وبگاه دِیلیگَلِکسی در گزارشی آورده است: ماهیت زودگذر زمان نکتهای است که بسیاری از افراد با افزایش سن آن را تجربه میکنند. تا به حال فکر کردهاید چرا تابستانهای کودکی شما به نظر بیپایان میرسیدند؛ اما اکنون به نظر میرسد سالها در یک لحظه ناپدید میشوند؟ این فقط نوستالژی (حسی غمانگیز به اشیا، اشخاص و موقعیتهای مربوط به گذشته) نیست؛ بلکه یک توضیح علمی پشت این تغییر اسرارآمیز وجود دارد. از نحوه پردازش خاطرات توسط مغز گرفته تا نحوه چیرهشدن روزمرگی بر زندگی بزرگسالان، دلایلی هستند که کارشناسان برای این موضوع ذکر میکنند.
چرا با افزایش سن، فهم ما از زمان تغییر میکند؟
نحوه فهم انسان از زمان با نحوه اندازهگیری زمان توسط ساعتها متفاوت است؛ مثلاً صرفکردن یک ساعت برای انجام کارهای معمولی بسیار طولانیتر از یک ساعت خندیدن با دوستان به نظر میرسد. با افزایش سن، این اختلاف بین زمان اندازهگیریشده و زمان فهمشده بیشتر میشود.
سرعت پردازش مغز
آدریان بژان (Adrian Bejan)، استاد مهندسی مکانیک، اظهار میکند: سرعت پردازش مغز در این موضوع، نقشی اساسی دارد. در دوران کودکی، شبکههای عصبی ما اطلاعات را بهسرعت پردازش میکنند و تعداد زیادی تصویر ذهنی میگیرند که حس کاملتری از زمان ایجاد میکند؛ اما، با افزایش سن، پیچیدگی عصبی، این پردازش را کُند میکند. تصاویر کمتری گرفته میشود و روزها در یکدیگر محو میشوند.
بژان توضیح میدهد: مردم معمولاً از اینکه روزهای جوانیشان طولانی به نظر میرسیدند اظهار شگفتی میکنند؛ معنای این حس این نیست که تجربیات آنها در جوانی معنیدارتر بوده است؛ بلکه فقط به این معنی است که مغزشان این تجربیات را سریعتر پردازش میکرد.
روزمرگی و از دسترفتن حس تازگی
روزمرگی نیز احساس گذر زمان را تسریع میکند. کودکان به صورت مرتب با تجربیات جدیدی روبهرو میشوند که فهم آنها از زمان را افزایش میدهد؛ اما بزرگسالان در الگوهای تکراری قرار میگیرند و این باعث میشود احساس کنند زمان به سرعت در حال گذر است.
علاوه بر این، این موضوع ریشه در زیستشناسی نیز دارد: دوپامین، ناقل عصبی مرتبط با لذت و تازگی، پس از اوایل دهه دوم زندگی ما کاهش مییابد. این کاهش پاسخ دوپامین، بزرگسالان را از جستوجوی تجربیات جدید منصرف و احساس گذر سریع زمان را تقویت میکند.
ریاضیات و فهم زمان
کریستین یِتس (Christian Yates)، مدرس ریاضیات زیستی، بُعد دیگری را به موضوع اضافه میکند. فهم ما از زمان با سنمان متناسب است. برای یک کودک پنجساله، یک سال ۲۰ درصد از زندگی وی را تشکیل میدهد که مدتزمان چشمگیری است؛ اما این مدتزمان برای یک فرد ۵۰ ساله، ۲ درصد کل عمرش بهحساب میآید. یتس این نسبت رو به کاهش را بهعنوان یکی از عوامل مهم احساس گذر پرسرعت زمان عنوان میکند.
راهبردهایی برای کاهش سرعت زمان
پیری اجتنابناپذیر است؛ اما راههایی برای بازیابی غنای روزهای طولانی جوانی وجود دارد. بژان معتقد است باید تازگی را به صورت آگاهانه به زندگی روزمره اضافه کرد: یادگیری یک مهارت جدید، بازدید از مکانهای ناآشنا، یا صرفاً تغییر یک روال معمول مانند انتخاب مسیری متفاوت در پیادهروی از جمله اقدامات در این راستا محسوب میشود. تجربیات تازه، مغز را تحریک میکنند، تصاویر ذهنی واضحتری ثبت کند و زمان طولانیتر به نظر میرسد.
ذهنآگاهی و زندگی در لحظه
تمرین ذهنآگاهی (یک روش روانشناختی به معنای توجه به تجربیات زمان حال بدون قضاوت) نیز میتواند فهم ما از زمان را بهبود بخشد. حضور در لحظه، درگیرشدن کامل با تجربیات، به تثبیت زمان کمک میکند و باعث میشود زمان از نظرمان با سرعت کمتری بگذرد.
استفاده بهینه از گذر زمان
گذر زمان ادامه خواهد یافت؛ اما نحوه فهم آن در دست خودمان است. با اولویت قائلشدن برای تجربیات جدید، مشغولکردن خود و پذیرفتن رویدادهای غیرمنتظره، میتوانیم فهم خود از سرعت زندگی را کاهش دهیم و اوقاتی باارزش و پربار مانند اوقاتی که به خوشی از آنها یاد میکنیم، خلق کنیم.
منبع: ایرنا