علاوه بر اهداف ترکیه مبنی بر پاکسازی مناطق مرزی مشترک با سوریه، اردوغان به دنبال آن است که در دمشق دولتی استقرار یابد که همسو با آنکارا باشد.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ هدی یوسفی نجف‌آبادی* - از چهارشنبه، ۲۷ نوامبر سال جاری، گروه‌های مخالف دولت سوریه به سرکردگی هیئت تحریر الشام عملیات تازه‌ای را علیه دولت آغاز کرده و به پیشروی در خاک سوریه پرداختند. در جریان این تحرکات، مناطق مهمی از جمله حلب، حماه و نیز حمص به کنترل نیرو‌های مسلح شورشی درآمد و در نهایت در نخستین ساعات روز یکشنبه هشتم دسامبر، دولت دمشق سقوط کرد و بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه از کشور خارج شد تا شورای موسوم به دولت موقت سوریه زمام امور را به دست گیرد. بسیاری بر این باورند که خلأ امنیتی ایجاد شده در شمال سوریه، به دنبال انتقال نیرو‌های حزب‌الله مستقر در پایگاه‌های سوریه به لبنان از یک سو و تمرکز روسیه بر بحران اوکراین از سوی دیگر، سبب شد تا گروه‌های تروریستی مجدداً فعال شده و به طرح‌ریزی عملیات علیه دولت بپردازند.

با این حال، باید توجه داشت مسئله سوریه یک دوگانه ساده‌انگارانه نیست که بتوان تنها با در نظر گرفتن مؤلفه‌هایی از جمله مشغول بودن متحدان نظامی دولت دمشق در دیگر جبهه‌ها، احیای مخالفان بشار اسد را تحلیل نمود. پازل پیچیده‌تری در جریان است و ذی‌نفعانی در این میدان حضور دارند که منافعشان گاه هم‌راستا و گاه متضاد با یکدیگر تعریف می‌شود. از ساده‌ترین زاویه نگاه، زمانی که معارضان سوری از نظر تسلیحاتی تا این میزان پیشرفته‌اند، نمی‌توان دخیل بودن قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در زمین بازی سوریه را منتفی دانست.

ایالات متحده آمریکا و اسرائیل از جمله متهمان ردیف اول نقش‌آفرینی در بحران اخیر سوریه به حساب می‌آیند که البته چندان دور از ذهن هم به نظر نمی‌رسد. وقوع ناامنی در سوریه، همزمان با جریان داشتن جنگ در غزه و لبنان، حداقل در کوتاه‌مدت سبب قطع زنجیره تسلیحاتی محور مقاومت شده و این رویداد بیش از همه در راستای منافع اسرائیل خواهد بود؛ لذا نقش این رژیم در عملیات اخیر معارضان سوری از طراحی تا اجرا را نمی‌توان نادیده انگاشت.

از طرفی، مختصات جغرافیایی و زمان‌بندی عملیات مذکور به گونه‌ای است که نمی‌توان نقش و منافع ترکیه در این بحران را نیز از دیده دور داشت. در شرایطی که متحدان نظامی سوریه هر یک در میدان‌های دیگری در حال نبرد هستند و ترکیه نیز به دنبال راهی برای تحقق اهداف خود، از افزایش نفوذ گرفته تا عقب راندن کرد‌های سوریه در شمال و بازگرداندن پناهجویان سوری به کشورشان است، حمایت از گروه‌های مخالف دولت دمشق امری بعید برای آنکارا نخواهد بود. با این حال، این پرسش مطرح می‌شود که استراتژی رجب طیب اردوغان برای کنترل تنش در مسیر مورد نظر خود به چه نحوی است و پایان یافتن بحران فعلی با کدام سناریو از دید مقامات ترکیه مطلوب خواهد بود؟

انگیزه‌های ترکیه برای ایفای نقش در سوریه

از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال ۲۰۰۲، نوعثمانی‌گری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اولویت‌های سیاست خارجی ترکیه مدنظر قرار گرفت. حزب مذکور به رهبری اردوغان، به‌جای تمرکز بر بهبود روابط خارجی با کشور‌های اروپایی و تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا، بر ارتقای نفوذ خود در منطقه متمرکز شد. بر اساس استراتژی نوعثمانی‌گری، ترکیه به دنبال احیای قلمرو خود در زمان عثمانی، یعنی گسترش دامنه نفوذ در خاورمیانه تا شمال آفریقا و حتی حوزه بالکان است. بسیاری از اقدامات اردوغان در سال‌های اخیر، در رابطه با پرونده‌های منطقه‌ای، از سوریه گرفته تا لیبی و دیگر کشور‌های آفریقایی را می‌توان در همین راستا تبیین نمود.

با این حال، اما اهداف عمل‌گرایانه‌تری ترکیه را به سمت اقدامات جدی در سوریه سوق می‌دهد؛ ترکیه ۹۱۱ کیلومتر مرز مشترک با سوریه دارد و شرایط موجود در سوریه، هرچه که باشد، به نحوی مستقیم بر امنیت ملی ترکیه اثر خواهد داشت. از دیگر سو، به‌دنبال وقوع جنگ داخلی سوریه پس از سال ۲۰۱۱ و حوادث مربوط به آن، اکنون ترکیه میزبان بیش از ۳ میلیون نفر پناهجوی سوری است. اردوغان راه‌های بسیاری از تلاش برای ایجاد منطقه‌ای در شمال سوریه برای استقرار پناهجویان تا دعوت از بشار اسد برای مذاکره در این رابطه عملی ساخته، اما تاکنون موفق به حل این چالش‌ها نشده است.

رئیس‌جمهور ترکیه بر این باور بود که حتی اگر پیشروی معارضان بیش از مناطق شمالی سوریه هم ادامه نیابد، با سقوط مناطق مهمی از جمله حلب، ترکیه در موضعی قرار گرفته که می‌تواند ناامنی کنونی را اهرم فشاری برای نشاندن اسد بر سر میز مذاکره قرار دهد. اکنون با توجه به شرایط حال حاضر که نیرو‌های مخالف بشار اسد به رهبری هیئت تحریر الشام در دستیابی به اهداف خود توفیق یافته و دولت مستقر در دمشق را سرنگون کردند، ترکیه از دولتی مخالف با منافع خود در همسایگی‌اش رهایی یافته و زمینه را برای بازگرداندن پناهجویان فراهم خواهد کرد.

اهداف استراتژیک

انگیزه‌های ترکیه برای حمایت از مخالفان دولت دمشق، اما به موارد مذکور محدود نمی‌شود و جنبه‌های سیاسی و ژئوپلیتیکی نیز دارد؛ ترکیه از سال ۲۰۱۶ چندین بار به خاک سوریه حمله کرده تا در مرز‌های خود با این کشور منطقه‌ای حائل ایجاد و نیرو‌های داعش و نیز کرد‌های شمال سوریه را وادار به عقب‌نشینی کند.

مقابله با کرد‌های PKK و نیرو‌های دموکراتیک سوریه تا آنجا برای آنکارا حیاتی است که در سال‌های اخیر، با تجهیز و حمایت از ارتش ملی سوریه به دنبال سرکوب آنها بوده است، چراکه اردوغان بر این باور است که دولت سوریه توانایی کنترل کردن این گروه‌ها را ندارد.

میدان چه می‌گوید؟

فارغ از نیات ترکیه، واقعیت‌های میدان نیز نشانگر آن است که اگر نگوییم آنکارا در طراحی عملیات اخیر علیه دولت سوریه نقش داشته، دست‌کم از مراحل طراحی و آماده‌سازی گروه‌های تروریستی بی‌اطلاع نبوده است. ترکیه در مجموع ۴۹ پایگاه نظامی در سوریه، به‌ویژه در مناطق شمالی این کشور (۱۳ پایگاه در حومه غربی حلب، ۳۰ پایگاه در حومه ادلب، ۳ پایگاه در نزدیکی حماه و ۳ پایگاه در حومه لاذقیه) دارد.

با در نظر داشتن این وضعیت، تجمیع و موقعیت‌یابی نیروها، انتقال تجهیزات و سلاح‌های سنگین و نیمه‌سنگین و نیز ایجاد اتاق‌های عملیات نظامی توسط گروه‌های تروریستی و در رأس آنها هیئت تحریر الشام، نمی‌توانسته از دید نیرو‌های نظامی ترکیه در این مناطق دور بماند.

علاوه بر اهداف ترکیه مبنی بر پاکسازی مناطق مرزی مشترک با سوریه، اردوغان به دنبال آن است که در دمشق نیز دولتی استقرار یابد که همسو با آنکارا و یا دست‌کم بی‌طرف باشد. با وجود اختلافات جدی ایدئولوژیک و راهبردی میان اردوغان و بشار اسد و علی‌رغم منازعاتی که در سال‌های پس از ۲۰۱۱ گاه نیابتی و گاه به‌صورت مستقیم در میدان نبرد سوریه میان دو طرف در جریان بود، به‌تازگی اردوغان از بشار اسد خواسته بود تا بر سر میز مذاکره بنشیند و در رابطه با چالش‌های موجود گفت‌و‌گو کنند، دعوتی که پاسخ مطلوبی از جانب بشار اسد در بر نداشت. بنابراین، بیانات اخیر اردوغان را نمی‌توان چندان دور از تصور ارزیابی کرد. روز جمعه، ۶ دسامبر، تنها چند روز پس از آغاز پیشروی نیرو‌های هیئت تحریر الشام به سمت حلب و حماه، اردوغان اظهار داشت: «ما قبلاً از اسد برای مذاکره بر سر آینده سوریه دعوت کردیم، اما پاسخ مثبتی دریافت نکردیم.» شرایط سوریه از آغاز عملیات تاکنون به‌گونه‌ای بوده که با منافع کوتاه‌مدت و میان‌مدت ترکیه همسو است، اما تداوم بحران و حفظ آن در مسیر مطلوب نیز از جمله چالش‌های مهمی به شمار می‌رود که مقامات آنکارا باید مدنظر قرار دهند.

تداوم بحران تا کجا؟

در حالی که سوریه همچنان مشغول بازسازی کشور و ارتش خود پس از جنگ داخلی بود و متحدان نظامی این کشور نیز در جبهه‌های دیگری از اوکراین تا لبنان به مبارزه مشغول‌اند، ترکیه همزمان با انتقال قدرت در ایالات متحده آمریکا تلاش می‌کند با تغییر وزن بازیگران حاضر در سوریه و استفاده از برگ معارضان مسلح، به بازیگر اصلی در صحنه سوریه تبدیل شود و از این طریق خود را به‌عنوان متحدی قابل‌اعتماد به دولت جدید آمریکا معرفی کند. به عبارت دیگر، اردوغان تصور می‌کند که کامیابی گروه‌های وابسته به ترکیه در سوریه به معنای کاهش سهم دیگران خواهد بود. اما این پرسش باقی است که ترکیه تا کجا قادر به کنترل تحرکات گروه‌هایی نظیر هیئت تحریر الشام خواهد بود؟

رهبر تحریر الشام ادعا کرده است که این گروه مواضع افراطی خود را کنار گذاشته و به اقلیت‌ها احترام می‌گذارد. بااین‌حال، نباید فراموش کرد که بنیان شکل‌گیری این گروه به القاعده و جبهه النصره بازمی‌گردد؛ بنابراین، کنترل حرکات فعلی و آینده آنها چندان قابل‌اطمینان به نظر نمی‌رسد. افزون بر این، اکنون که زمام امور سوریه در دمشق به دست تحریر الشام افتاده است، مناسبات با آنها قطعاً شباهتی به روابط پیش از به قدرت رسیدن‌شان نخواهد داشت. از سوی دیگر، در قدرت ماندن تحریر الشام تنها یکی از سناریو‌های محتمل است. این احتمال نیز وجود دارد که به دنبال سقوط دولت بشار اسد، شرایطی مشابه بی‌ثباتی لیبی رخ دهد. چنین وضعیتی علاوه بر ایجاد ناامنی دائمی در مرز‌های ترکیه و فراهم آوردن شرایط مطلوب برای احیا و تجدید قوای دیگر گروه‌های تروریستی، می‌تواند موج تازه‌ای از پناهجویان را روانه ترکیه کند.

فرجام

در مجموع هرچند شرایط فعلی ممکن است در کوتاه‌مدت از نظر گسترش دامنه نفوذ، تحقق آرمان نوعثمانی و اعمال قدرت در سیاست داخلی سوریه به نفع ترکیه به نظر برسد، اما این واقعیت انکارناپذیر است که داشتن استراتژی خروج از جنگ بسیار مهم‌تر از نقشه ورود به آن است.
 
*پژوهشگر مسائل خاورمیانه

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار