عملیات «طوفان الاقصی» بهعنوان یک اقدام ضدسیستمی، روند عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی را مختل و باعث تغییر وضعیت تنش بین ایران و اسرائیل از حالت خاکستری (تنش و رقابت غیرمستقیم) به وضعیت قرمز (احتمال درگیری مستقیم) شد. در این شرایط، اسرائیل با تغییر استراتژی، به دنبال درگیری در هفت جبهه مختلف با ایران و محور مقاومت است.
بر این اساس، «مؤسسه هماندیشی جهانی راه برتر» (کادراس) در اولین نشست از سلسله نشستهای «تقابل ایران و اسرائیل؛ ابعاد پیدا و پنهان» با همکاری خانه اندیشهورزان سعی در بازشناسی تاریخی تقابل میان تهران و تلآویو داشت. در این نشست خانه اندیشهورزان میزبان «دکتر سلمان رضوی» کارشناس مسائل اسرائیل، دکتر «سهیل کثیرینژاد» کارشناس ارشد مسائل اسرائیل و دکتر «منصور براتی» معاون پژوهشی موسسه کادراس بود که به بررسی تاریخ تقابل میان ایران- اسرائیل با موضوع «منطقه خاکستری؛ بازخوانی چهار دهه تاریخ مناقشه ایران و اسرائیل» پرداختند.
شش دوره تاریخی در روابط ایران و اسرائیل؛ از شناسایی تا تخاصم
دکتر سلمان رضوی در ابتدای نشست به بررسی دقیق سیر تاریخی روابط ایران و اسرائیل پرداخت و بیان داشت که روابط رژیم پهلوی با اسرائیل تا زمان انقلاب را میتوان به سه دوره مشخص تقسیم کرد که هر یک بر اساس شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران و منطقه، ویژگیهای متفاوتی داشتهاند.
رابطه با رژیم اسرائیل پیش از انقلاب اسلامی در ایران
وی دورههای روابط را چنین تشریح کرد: دوره اول یا دوره ناپایداری (۱۳۲۷-۱۳۳۲) همزمان با نخستوزیری مصدق بود که شاه موقتاً اسرائیل را به رسمیت شناخت اما بعداً لغو شد. دوره دوم یا دوره پایداری (۱۳۳۲-۱۳۴۲) پس از کودتای ۲۸ مرداد آغاز شد و روابط رو به رشد گذاشت. دوره سوم (۱۳۴۲-۱۳۵۷) روابط به اوج رسید. دکتر رضوی دلایل این نزدیکی را توانایی نظامی-امنیتی اسرائیل، شرایط منطقهای، درخواست رسمی اسرائیل و نفوذ لابیهای صهیونیستی در آمریکا دانست.
نگاه ایران به رژیم صهیونیستی پس از انقلاب ۱۳۵۷
وی در ادامه به تحلیل دوران پس از انقلاب پرداخت و آن را نیز به سه دوره مهم تقسیم کرد: دوره اول، دوره جنگ تحمیلی (۱۹۷۹-۱۹۹۰) که با وجود اندیشههای ضد صهیونیستی انقلاب، اولویت اصلی دفع تجاوز دشمن خارجی بود. دوره دوم، دهه ۱۹۹۰ (۱۹۹۰-۲۰۰۱) که ایران پس از رهایی از جنگ تحمیلی، با حمایت از گروههای ضد اسرائیلی مانند حزبالله لبنان و حماس، با روند سازش مقابله کرد. دوره سوم نیز، دوره پس از ۱۱ سپتامبر (۲۰۰۱ تاکنون) که حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نقطه عطفی در نظام بینالملل شد و ایران با حمایت از انتفاضه دوم فلسطین و گروههای مقاومت، به مقابله با اسرائیل ادامه داد.
از همکاری تا تقابل
دکتر رضوی در پایان اشاره داشت که روابط ایران و اسرائیل در طول تاریخ تحولات زیادی را تجربه کرده و از همکاری تا تقابل تغییر کرده است. وی تأکید کرد که درک این تحولات برای فهم بهتر وضعیت کنونی و پیشبینی تحولات آتی بسیار حائز اهمیت است. همچنین افزود که عوامل متعددی در شکلگیری این روابط دخیل بودهاند و هر دورهای از روابط دو کشور تحت تأثیر شرایط خاص خود قرار داشته است. از این رو، تحلیل این روابط نیازمند درک دقیق از بسترهای تاریخی و سیاسی مربوطه است.
از اتحاد پیرامونی تا طوفان الاقصی؛ تحلیل روند تقابل ایران و اسرائیل
دکتر منصور براتی، معاون پژوهشی موسسه کادراس و کارشتاس مسائل اسرائیل در ابتدا با بیان اینکه مناقشه بین ایران و اسرائیل یک مسئله چند لایه و چند وجهی است که ریشه در عوامل تاریخی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد، به اهمیت درک این عوامل تأکید کرد. وی با اشاره به روابط اولیه این دو کشور قبل از انقلاب اسلامی، به وجود «اتحاد پیرامونی» اشاره کرد که در آن ایران و اسرائیل به دلیل منافع مشترک در برابر دشمنان عرب و شوروی سابق، روابط نزدیکی داشتند. دکتر براتی توضیح داد که شاه ایران، محمدرضا پهلوی، علیرغم مخالفت با طرح تقسیم فلسطین، به دلیل منافع استراتژیک و فشارهای بینالمللی، به برقراری روابط با اسرائیل گرایش پیدا کرد.
ماهیت چند وجهی روابط تهران-تلآویو
وی افزود که انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نقطه عطفی در روابط ایران و اسرائیل بود و با روی کار آمدن روحانیون، ایران اسرائیل را به عنوان یک دشمن ایدئولوژیک و یک دولت غاصب در نظر گرفت. دهه اول پس از انقلاب، دوره آزمایش و شناسایی روابط بود و ایران آشکارا از آرمان فلسطین و مقاومت علیه اسرائیل حمایت میکرد. در جریان جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، اسرائیل از عراق در برابر ایران حمایت کرد که این اقدام بیشتر باعث تخریب روابط شد. با این حال، گزارشهایی از همکاری پنهانی بین دو کشور برای خرید اسلحه و قطعات نیز وجود داشت که نشان دهنده ی پیچیدگی و ماهیت چندوجهی روابط است.
سقوط صدام و تحولی بزرگ در نگرش منطقهای
دکتر براتی در ادامه با بررسی تحولات پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، به تغییر رویکرد اسرائیل در قبال ایران اشاره کرد. وی توضیح داد که اسرائیل پس از حملات ۱۱ سپتامبر و سقوط رژیم صدام حسین، به ایران به عنوان یک تهدید بزرگ برای امنیت منطقهای و جهانی نگاه کرد. در این دوره، اسرائیل شروع به اقدامات سختگیرانهای برای مقابله با نفوذ منطقهای ایران کرد که شامل جنگهای نیابتی، ترور دانشمندان هستهای ایران، حمایت از تحریمهای اقتصادی و تلاش برای ایجاد ائتلافهای منطقهای علیه ایران بود. این تغییر رویکرد با افزایش تنشهای منطقهای و گسترش برنامه هستهای ایران همراه شد.
این پژوهشگر مسائل اسرائیل به قدرتگیری گروههای مقاومت اشاره کرد و تصریح نمود که جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ نقطه عطفی در رشد قدرت گروههایی مانند حزبالله لبنان در مقابل اسرائیل بود. این گروهها به عنوان متحدان ایران، تواناییهای نظامی و استراتژیک خود را در برابر اسرائیل به نمایش گذاشتهاند. دکتر براتی تأکید کرد که این تحول، معادلات قدرت در منطقه را تغییر داده و نگرانیهای جدی برای اسرائیل ایجاد کرده است. همچنین، حمایت ایران از گروههای مقاومت در نوار غزه، از جمله حماس و جهاد اسلامی، باعث تقویت جبهه مقاومت در برابر اسرائیل شده است.
این پژوهشگر اشاره کرد که حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (طوفان الاقصی)، ضربه سنگینی به اعتبار نظامی و امنیتی اسرائیل وارد کرد. وی افزود که اسرائیل با اتهام حمایت ایران از این حمله، احتمالاً برای اقدام علیه ایران آماده میشود. دکتر براتی هشدار داد این تنشها میتواند به درگیری مستقیم دو کشور و پیامدهای گسترده منطقهای منجر شود.
از سیاست ابهام تا رویارویی آشکار؛ تغییر رویکرد اسرائیل در قبال ایران
سهیل کثیری نژاد، کارشناس مسائل اسرائیل در ابتدا با بیان اینکه درگیری بین ایران و اسرائیل دارای ریشههای عمیق تاریخی و پیچیدگیهای ژئوپلیتیک است و یکی از چالشهای مهم منطقه خاورمیانه به شمار میرود، به روابط قبل از انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد. وی تأکید کرد که در آن دوران، همکاریهای غیررسمی بین ایران و اسرائیل در زمینههای اطلاعاتی و امنیتی وجود داشت و اسرائیل به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک برای مقابله با نفوذ جهان عرب مینگریست، هرچند این روابط پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پایان رسید.
وی افزود که اسناد تاریخی ۹ مارس ۱۹۷۹، که حاوی مکالمات بین افسران اطلاعاتی اسرائیل و مقامات بریتانیایی است، نشاندهنده تلاشهای مستمر اسرائیل برای حفظ روابط با ایران پس از انقلاب است. این مکالمات که در دوران بیثباتی گسترده پس از انقلاب ضبط شده، به طور دقیق نگرانیهای اسرائیل در مورد آینده روابط با ایران و نقش جدیدی که این رژیم باید در منطقه ایفا کند را برجسته میکند. کثیری نژاد تأکید کرد که این اسناد حاوی جزئیات مهمی از گفتگوهای محرمانه بین مقامات اطلاعاتی دو کشور است.
از تمایل به همکاری تا تقابل همه جانبه
این کارشناس مسائل اسرائیل ادامه داد که پس از ناامیدی اسرائیل در حفظ روابط با ایران، درگیری بین دو کشور به چهار دوره مشخص با ویژگیها و تاکتیکهای خاص تقسیم میشود. دوره اول از دهه ۱۹۷۰ تا اوایل ۱۹۸۰ که اسرائیل به طور عمده از سیاست ابهام و انکار استفاده میکرد و اقدامات خرابکارانه علیه اهداف نظامی ایران را به صورت پنهانی انجام میداد. در دوره دوم که از اوایل دهه ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱ را شامل میشود، همزمان با پیشرفتهای چشمگیر ایران در زمینه موشکی و هستهای، اسرائیل به دنبال هدف قرار دادن تأسیسات هستهای و ترور دانشمندان هستهای ایرانی بود تا روند پیشرفت هستهای ایران را کُند کند.
کثیرینژاد تصریح کرد که در دوره سوم، با توجه به تغییرات منطقهای و گسترش نفوذ ایران در عراق و سوریه، اسرائیل استراتژی خود را تغییر داد و بر اقدامات خرابکارانه و حملات هوایی، به ویژه در سوریه و ایران، متمرکز شد. در این دوره، عملیاتهای مشترک ارتش اسرائیل و موساد بیش از گذشته علنی شد و اسرائیل آشکارا مسئولیت برخی حملات را بر عهده گرفت.
وی در پایان اشاره داشت که از سال ۱۴۰۲، که آغاز دوره چهارم محسوب میشود، استراتژی اسرائیل به طور کامل تغییر کرده و تمرکز اصلی بر حملات نظامی علیه زیرساختهای نظامی ایران، فرماندهان نظامی و مسیرهای انتقال سلاح به نیروهای مقاومت قرار گرفته است. در این دوره، اسرائیل سیاست ابهام را کنار گذاشته و از هر فرصتی برای هدف قرار دادن ایران استفاده میکند. کثیری نژاد تأکید کرد که تأسیس معاونت ایران در ارتش اسرائیل در این دوره، که مسئولیت برنامهریزی و اجرای تمامی حملات علیه ایران را بر عهده دارد، نشاندهنده اهمیت راهبردی این رویکرد جدید است.
جمعبندی
نشست «منطقه خاکستری؛ بازخوانی چهار دهه تاریخ مناقشه ایران و اسرائیل» به بررسی روابط دو کشور از زمان تأسیس اسرائیل تا امروز پرداخت. این نشست نشان داد روابط از همکاری استراتژیک در دوران پهلوی به تقابل پس از انقلاب تغییر کرد.
جمعبندی نشست نشان داد تقابل ایران و اسرائیل از حالت پنهان به درگیری آشکار تبدیل شده است. پیشرفتهای موشکی و هستهای ایران، گسترش نفوذ منطقهای، تقویت محور مقاومت و حوادثی مانند طوفان الاقصی، باعث تغییر استراتژی اسرائیل و تشدید تنشها شده که نشان از ورود روابط به مرحلهای خطرناک دارد.