![تراموا به خیابانهای تهران رسید + فیلم](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/23/20339179_193.jpg)
باشگاه خبرنگاران جوان؛ شعیب بهمن * - در سالهای اخیر، بحث پیرامون روابط ایران و آمریکا و بهویژه موضوع مذاکره، به محور اصلی مباحثات در فضای داخلی ایران تبدیل و در این زمینه، رویکردهای متفاوتی از لزوم مذاکره تا رد آن مطرح شده است. این موضوع بهویژه در شرایط کنونی که با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و احتمال تشدید تحریمها و فشارهای اقتصادی بر مردم ایران همراه شده است، بیش از هر زمان دیگری به محل بحث و تبادل نظر تبدیل شده است. با این حال، جدا از نگاههای موافق و مخالف درباره اصل مذاکره و همچنین این نکته که آیا مذاکره میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند یا خیر، سه سوال اساسی در خصوص هر نوع مذاکره مطرح است که نیازمند پاسخهای روشن میباشد.
۱. با چه کسی مذاکره میشود؟
بر اساس سابقه تاریخی برجام، طرف اصلی مذاکره درباره برنامه هستهای ایران، ایالات متحده آمریکا است. با این وجود، تجارب تاریخی نشان داده که نه تنها دولت ترامپ به عنوان ناقض برجام، بلکه هیچ یک از دولتهای ایالات متحده در طول تاریخ به هیچ وجه قابل اعتماد نبودهاند. این عدم اعتماد نه تنها مختص ایران بلکه شامل متحدان سنتی آمریکا نیز میشود که در بزنگاههای تاریخی با اقداماتی غافلگیرکننده از سوی این کشور مواجه شدهاند.
در مورد ایران، عدم اعتماد به آمریکا ناشی از تجربیات تلخی است که ایرانیان در طول دهههای گذشته با آن مواجه بودهاند. از کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی مصدق تا حمایت از صدام در جنگ تحمیلی، و از خروج یکجانبه از توافق هستهای گرفته تا تحریمهای بیسابقهای که به بهانههای مختلف علیه ایران اعمال شدهاند، همگی نشاندهنده عدم پایبندی آمریکا به توافقات بینالمللی و اصول دیپلماتیک هستند. در این شرایط، سوال اصلی این است که آیا میتوان بر روی دولت ترامپ که در عدم پایبندی به توافقات بینالمللی صراحت بیشتری نسبت به دولتهای پیشین دارد، حساب کرد و آیا مذاکره با چنین دولتی منطقی است؟
۲. بر سر چه چیزی مذاکره صورت میگیرد؟
موافقان مذاکره در ایران بر این باورند که تهران باید در خصوص برنامه هستهای خود با غرب به گفتوگو بپردازد تا بهانههای واهی برای تحریم کشور از بین برود. اما این دیدگاه با چالشهایی مواجه است. زیرا موضوع مذاکره از سوی طرف آمریکایی به نحو دیگری تعریف میشود و علاوه بر مسئله هستهای، شامل توانمندیهای دفاعی و نفوذ و قدرت منطقهای ایران میشود و همچنین مداخله در امور داخلی به بهانه عدم رعایت حقوق بشر و دموکراسی را نیز در بر میگیرد. بدون شک، تفاوت در تعریف موضوع مذاکره میتواند به بنبستهایی منجر شود که نه تنها به حل مشکلات موجود کمک نکند، بلکه باعث تشدید تنشها نیز شود.
۳. هدف مذاکره چیست؟
هدف مذاکره از سوی ایران، رفع تحریمها است؛ اما هدف اصلی طرف مقابل، به ویژه آمریکاییها، اعمال قدرت و زور به منظور تسلیم کردن ایران و تهی کردن کشور از تمام ارزشها و داراییهای استراتژیک است. این تضاد اهداف نه تنها مانع از رسیدن به توافقات پایدار میشود، بلکه میتواند زمینهساز افزایش تنشها و بحرانهای جدید باشد. بنابراین، باید بررسی کرد که آیا اساساً امکان دستیابی به توافقی وجود دارد که منافع ایران را تأمین کند یا خیر.
بدون تردید هیچ ذهن عاقل و توانمندی از مذاکره حتی با دشمن خود نمیگریزد؛ کما اینکه تمام جنگها در نهایت با مذاکره خاتمه یافتهاند. با این حال، برای هر مذاکره، شروط و رسومی وجود دارد که اگر آنها از ابتدا فراهم نشوند، عملاً امکان پیشبرد هیچ گفتگویی وجود نخواهد داشت. هیچ فرد میهندوستی در ایران خواهان تسلیم کشور خود در برابر فشارهای ترامپ و آمریکا نیست و مذاکره غیرشرافتمندانه را نمیپذیرد. در چنین شرایطی، باید ضمن افزایش قدرت و توانمندی داخلی در ابعاد مختلف قدرت ملی، صدایی یکپارچه از ایران شنیده شود تا دولت ترامپ یا هر دولت دیگری در سراسر جهان دچار برآورد اشتباه از وضعیت فعلی ایران نشود.
* کارشناس ارشد مسائل بینالملل