نیز در دوران ریاستجمهوری خود به تغییرات ژئوپولتیکی توجه داشت و از اهرم قدرت برای بازتعریف روابط بینالمللی استفاده کرد. او بهویژه در زمینه روابط با چین و روسیه رویکرد سختگیرانهای اتخاذ کرد. مشابه نیکسون، ترامپ تلاش داشت که آمریکا را به یک موقعیت قدرت پایدار برساند و از ابزارهایی مانند تعرفهها و تحریمها برای ایجاد توازن در روابط استفاده کرد.
یکی از مهمترین شباهتهای نیکسون و ترامپ این بود که هر دو به اهمیت مذاکره برای پیشبرد منافع آمریکا توجه داشتند. نیکسون از پیوند مسائل مختلف در مذاکرات استفاده میکرد و ترامپ نیز سیاست مشابهی در روابط با کشورهای مختلف بهویژه روسیه و ایران در پیش گرفت. او از سیاست فشار حداکثری برای دستیابی به تغییرات در رفتار کشورهای رقیب استفاده کرد.
در مورد روسیه، نیکسون در تلاش بود تا از قدرت مذاکره با شوروی برای حفظ توازن قوا بهره برداری کند. ترامپ هم در دوران ریاستجمهوری خود تلاش کرد تا روابط با روسیه را مدیریت کند، اگرچه در برخی مسائل مانند اوکراین و تحریمها رویکرد تندتری داشت. هر دو رئیسجمهور از سیاست خارجی بهعنوان ابزاری برای تضمین قدرت جهانی آمریکا استفاده میکردند.
در نهایت، نیکسون و ترامپ هر دو بر این باور بودند که حفظ صلح و توازن قوا نیازمند مدیریتی فعال و هوشمند است و باید از فرصتهای ژئوپولتیکی برای بازتعریف و بازسازی نظام جهانی استفاده کرد. در این راستا، روسیه و چین بهعنوان رقبای عمدهای شناخته میشدند که باید با آنها بهصورت هوشمندانه برخورد میشد.
منبع: نشنال اینترست