باشگاه خبرنگاران جوان؛ مریم رضایی - حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم کلانتری در نودمین جلسه «جهاد تبیین» و شصت و پنجم از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، به تبیین اصل «ختم نبوّت، کمال و جاودانگی اسلام» و نتایج اعتقاد به این اصل پرداخت.
او ضمن عرض تبریک آغاز دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی، گفت: چهارمین اصل مهم از اصول اساسی جهانبینی اسلام، اصل اعتقاد به «ختم نبوت» است. «ختم نبوت» با بعثت آخرین رسول حق، به عنوان یک اصل اعتقادی مورد اتفاق نظر همه مسلمانان است و از ضروریات دین اسلام – و نه فقط مذهب تشیّع- به شمار میآید.
کلانتری گفت: این اصل و اعتقاد بنیادین، بر پایه آیاتی از قرآن کریم استوار است که همه معتقدان به قرآن آن را پذیرفتهاند و در شمار ضروریات دین قرار گرفته است. رسالت از توابع نبوت است یعنی اول نبوت باید شکل بگیرد و بعد نبی دستور پیدا میکند که دین حق را ابلاغ بکند، اگر نبوت خاتمه پیدا کرد، به صورت طبیعی رسالت هم که تابع آن است خاتمه پیدا میکند. قرآن کریم به صراحت حضرت محمد (ص) را خاتَم پیامبران الهی معرفی کرده است؛ «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا»؛ «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبود، ولی رسول خدا و خاتم پیامبران است و خداوند بر هر چیزی آگاه است»؛
او تصریح کرد: وقتی گفته میشود اعتقاد به ختم نبوت از ضروریات اسلام است معنایش این است که اگر کسی از روی علم و آگاهی آن را انکار کند، گرفتار ارتداد شده و از دین حق خارج شده است. مثال روشن آن جریان بهائیت میباشد که ختم نبوت را انکار میکنند، لذا اینان مرتد و از مسلمانی و دین خارج هستند.
تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، در ادامه به بررسی و تشریح آثار و نتایج قطعی اعتقاد به «ختم نبوت» پرداخت و گفت: نخستین لازمه اعتقاد به ختم نبوت، اعتقاد به کمال و جامعیت دین اسلام است، خاتمیت و کمال، دو امر متلازمند، یعنی ممکن نیست دین و آیینی خود را خاتم ادیان بداند و داعیه کمال نداشته باشد و یا آنکه داعیه کمال نهایی داشته باشد و خود را به عنوان دین خاتم معرفی ننماید. از اینرو ختم نبوت بدین معناست که آنچه از فروع و اصول کلی برای بشر تا پایان عمر دنیا لازم است در دین خاتم بگونهای لحاظ شده و دیگر نیاز به نزول وحی و شریعت جدیدی نخواهد بود. زمانی که اعتقاد داریم اسلام دین خاتم الهی است، عملاً معتقد هستیم که اسلام کاملترین دین خدا نیز است و این دو ویژگی، بهم وصل میباشد. اگر با تمام وجود به این دین پایبند باشیم، هیچ نیازی در هیچ عرصهای از نیازهای بشر نیست مگر اینکه از درون این دین پاسخ آن دریافت میشود و محتاج چیز دیگری نیستیم.
او تصریح کرد: قرآن کریم افزون بر آنکه با صراحت از ختم نبوت سخن گفته، به روشنی از کمال و جامعیت اسلام نیز پرده برداشته است: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإْسْلامَ دِیناً»؛ «امروز دین شما را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و بر اسلام به عنوان دین شما راضی شدم» (آیه ۳، سوره مائده).
کلانتری ادامه داد: «الْیَوْمَ»؛ مانند نوشته مرحوم میرزای شیرازی در تحریم توتون و تنباکو که فرمود: «الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است»، «الْیَوْمَ»؛ یعنی یک روز خاص؛ و در این آیه شریفه، یعنی روز عید غدیر که امامت در اسلام رسماً تشریح شد و به عنوان یک اصل، امامت در دین اسلام تعبیه شد. به عبارت دیگر هرچه اصول و فروع لازم بوده است بیان شده و در جایی هم که جدیداً نیاز به حکمی پیدا میکنید این اصل، یعنی امامت کار را پیش میبرد «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»؛ دیگر کم و کاستی وجود ندارد. این آیه حدود دوماه قبل از رحلت پیامبر (ص) نازل شده است و تمام مفسران شیعه و سنی قبول دارند که این آیه جزو آخرین آیاتی است که بر پیامبر (ص) نازل شده است. قبل از این آیه، در مورد نماز، امربه معروف، تعقل و تفکر در دین و ... آیاتی نازل شده بود، اما باز هنوز دین کامل نبود، زیرا نیاز به یک انسان برگزیده و الگو داشت که هم دائماً آیات خدا را تشریح کند و هم احکام جدید را کشف، استنباط و برای مردم بیان بکند و هم جامعه را راهبری و هدایت نماید، و با تشریح اصل امامت این مسئله هم کامل شد، که در آیه ۳ سوره مائده به خوبی به آن اشاره شده است. اینکه ما معتقد به ختم نبوت هستیم، یعنی معتقد به کامل و جامع بودن دین اسلام هستیم؛ اسلام هم دستورالعملهای دنیا را مطرح میکند و هم مسائل مربوط به آخرت را؛ هم برای جسم و جان، هم برای فرد و جامعه دستورالعملهای لازم را روشن و واضح بیان کرده است، دین کامل یعنی اینچنین دینی که همهی مسائل مطرح شده برای فرد و جامعه را بیان میکند.
او، در توضیح دومین نتیجه اعتقاد به ختم نبوت گفت: اعتقاد به خاتمیت اسلام در صورتی منطقی است که اسلام به عنوان آخرین آیین الهی افزون بر آنکه پاسخگوی همه نیازهای فردی و اجتماعیِ انسان عصر خاتم تا پایان عمر دنیا است، در بستر بلند زمان از گزند و دستبرد رهزنان و خیانت تحریف گران در امان باشد تا همواره بتواند فروغ حیاتبخش خود را بر حیات آدمیان بتاباند و مسیر رشد و بالندگی نسلها را در پرتو آموزههای خود روشن کند.
کلانتری ادامه داد: برپایه همین اصل اساسی است که قرآن کریم به صراحت اعلام میکند که پذیرش و عمل و سلوک بر هر آیینی غیر از اسلام مقبول خداوند نخواهد بود: «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»، هر کس جز اسلام دین دیگری را برگزیند هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و چنین کسی در آخرت از زیانکاران است».
تولیت آستان مقدس، تصریح کرد: اینکه دیگر دین و پیامبر جدیدی نمیآید، بر خلاف گفته برخی افراد روشنفکر به این معنا نیست که بشر دیگر به دین نیاز ندارد. یک برداشت از این که دین تمام شد این است که دین تمام و رها شده و یک برداشت دیگر این است که دین کامل شده است؛ افراد سطحینگر بیان میکنند که دین تمام شده و بشر آزاد است که هرکاری خواست انجام بدهد، در حالیکه تمام شد یعنی کامل شد. زمانی که دین کامل الهی در اختیار بشر میباشد همین دین تا پایان عمر دنیا در اختیار و دسترس افراد قرار دارد و جاودانه است. اسلام با تمام آیات قرآن به همراه آن ساز وکارهایی که خودش پبشبینی کرده است، مانند اجتهاد در دین، اصل امامت و به اضافه آن جایگاهی که برای عقل در دین قائل شده است - که بر اساس دین کامل، عقل هم مثل قرآن و سنت یکی از منابع دین میباشد - کمالی که با این منابع فراهم شده است، یک نسخه شفابخش برای بشریت تا پایان عمر دنیا میباشد، هر انسانی با هر نیازی در هر عصری که بیاید، اسلام پاسخگوی همهی آن نیازها است.
او با بیان اینکه دین کامل الهی، بشریت را با تمام وجود به علم و رسیدن به قلههای آن فراخوانده است، گفت: عِلم با شک، گمان و ظن متفاوت است علم یعنی آن نگاه و راهکار یقینی و صد در صدی. علم بیماریهای جسمانی انسان را درمان میکند، که این علم مشروح الهی است، یعنی پزشکیِ بر مبنای علم قطعی، یک بخشی از خود اسلام میباشد. تخصص نیز یکی از ابعاد خود اسلام است و محترم شمرده شده است.
استاد دانشگاه تهران، در خصوص جایگاه علم در اسلام، اظهار کرد: مگر اسلام ما را برای حفظ صحت و سلامت جسم، دستور نداده است که حق ندارید به جسم خود لطمه بزنید، این کار حرام است و باید آن را سالم نگاه دارید؟ سلامت نگاه داشتن جسم نیاز به دانش، مراجعه به طبیب و تخصص دارد؛ تخصص، دستور خود اسلام است و متخصصین مختلف چه متوجه باشند چه نباشند یک بخشی از اسلام هستند. اینکه قرآن بیان میکند که در گردش آسمان و زمین و ستارگان دقت کنید منظور این است که به صورت جدی در آن تامل کنید، که این میشود علم فیزیک که این هم بخشی از اسلام است، اگر علم به اوج و حد نهایت خود برسد و انسان به قلههای دانش دست پیدا کند، این دقیقاً بر اساس اسلام است؛ اسلام نه تنها از علم نهی نمیکند بلکه به آن تشویق نیز میکند. همانطور که پیامبر (ص) به آن دستور داده است: «اُطْلُبُوا اَلْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ فَإِنَّ طَلَبَ اَلْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ»؛ «دانش را بجویید هر چند در چین باشد که طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است».
او اظهار کرد: زمانی که کتاب معجزه میشود و پیام نبوت با «اقْرَأْ» شروع میشود، این یعنی علم؛ یعنی خواندن، مطالعه، اندیشیدن و تعقل و تجربه کردن و حتی همین علم تجربی و آزمون خطایی که در آن میباشد، مورد تاکید قرآن است که به آن نقطه نهایی برسیم. پس دین کامل الهی، دین جاودانه و همیشگی الهی هم هست. کامل و جاودانه بودن ملتزم به یکدیگر میباشند؛ اگر جاودانه نباشد چه اتفاقی پیش میآید؟ باید یک دین دیگری بیاید! پس آنگاه ختم نبوت یعنی چه؟!
تولیت آستان مقدس، در ادامه به سومین نتیجه قطعی از اعتقاد به ختم نبوت اشاره کرد و گفت: انسان مسلمان با اعتقاد به کاملبودن و جاودانگی اسلام به این حقیقت نیز معتقد شده است که اسلام در باب اداره جامعه انسانی و حاکمیت مشروع و چگونگی به سامان رساندن امور عمومی پیروان خود، رهنمودها و هدایتهای لازم را نیز به آدمیان عرضه نموده است. بدون شک مسأله حاکمیت و سامان دهی امور عمومی جامعه بشری از مسائل بسیار مهم انسانها در همه عصرها است و دین کامل الهی نمیتواند در باب آن رهنمودهای دقیق و راهگشا ارائه نکرده باشد. اگر کسی بگوید که اسلام در باب حکومت و اداره جامعه انسانی که یکی از مهمترین مسائل بشری در همه عصرهاست ساکت است و هیچ رهنمود و راهکاری ارائه ننموده، چنین سخنی انکار کمال و جاودانگی اسلام است.
او اظهار کرد: تشکیل حکومت اسلامی، یکی از رهنمودهای دین اسلام است. حکومت یکی از نیازهای اساسی زندگی بشر است و نمیشود که دینی کامل باشد، اما درمورد این نیاز ضروری سخنی نگفته باشد. دین اسلامی که راجع به «اَرش خدش» یعنی دیه فردی که به او آسیب وارده شده است احکام دارد، یا به موارد سادهای مثل عقیقه و مسواکزدن پرداخته، نمیشود که راجع به حاکمیت و زمامدار سیاسی که همه قدرت و جان انسانها را در دست دارد، نظری و احکامی بیان نکرده باشد! بنابراین کسی که به ختم نبوت اعتقاد دارد، هم اعتقاد به کمال و جاودانه بودن اسلام دارد و هم اعتقاد به اینکه اسلام در عرصه اداره جامعه حرف حساب دارد، یعنی این بخش عمده را قطعاً اسلام نادیده نگرفته است، که در این صورت این با کمال اسلام در تضاد است.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به چهارمین نتیجهی به دست آمده از اعتقاد به ختم نبوت اشاره کرد و گفت: اعتقاد به ختم نبوت مستلزم اعتقاد به جاودانگی و حجیّت قرآن در همه عصرها است. اعتقاد به کمال و جاودانگی اسلام، منهای اعتقاد به «جاودانگی و حجیّت قرآن» که زیرساخت و منبع اصلی و ناب معارف، باورها و شریعت اسلام راستین است، به هیچ وجه معنا و مفهوم درستی نخواهد یافت.
او تصریح کرد: این سخن بدین معناست که نخستین و اصلیترین منبعی که کمال و جاودانگی اسلام را تضمین کرده، وحی قرآنی است که سلامت آن از هرگونه تحریف و دستبردی از سوی دشمنان، توسط خداوند تضمین شده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»؛ «حقیقت آن است که ما قرآن را (به تدریج) نازل کردیم و قطعا آن را محافظت خواهیم کرد» (آیه ۹، سوره حجر). همچنین اعتقاد به کمال و جاودانگی اسلام منهای اعتقاد به «جاودانگی و حجیّت سنّت» رسول خدا (ص) و وارثان علم آن حضرت، یعنی ائمه معصومین علیهم السلام، به هیچ وجه معنا و مفهوم درستی نخواهد داشت، زیرا سنّت در حقیقت شرح و تبیین قرآن است و اعتبار ابدی قرآن و بهره مندی صحیح انسان عصر خاتم از قرآن، با سنّت معتبر تضمین میشود.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: دو تفکر در کشور خود ما از عصر مشروطه به بعد در مسلمانان وجود دارد؛ یک نظر، تفکر مادیگرای برخواسته از لیبرالیسم است، یعنی همان روشنفکری عصر قاجار که تحت تاثیر اصول و ارزشهای لیبرالی قرار گرفته است و معتقد است که لازم نیست کلمههای قرآن را با دقت و ریزبینانه مورد بررسی قرار داد و اینها مربوط به قدیم است؛ این نظر فردی مسلمان است که دین اسلام را دین خاتم میداند، اما این نوع نگاه را به قرآن دارد، که اصلاً چنین چیزی قابل قبول نمیباشد و یک پاردوکس ایجاد میکند، اگر کسی به اسلام به عنوان دین کامل و جاودانه الهی معتقد شد، قطعاً باید به جاودانگی و حجت بودن قرآن در همه عصرها نیز معتقد باشد. زیربنای اسلام عصر رسول الله (ص) قرآن بوده است. اگر آن اسلام قرار باشد که امروز هم پابرجا بماند، زیرساخت آن نیز قرآن است و ذره به ذره قرآن حجت الهی بر انسانها میشود.
او گفت: یکی از دردهای بزرگ مسلمانها و جوامع اسلامی، در همین نکته چهارم میباشد که به ظاهر مسلمان هستند، اما قرآن را قبول ندارند و آن را مورد توجه قرار نمیدهند و این یعنی کنار گذاشتن قرآن از عرصه زندگی؛ خیلی زیبا قرآن را با لهجه و سبکهای مختلف تلاوت میکنند، اما زمانی که باید به آن عمل کنند، آن را کنار میگذارند و مهجور میماند؛ در قرآن آمده است که به افراد ظالم تکیه نکنید؛ اما در واقعیت، زمانی که یک حاکم جور مانند ترامپ رأی میآورد، ولیعهد عربستان به او پیام میدهد که کشورش حاضر است هزار میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند، آیا این تکیه بر ظالم نیست؟! علاوه بر آن همه نادانی، جاهلیت و رذایلی که وجود دارد، بر خلاف قرآن هم عمل میکنند.
تولیت حرم مطهر، در ادامه به آیه ۱۲۰سوره بقره اشاره کرد: «وَلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ»؛ «و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمىشوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى. بگو: در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت [واقعى]است؛ و چنانچه پس از آن علمى که تو را حاصل شد، باز از هوسهاى آنان پیروى کنى، در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت».
او گفت: کشورهایی که به ظاهر اعلام میکنند که ما مسلمان هستیم، دور همین تعداد اندک یهودی جمع میشوند و حیات و ممات آنها دست همین تعداد ناچیز میباشد، که قرآن وضعیت آنها را به صراحت اعلام کرده است و بیان میکند که اینان شدیدترین دشمنان شما هستند. در کشور آنها قرآن را به صورت رایگان هدیه میدهند و به بهترین شکل، آن را چاپ و به بهترین نحو آن را تلاوت میکنند، که البته بیشترین نیت آنان این است که مردم را در همین فضای کمیتی قرآن مشغول کنند تا وقتی برای فکر کردن نداشته باشند، اگر بخواهیم کمی در قرآن تامل کنیم و آیهها را دقیق ببینیم، برای آنها مشکل درست میشود، توجه کنید که اسلام دین کامل و جاودانه الهی است و آن زیربنای اصلی اسلام یعنی قرآن هم کتاب جاودانه الهی تا روز قیامت است و خداوند قطعاً آن را حفظ خواهد کرد.
کلانتری، در توضیح پنجمین نتیجه قطعی اعتقاد به اصل ختم نبوت گفت: اعتقاد به کمال و جاودانگی اسلام این نتیجه روشن را در پی دارد که انسان مسلمان در عصر غیبت نیز به همه فروع و اصول اعلام شده اسلام پای بند باشد، ثانیاً: عرصه اجتماع را از قلمرو شمول دین خارج نکند و عملاً به تفکیک دین و سیاست تن در ندهد و ثالثاً: در برخورد با مسایل و احتیاجات نوظهور عصرها و نسل هایِ متوالی با استفاده از مکانیزمهای اعلام شده دین به صورت روشمند به دریافت پاسخهای نو از منابع اولیه دین قرآن + سنّت + عقل + اجماع و در رأس آنها قرآن کریم همت گمارد.
او تصریح کرد: معنای عصر غیبت این نیست که اسلام تمام شد، بلکه به این معنا است که اسلام وجود دارد فقط ما به امام معصوم (ع) دسترسی نداریم، بعضیها اعتقاد دارند که در عصر غیبت، دین را به سمت بحثهای خصوصی ببریم و فعلاً اجتماع را پاک کنیم، این یعنی سکولاریزم. همان چیزهایی که در قبل از عصر غیبت وجود داشته در عصر غیبت هم وجود دارد؛ دین کامل الهی، دین در متن جامعه و منابع اصلی دین هم در جای خود باقی است و چیزی تغییر پیدا نکرده است.
این استاد حوزه و دانشگاه، در ادامه به سخنی از امام خمینی (ره) در باب ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت با تکیه بر جامعیت و جاودانگی اسلام اشاره کرد: «از غیبت صغرا تاکنون که بیش از هزار سال مىگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود، و هر که هر کارى خواست بکند؟ هرج و مرج است؟ قوانینى که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجراى آن ۲۳ سال زحمت طاقت فرسا کشید فقط براى مدت محدودى بود؟ آیا خدا اجراى احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغرا اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟ اعتقاد به چنین مطالبى یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمىتواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضى وطن اسلامى دفاع کنیم؛ یا امروز مالیات و جزیه و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود؛ قانون کیفرى اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود. هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامى ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجراى احکام اسلام شده، و جامعیت احکام و جاودانگى دین مبین اسلام را انکار کرده است».
او توضیح داد: منظور از منسوخ، یعنی یک حکم الهی که زمان داشته است و ناسخ یعنی آن حکم الهی که زمان را اعلام کرده و تمام شده است، این یعنی نسخ. ما که معتقد به منسوخ شدن دین اسلام نیستیم و معتقد هستیم که اسلام دین خاتم الهی تا روز قیامت است، اگر بگوئیم که در عصر غیبت حدود و احکام تعطیل است این همان نسخ و ضد جاودانه بودن اسلام است. انجمن حجتیه معتقد بودند که در عصر غیبت فعلاً باید اجرای احکام تعطیل بشود، این خیلی روشن است و بیان میکند که اسلام دین جاودانه الهی نیست و یک بخش عمده قرآن تعطیل میشود. اینکه یک کسی رسما اعلام کند که باید این احکام و قوانین تعطیل بشود این یعنی انکار جاودانگی اسلام و اعتقاد را زیر پا گذاشته است، اما یک زمانی است که تلاش میکنیم ولی نمیشود آن احکام و حدود الهی را اجرا کرد و موانع دیگری بر سر اجرای آن وجود دارد، این دو بایکدیگر متفاوت است؛ ما معتقد هستیم که حدود الهی که در قرآن آمده است، تا روز قیامت اعتبار دارد.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در ادامه به آیاتی از سورههای مائده و نور در ارتباط با احکام قصاص اشاره کرد: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»؛ «دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر کارى که کردهاند ببرید. این عقوبتى است از جانب خدا، که او پیروزمند و حکیم است».
او خاطرنشان کرد: حکم و حدود الهی را قبول داریم و معتقد هستیم که تا روز قیامت پابرجا هستند؛ قصاص را حکم جاودانه الهی میدانیم، اما زمانی است که شرایط اجتماع اجازه اجرا نمیدهد و مانعی سر راه آن وجود دارد که اجازه اجرای حکم و حدود الهی را نمیدهد، این متفاوت است با کسی که اصلاً اعتقادی به آن ندارد. یا اینکه معتقد هستیم که نماز از واجبات الهی است، اما کسی شرایط خواندن نماز را ندارد، مثلا دست و پای او را بستهاند و نمیتواند نماز را به جا بیاورد، این فرد حکم خدا را منکر نشده است و اعتقاد به نسخ حکم خدا ندارد، اما نمیتواند نماز بخواند.
تولیت حرم مطهر، در پایان اظهار کرد: براساس همه صحبتهایی که شد امروز تشکیل حکومت اسلامی مانند عصر پیامبر (ص) جزو واجبات است و بر اساس اسلام ناب، زمان حال با ۱۴۰۰ سال پیش هیچ فرقی نمیکند. حکومت اسلام هم قطعاً همان حکومتی است که احکام اسلام و دین خدا در آن حکومت میکنند نه اشخاص.